تحلیلی درباره جنس پرداختن آقای بازیگر به موسیقی به بهانه همکاریهای تازه او با چند جوان خوشفکر
حامد بهداد و نبض موسیقی متفاوت ایران
نبض موسیقی متفاوت ایران این روزها در استودیو پاپ و یکی دو مرکز ضبط دیگر میزند؛ جایی که بهداد با دوستان کاربلدش در حال به سرانجامرساندن آثاری تازه است
حامد بهداد، بازیگری که همواره کیفیتی فراتر از استانداردهای سینمای ایران را ارائه کرده، موسیقی را خوب میفهمد؛ او مدتی است بسیار جدیتر از پیش میخواند و آهنگ میسازد هر چند فعالیتهای موسیقیاییاش قربانی گمانی مسلط و منحط نزد عموم شده باشد. این گمان که این بازیگرها دوست دارند هر کاری بکنند و حالا کنار بازی، یک آوازی هم بخوانند و یک کتابی هم منتشر کنند و یک نمایشگاه نقاشی هم بر پا دارند. بهداد، آشکارا قربانی چنین باوری است. بر این باورم که بسیاری از علاقهمندان موسیقی، اگر میتوانستند چنین انگاره و پیشفرضی را کنار بگذارند و به موسیقی حامد بهداد، فارغ از بازیگری به همین نام، و به صورت اثری مجرد از یک خواننده و آهنگساز گوش بسپارند، او حالا به عنوان یکی از اهالی باسلیقه و بااستعداد موسیقی جایگاه تثبیتشدهای داشت.
بسیاری از ما برای نخستینبار، نه از راه موسیقی بلکه از مسیر سینما پی به تفاوت رویآوردن بهداد به موسیقی با دیگر همصنفهایش در سینما شدیم؛ با فیلم «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد». یکی از فرازهای درخشان این بازیگر در سینما. این فیلم اما برای نخستینبار او را در سطحی وسیع به عنوان خوانندهای مسلط و صاحب سبک معرفی کرد. آنجا که او به عنوان خواننده گروهی از موسیقی خراسانی، شعری از فایز دشتستانی را با استایلی متفاوت و با تلورانسی خیرهکننده اجرا کرد. با فراز و فرودهایی تازه برای موسیقی کرختِ ما.
البته او پیش از این تظاهرات تکنفره درخشان هم خوانده بود. اولینبار هشت سال پیش از «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد»، در فیلم «آخر بازی» قطعهای با عنوان «بارون» را خوانده بود و از آن فیلم تا «کسی از گربهها...» چند بار دیگر هم مثلا در تیتراژ سریال «غریبه» و «آخرین گناه» به عنوان خواننده نامش مطرح شده بود و نیز در ترانه میانی فیلم «مجنون لیلی» و قطعهای مستقل با عنوان «ساقی عطشان». و البته به همهی اینها بیافزایید همکاریهایش با گروه دارکوب را.
پس از این هم کارنامه موسیقی حامد بهداد، نهچندان پررنگ اما قابل اعتناست: «تاریک تاریکم» و «مثل یک کابوس» در سال 1390، «سرو چمان من» در سال 1391، «اگه تو کنارم باشی» و «مجنون» در سال 1392 و «دل و دین» در سال 1394.
حالا با اینکه از بهداد مدتی است قطعهای منتشر نشده اما هر از گاهی در صفحه شخصی خودش یا دوستانش در اینستاگرام تصاویری منتشر میشود که نشاندهنده همکاری او با کسانی چون مسعود فیاضزاده، علی باغفر، علی اظهری، دارا دارایی و رضا خوشنویس است.
این عکسها ما را امیدوار به حضور خلاقانهتر و رادیکالتر بهداد در موسیقی کرده است چون این نامها در موسیقی ما چنین ویژگیهایی را بارها به اسامی خود الصاق کردهاند.
مسعود فیاضزاده، که حالا خود را فیاضاف معرفی میکند و علی باغفر را ما با عضویتشان در گروه ماد به یاد میآوریم؛ یکی از نخستین گروههای راک و بلوز ایرانی که از اواخر دهه هفتاد با محسن نامجو و عبدی بهروانفر کارش را در مشهد آغاز کرد. گروهی پیشرو که کارشان با همه گروههایی از این دست تفاوت داشت چون متناسب با موسیقی وارداتی خود، تکس مینوشتند و سعی در پیداکردن قرابتهای موسیقی بومی ما با موسیقی غرب داشتند.
ماد گروه موفقی بود که بلد بود متنهایش را مثل دیگر گروههای راک و بلوز به سبک پاپ ننویسد بلکه برای این نوع از موسیقیث شعر فارسی جدید تولید کند.
طغیان محسن نامجو از دل همین گروه بیرون آمد و همچنین بیقراریهای شیرین عبدی بهروانفر را همین گروه بود که سر و سامان داد.
حالا بهداد با گیتاریست و درامر آن گروه در حال همکاری است. او آهنگ میسازد و به دست مسعود فیاضاف برای تنظیم میسپارد. بخشی از نبض موسیقی متفاوت ایران این روزها در استودیو پاپ و یکی دو مرکز ضبط دیگر میزند؛ جایی که بهداد با دوستان کاربلدش در حال به سرانجامرساندن آثاری تازه است.
بنابراین، میشود گفت اگر آقای بازیگر بتواند در متنهایی که برای خواندن انتخاب میکند هم، تفاوتی از جنس صدایش و موسیقی دوستانش ایجاد کند، با محصولی اورجینالتر روبهرو خواهیم بود. خبرهای خوبی در راه است؛ منتظر باشید.