کتک کاری در نقد برنامه عصر جدید/بشیر کبریت را کشید/ تلویزیون زرد شتر گاو پلنگ/احسان علیخانی: پاسخگوی سیاستهای کلان سازمان نیستم
قرار بوده تلویزیون بهمثابه دانشگاه باشد نه سیرک... تلویزیون تشویق می کند: «دیده شدن؛ حتی بهازای کشته شدن!» در واقع این رویکرد به جامعه تزریق میشود که اگر دیده شوی وجود داری.»
ایران آرت : یک برنامه دانشجویی با محوریت نقد و بررسی برنامه عصر جدید در دانشکده علوم اجتماعی تهران به جنجال واقعی کشیده شد.
احسان علیخانی، سیدبشیر حسینی و آریا عظیمینژاد میهمانان این برنامه بودند و اساتید و دانشجویان حسابی از خجالت آنان درآمدند هر چند که به نوشته فرهیختگان، این بشیر حسینی بود که جو ملتهب جلسه را به آتش کشید.جذاب های این گزارش را به نقل از روزنامه دانشگاه آزاد تقدیم تان می کنیم
مردم هزاری هم به تلویزیون نمی دهند
در ابتدای برنامه کلیپی پخش شد که هیچ شهروندی حاضر نبود حتی1000 تومان برای برنامهسازی در تلویزیون خرج کند. گویا در این کلیپ صندوقی بوده که در سطح شهر چرخانده میشده و از مردم میپرسیدند که حاضرند به صداوسیما مبلغ هزار تومان کمک کنند یا نه. ظاهرا جواب اکثر مردم منفی بوده است.
احسان برو بیرون
میهمانها میآیند. علیخانی جلودار است و دکتر حسینی و آریا عظیمینژاد پشت سرش وارد میشوند. نزدیک تالار که میشوند صدایی از پشت درختها میگوید: «احسان برو بیرون» و بعد صدای خنده بلند میآید.
قبل از آغاز بخش دوم از پشت تریبون میگویند که با میهمانها سلفی نگیرید و به آنها هدیه ندهید! ظاهرا دانشجویانی با هدف هدیه دادن به سلبریتیها به سالن آمده بودند... اکثر جمعیت هم دختران دانشجو بودند
دکتر اعظم راودراد، استاد دانشگاه تهران در ابتدای این جلسه طی سخنانی می گوید مشکل بزرگ سازمان صداوسیما رویکرد انعطافناپذیر تلویزیون در برابر مخاطب است. تلویزیون معتقد به «اگر میخواهی بخواه و اگر نمیخواهی نخواه» است. از نظر ایشان، این رویکرد پنج عنصر دارد: ابتدا گزارشهای یکطرفه که اعتماد مخاطب را از بین میبرد و سپس ظاهرگرایی دینی که موجب دینگریزی میشود. سلطه غم و اندوه و فرار مخاطب، بازتاب گزینشی جامعه و تبدیلشدن تلویزیون به بنگاه اقتصادی نیز دیگر عناصر این رویکرد شمرده شدند. نتیجه این رویکرد ریزش مخاطب بهسمت رسانههای دیگر است. اعظم راودراد در پایان سخنانش افزود که این رویکرد ملزم به تغییر است؛ چراکه تلویزیون در انتقال پیامهای خود کم اثر میشود.
تلویزیون زرد شتر گاو پلنگ
در ادامه، دکتر عبدالله بیچرانلو، دیگر استاد این دانشگاه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران را زرد، بیهویت و بهاصطلاح «شترگاوپلنگ» معرفی کرد؛ چراکه همزمان هم پروپاگانداست، هم سرگرمی و هم میخواهد آموزش بدهد. از نظر بیچرانلو، امثال احسان علیخانی در کنار افرادی مانند عادل فردوسیپور موفق هستند؛ اما اکثرشان بهمعنای دقیق، برنامه تلویزیونی محسوب نمیشوند. تکلیف تلویزیون مشخص نیست که آیا نظامی بهسمت مردم است یا نظامی بهسمت تجاریسازی.
عبدالله بیچرانلو در ادامه افزود که قرار بوده تلویزیون نظامی بهمثابه دانشگاه باشد نه سیرک. وی همچنین در توضیح زرد بودن تلویزیون، استفاده از سلبریتیها و ساخت برنامههای سلبریتیمحور را بیان کرد که نتیجه یک یا دو دهه کجروی است.
_آقای رامبد جوان به خودت شلیک نکن
این استاد دانشگاه تهران درباره برنامه «عصر جدید» گفت: «شعار دیده شدن در برنامه «عصر جدید» با مفهوم خردهسلبریتیسازی پیوند میخورد که در شبکههای اجتماعی نیز شاهد آن هستیم و هر کاری برای دیده شدن صورت میگیرد. عطش دیده شدن اینگونه به جامعه تزریق میشود: «دیده شدن؛ حتی بهازای کشته شدن!» در واقع این رویکرد به جامعه تزریق میشود که اگر دیده شوی وجود داری.»
