ماجرای پیشنهاد اصغر فرهادی به تام هنکس / من را یاد عزتالله انتظامی انداخت
اصغر فرهادی برای اولین بار از پیشنهادش به تام هنکس برای بازی در فیلم "همه میدانند" پرده برداشت.
ایران آرت: "همه میدانند" هشتمین فیلم سینمایی اصغر فرهادی است که امسال برای اولین بار در جشنواره فیلم کن اکران شد. این فیلم تاکنون در چند کشور از جمله فرانسه، اسپانیا و ایتالیا به نمایش درآمده و اکران آن در آمریکا نیز بهزودی آغاز خواهد شد. بازیگران سرشناسی همچون پنهلوپه کروز و خاویر باردم در این فیلم ایفای نقش میکنند.
به گزارش ایران آرت، "همه میدانند" هفته گذشته در فضای اینترنت منتشر شد و امکان دانلود غیرمجاز آن برای مردم ایران فراهم شد، اتفاقی که دو واکنش متفاوت را از سوی عوامل فیلم در پی داشت. ابتدا در بیانیه روابط عمومی فیلم از مردم خواسته شد که "همه میدانند" را دانلود نکنند و منتظر پخش رسمی آن باشند اما در ادامه اصغر فرهادی در گفتوگو با شرق اعلام کرد که به دلیل عدم اکران "همه میدانند" در ایران، مردم ایران با خیال راحت میتوانند این فیلم را دانلود کرده و به تماشای آن بنشینند. در گفتوگویی که اصغر فرهادی انجام داد، به نکته جالب دیگری نیز اشاره شد که پیشنهاد اصغر فرهادی به تام هنکس برای بازی در فیلم "همه میدانند" بود. در ادامه بخشهایی از این گفتوگو که درباره جزئیات چگونگی همکاری اصغر فرهادی با خاویر باردم و پنهلوپه کروز و همچنین پیشنهاد فرهادی به تام هنکس برای بازی در فیلم "همه میدانند" است را از نظر میگذرانید.
اصلا تصمیم ساخت "همه میدانند" از کجا و کی شکل گرفت؟
پروسه ساخت "همه میدانند" طولانی بود. وقتی "گذشته" را ساختم قرار بود پروژهای در آمریکا شروع کنم با تهیهکنندهای به نام توماس لانگمن که فیلم The Artist را تهیه کرده بود. مدتی به همراه پریسا و بچهها به آمریکا رفتیم و مشغول تحقیق شدم. به زندان سنتکوئنتین در سانفرانسیسکو برای تحقیق میرفتم با زندانیهای بسیاری صحبت کردم اما به لحاظ روحی به قدری آن فضا و دیدن زندانیها و شنیدن داستانهای زندگیشان برایم سخت بود و فشار عاطفی ایجاد میکرد که نتوانستم آن پروژه را ادامه دهم و انصراف دادم. قرار شد با آن تهیهکننده طرح دیگری را کار کنیم. من طرح "همه میدانند" را مدتها بود داشتم. یک طرح کوتاه چندصفحهای بود که به آنها دادم و دوباره با همان تهیهکننده کار را شروع کردیم. از آمریکا به ایران برگشتیم و سپس سفرها به اسپانیا برای تحقیق شروع شد. از اندلس در جنوب اسپانیا شروع کردم به دلیل تاریخ و زمینههای مشترک فرهنگیشان با ما. تمام جنوب را شهر به شهر گشتیم. از هر سفر با حجم زیادی از اطلاعات میآمدم و روی طرح هم بدون عجله کار میکردم.
بازیگران هم در این مرحله میدانستید چه کسانی هستند؟
نه قبل از آن میدانستم. اولینبار با خاویر در زمانی که مشغول پروموشن فیلم "گذشته" در آمریکا بودم درباره طرح صحبت کردم. فیلم گذشته را دیده بود و خیلی دوست داشت. طرح را برایش تعریف کردم که البته با داستان فعلی خیلی تفاوت داشت. داستان زن اسپانیایی بود که به همراه شوهر آمریکایی و بچههایش برای عروسی خواهرش به اسپانیا میآمدند. طرح را دوست داشت و قرار شد اگر روزی خواستم این فیلم را بسازم، باز همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم. از بازیگر نقش شوهر لائورا پرسید که من آن زمان فیلیپ سیمور هافمن را در نظر داشتم. او هم معتقد بود که هافمن یکی از بهترین بازیگران آمریکاست. قرار شد طرح را بنویسم و برای فیلیپ سیمور هافمن هم بفرستیم که متأسفانه مدت کوتاهی بعد از این قرار او (هافمن) در آپارتمانش در نیویورک مرد. وقتی که تصمیم گرفتم این پروژه فیلم بعدیام باشد، به خاویر خبر دادم و قرارهای بعدیمان در اسپانیا بود و در جریان تمام مراحل شکلگیری فیلمنامه و کاراکترش بود.