دفاع از «عصر جدید» و گلبهخودی بشیر
احسان علیخانی بهعنوان تهیهکننده برنامه «عصر جدید» گفت که برای بار سوم است که جهت نقد شدن به علوم اجتماعی میآید و با توجه به وجود محصولات فاقد ارزش نقد، بسیار خوشحال است که برنامهاش نقد میشود. آریا عظیمینژاد نیز از حضور خود در برنامه نقد و بررسی، ابراز خوشحالی کرد و بیان داشت تعجبی ندارد که دانشگاه این کار را انجام دهد؛ چراکه وظیفهاش همین است.
مجری و تهیهکننده «عصر جدید» درباره کپی بودن این برنامه گفت: «چرخ را که نباید از اول اختراع کنیم، تلنت شو را در ۸۰ کشور دنیا برگزار میکنند حتی افغانستان و عراق در این اوضاع جنگ مسابقه استعدادیابی برگزار میکنند. ما هم پیشنهاد تولید این مسابقه را در سال ۹۶ مطرح کردیم و در سال ۹۷ اجرایی شد. ما احساس کردیم میتوان حال مردم را خوب کرد و حتی حدود ۸ یا ۹ ماه است که یک ریال پول نگرفتهام.»
و اما جرقه آتش حاشیههای دیروز را سیدبشیر حسینی زد. او سخنان خود را با ارائه خاطراتش از دانشکده علوم اجتماعی آغاز کرد و پس از آن اظهار داشت که دانشجوهای دانشکده علوم اجتماعی، دانشجوهایی «اخمالو» هستند. سیدبشیر حسینی اینطور ادامه داد که دانشگاه تهران بهجای مادر بودن، نقش نامادری را ایفا میکند و پرستیژ علوم اجتماعی «اخم» است. در حالی که اساتید حاضر در برنامه نقدهایی در مورد ساختار تلویزیون، برنامهسازی و «عصر جدید» کرده بودند. حسینی دانشگاه را بیخاصیت خواند و بیان داشت که دانشگاه کسر شأن خود میداند که وارد مسائل اجتماعی شود و همچنین تاکید کرد که اساتید حاضر در جلسه، حرف جدیای برای گفتن نداشتند. بشیر حسینی ادامه صحبتهای خود را به این موضوع اختصاص داد که انسان دانشگاهی باید مسائل جامعه را بفهمد و در دانشگاه بهدنبال پاسخ آن بگردد؛ اما دانشگاهیان صرفا کلیگویی میکنند. حسینی در ادامه با بیان اینکه فضای چپ دانشکده علوم اجتماعی را میشناسد، گفت نمیخواهد کلیگوییهایی که ویژگی دانشگاه نفتی است را بشنود.
مجری برنامه در پاسخ به این حرف اظهار داشت که سازمان صداوسیما نیز خود نفتی است. وی همچنین بیان داشت که نفس حضور برنامه عصر جدید برای نقد و بررسی نشاندهنده این است که دانشگاه بیمساله نیست.
دانشگاه بیخاصیت
جو سالن متشنج شده است، پچپچها هم بیشتر. انگار همه میخواهند جواب سیدبشیر حسینی را بدهند.
عبدالله بیچرانلو در پاسخ به صحبتهای حسینی اینگونه واکنش نشان داد: «این دانشگاهی که میگویند بیخاصیت است، به ترویج عقلانیت کمک میکند. تلویزیون 40 سال است که با پروپاگاندا مردم را اغوا میکند. تلویزیون از سواد رسانهای نام میبرد؛ اما خودش برخلاف آن عمل میکند؛ چراکه سواد رسانهای شمشیر دولبه است و اگر مردم به سواد رسانهای مسلح شوند، ابتدا نسبت به تلویزیون منتقد میشوند. خاصیت دانشگاه این است که تفکر نقادانه را ترویج میکند. من هم در کلاسهایم تفکر چپگرایانه را رد میکنم؛ اما در این دانشگاه با اغواگری تلویزیون مقابله میکنیم. تلویزیون هم دست سلبریتیهای بیسوادی است که از رسوایی نان میخورند و در هر حوزهای اظهارنظر میکنند. برای مردم ایران چه فایدهای دارد که یک سلبریتی که با سلبریتی دیگری ازدواج کرده است، چه میکنند؟ فسادهایی هستند که عریان نمیشوند؛ اما در برابر آنها، زندگی شخصی سلبریتیها برای مردم عریان میشود. بیرانچلو اضافه کرد که تلویزیون سه دهه تلاش کرد تا مردم را به خود وابسته کند؛ اما با آمدن شبکههای اجتماعی، تلویزیون به سلبریتیها پناه برد. وی بهطور خاص درباره برنامه «عصر جدید» گفت که داوریهای این برنامه سلیقهای بوده و متوازن نیست. مردم با این حرفها آگاهی پیدا نمیکنند. ادعا میشود که این برنامه استعدادیابی است؛ اما افراد با استعداد قدیمی روی صحنه آورده میشوند.