پنهلوپه از چه زمانی به پروژه پیوست؟
او قبل از خاویر از طریق ایجنتش پیغام داده بود که جدایی و گذشته را دیده و دوست دارد اگر فرصتی پیش آمد، با هم کار کنیم. جالب اینکه برای فیلم گذشته او یکی از کاندیداهای نقش اصلی بود. اما آن زمان خبردار شدیم که باردار است و به همین خاطر اصلا به او خبر ندادیم.
پنهلوپه فرانسوی هم صحبت میکند؟
شنیده بودم که استعداد خوبی در یادگیری زبان دارد. میتوانست به راحتی زبان فرانسهاش را کامل کند.
قصه اولیه "همه میدانند" همین بود؟
در طول سفرهایی که میرفتم قصه اولیه کمکم تغییر کرد. ولی هنوز شخصیت آلخاندرو که الان از آرژانتین میآید، یک آمریکایی بود به اسم تام که اساسا از ابتدای فیلم همراه خانوادهاش از آمریکا به اسپانیا میآمد. آن طرح را برای یک هنرپیشه آمریکایی فرستادیم.
میتوانید اسم ببرید؟
بله، با تام هنکس صحبت شد که نقش مرد آمریکایی را بازی کند و اولین جلسهمان در برلین برگزار شد.
نظر تام هنکس درباره داستان چه بود؟
الان دقیق یادم نیست ولی وقتی طرح کاملتر شد خواند و خیلی دوست داشت. امیدوارم همیشه تندرست باشد، وقتی طرح را خواند و نظرات و پیشنهاداتش را ایمیل کرد، من را یاد آقای انتظامی انداخت که با جزئیات خط به خط روی فیلمنامه یادداشت مینوشت. جلسه بعدی ما در آمریکا بود و در دفترش. کمکم داشتیم به برنامهریزی برای پیشتولید نزدیک میشدیم. تا اینکه من برای تعطیلات عید آمدم تهران و این سفر به تهران همه چیز را عوض کرد.
این چه تاریخی بود؟
نوروز 94. از یکطرف احساس میکردم که هنوز داستان و کاراکترها در بطن خودشان ایرانیاند و اسپانیایی نشدهاند و از طرف دیگر هم خلوتی تهران و حالوهوای عید هواییام کرد، چندسالی بود به خاطر ساخت "گذشته" و داستانهای بعد از آن ایران نبودم و دلم میخواست که در ایران بمانم. چندروزی با خودم کلنجار داشتم ولی بالاخره تصمیم گرفتم برای ادامه کار برنگردم.
تصمیم سختی بود؟
سختترین بخشش اعلام این تصمیم به گروه و تهیهکنندهها بود. بههرحال خبر دادم که به لحاظ روحی آمادگی دو، سه سال دوربودن از خانوادهام و ایران را ندارم و تصمیمم این است که این پروژه را دو سال دیرتر کار کنم. طبیعتا همهچیز بههم ریخت و کمی هم باعث ناراحتی تیم شد. بلافاصله مشغول نوشتن یکی از طرحهای قدیمی که داشتم شدم که حاصلش شد "فروشنده" و سال 94 و 95 به ساخت و اکران فروشنده گذشت.
ولی بعد از فروشنده دوباره کار روی این فیلم را شروع کردید.
بله. چند هفته بعد از اکران "فروشنده" در ایران، من به مادرید رفتم.
در این مقطع همچنان کمپانی پدرو آلمادوار تهیهکننده اسپانیایی کار بود؟
بله. تا چندماهی آنها بودند که بسیار هم همکاران خوبی بودند ولی به دلیل مسائل قراردادی و بودجهای تهیهکننده فرانسوی و اسپانیایی به توافق نرسیدند و کار با کمپانی دیگری در اسپانیا ادامه پیدا کرد.
تفاوت این تجربه بهعنوان دومین تجربه شما در خارج از ایران، با "گذشته" چی بود؟
من در فیلم "گذشته" با یک جلیقه نجات داشتم شنا میکردم که آن شخصیت ایرانی فیلم بود. اینبار شنای بدون جلیقه بود. باید ریسک میکردم و خودم را پرت میکردم در آب. نمیخواستم با یک نیروی کمکی شنا کنم. هیچ ارتباط ظاهری هم در قصه با ایران وجود ندارد. فقط جزئیاتی هست که شاید بعدها تماشاگر دربارهاش فکر کند شاید هم آنها را پیدا نکند که مهم نیست. بههرحال به نسبت فیلم گذشته، در این تجربه احساس سبکی و فراغبالی بیشتری میکردم. نگران نتیجه نبودم. فکر کردم هر اتفاقی قرار بوده برای من بیفتد تابهحال افتاده. چالشم این بود که فیلم حتی در جزئیات ظاهری و در عمق خود هم اسپانیایی باشد.