پس از دکتر بیچرانلو، دکتر اعظم راودراد نیز در پاسخ به دکتر سیدبشیر حسینی اظهار داشت که تماشای زیاد نشانه رضایت نیست. تواناییهایی که در شرکتکنندگان «عصر جدید» دیده میشود نیز بهخاطر این است که گوشهای از محدودیتهای حاکم بر صداوسیما برداشته میشود؛ در حالی که هنوز استعدادهای بیشمار دیگری وجود دارند که پشت پرده محدودیت ایستادهاند. این فرصت را تلویزیون به شرکتکنندگان نمیدهد؛ بلکه مخاطب این کار را میکند. اعظم راودراد نقاط ضعف برنامه «عصر جدید» را اینگونه برشمرد: «کپیبودن کامل برنامه، مشخصنبودن تعریف مفهوم استعداد در این برنامه و بیرون ماندن استعدادهایی که در چارچوب گفتمان تلویزیون قرار نمیگیرند.» همچنین کپینبودن محتوا و پاسخ به نیاز مخاطب از منظر سرگرمی نیز نقاط قوت «عصر جدید» از منظر ایشان بودند.
آغاز سوال و جوابهای تند و تیز
قبل از شروع پرسشوپاسخهای دانشجویی، علیخانی گفت که ما برنامهساز و مجری هستیم و نمیتوانیم برای سیاستهای کلان سازمان پاسخگو باشیم. دو دانشجو آرام به هم میگویند که یعنی «مردهشور هستند؟»
جو سالن ملتهب است. میتوان حدس زد که این برنامه عاقبت به خیر نمیشود. در بخش پرسش و پاسخ یک دانشجوی ارتباطات پشت تریبون رفت و سوالات خود را اینگونه بیان کرد: «تشکر از دکتر حسینی که با جدل وارد شدند و پرده از چیزهایی برداشتند که نباید. ایشان به فضای شومن بودن عادت کردهاند. من خطابم به ایشان است، نه سلبریتیها که معلوم الحالند. آقای حسینی به دلالت کاری که انجام میدهند آشنا هستند؟ ما ایدئولوژی کشورمان را میشناسیم و از مشکلاتمان با غرب خبر داریم اما رسانه مفتضحانه سعی میکند شبیه غرب شود. آقای حسینی شما میدانید چهکار میکنید؟ اینها ربطی به ارزشهای ما ندارد، شما دارید به مردم و نظام سیاسی موردعلاقهتان خیانت میکنید.»
نفر بعدی دانشجویان گفت: «دکتر حسینی استاد بنده بودهاند، ولی کسی میتواند علوم اجتماعی و ارتباطات را نقد کند که حرفی جدیتر از کتاب «صدو پنجاه هشتگ» داشته باشد. ادعای عصر جدید بها دادن به اقوام و اقلیتهاست اما با دقت معلوم میشود که این نگاه، بازتولید نگاه مرکز پیرامونی است.» مجری برنامه خواستار رعایت کردن نظم جلسه شد و معترضان به بیرون از سالن هدایت شدند. بشیر حسینی اصرار داشت این جو متشنج، از نتایج همین دانشگاه است. مجری تاکید کرد متولی این برنامه انجمن علمی دانشجویی ارتباطات است و طبعا انجمن مشخص میکند درباره چه چیزی صحبت بشود. دانشجوی دیگری که پشت تریبون رفته بود اظهار داشت یک ژانر از یک ساختار سیاسی و اقتصادی نشات میگیرد، در برنامههای استعدادیابی کسانی که مستعد هستند پیشرفت میکنند و میرسند به جایی که باید و دلیل وجود این برنامه دادن فرصت دیده شدن به کسانی است که دیده نمیشوند منتها اشتباه همین است. مگر میشود فرم کپی باشد اما محتوا نه؟ ایرانیزه شدن معنی ندارد. مثلا گروه موسیقی که در جشنواره فجر بوده است دیگر چه نیازی به دیده شدن در «عصر جدید» دارد؟ این برنامه در تقلید موفق نبوده است.
در پایان دکترحسینی نسبت به جدی بودن بحثها ابراز خرسندی و درباره بیادبیها ابراز نگرانی کرد. او گفت: «همه ما عصبانی هستیم. من مهمترین کارم را «صدوپنجاه هشتگ» میدانم زیرا زمانی که آن را نوشتم کتاب سواد رسانهای در ایران وجود نداشت. مورد انتقاد بودن انتخاب من بوده است. استادهای ارتباطات به برنامهسازان کمک نمیکنند. رسالت «عصر جدید» امیدبخشی است چون باورمان نمیشد ایران اینچنین استعدادهایی داشته باشد.»
کتک کاری!
به نوشته فرهیختگان مراسم ظاهرا تمام شده است. بیرون از سالن میروم اما صدای دعواها همچنان میآید. کار به درگیری فیزیکی هم کشیده شده است. بعضیها کتک هم خوردهاند و بعضی هم حتما کتک هم زدهاند. فیلم پایان این نشست در فضای مجازی به سرعت دستبهدست میشود. راستی قرار بود در روز جهانی ارتباطات نشستی فنی و علمی برگزار شود. روز جهانی ارتباطات داریم؟
عجب مردمان بافرهنگ و متمدنی داریم ما .به عالم و آدم فقط بد بینند و لا غیر .کمی عینک بدبینی خودتان را بردارید