پاسخ مهدی سلطانی به حواشی سریال "پدر"
مهدی سلطانی گفت: من به چند سکانس و دیالوگ از سریال "پدر" نقد وارد کردم ولی در کل هیچ چیز بیضعفی وجود ندارد.
ایران آرت: مهدی سلطانی که در سالهای اخیر تجربیات موفقی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی داشته، در سریال "پدر" که به تازگی پخشش از شبکه دوم سیما تمام شد هم خوب ظاهر شد اما در کل سریال و به خصوص فیلمنامهاش با انتقاداتی مواجه شد.
این بازیگر میگوید که به ضعفهای سریال "پدر" واقف است و خودش هم چند جا به سکانسها و دیالوگها نقد وارد کرده است اما اگر دوباره پیشنهاد حضور در چنین سریالی را بدهند، این پیشنهاد را رد نمیکند. بخشهایی از گفتوگوی سلطانی با ایران را بخوانید.
شما اخیراً سریالی بازی کردید به نام «پدر» که هفته گذشته پخش آن به پایان رسید. نقدهای زیادی به این سریال وارد شد؛ مثل ضعف در ساختار روایی متن و شخصیت پردازی. سؤال اینجاست که چطور شما با داشتن خصلت گزیدهکاری حاضر شدید در این سریال بازی کنید؟
اگر دوباره این نقش به من پیشنهاد شود، آن را میپذیرم.
یعنی با همین فیلمنامه؟!
بله! درست است که هنرمند باید به چیزهایی که نیست، اما باید باشد توجه کند؛ در واقع هنرمند باید ایده آلیست باشد اما خود من واقع بین هم هستم. چیز بدون ضعف وجود ندارد؛ در بین مواردی که به من پیشنهاد میشود، بهترینش را متناسب با شرایطی که دارد انتخاب میکنم. سریال پدر پارامترهایی داشت که وقتی به من پیشنهاد شد، نسبت به دیگر پیشنهادها در آن مقطع، تشویق شدم بپذیرم. پدر واژه خنثایی نیست؛ بسیار با مسماست و جایگاه ویژهای در فرهنگ ما دارد. اسم سریال پدر است. من باید نقش پدری را بازی کنم تا الگویی باشد برای پدرهایی که وجود ندارند. از این جهت کار هنرمند نمایش چیزهایی که هستند، نیست؛ نمایش چیزهاییست که نیستند، اما باید باشند.
این موارد که شما اشاره میکنید، بخشی از رسالت هنرمند است و من متوجه آن هستم، با این حال سؤالم را مجدداً مطرح میکنم: آقای سلطانی که به امر تدریس اشتغال دارد، یعنی بازیگر تربیت میکند، چطور حاضر میشود در سریالی بازی کند که متن ضعیف به لحاظ روایت و خط سیر داستانی با موضوعی تقریباً کلیشهای دارد و شخصیت پردازیهای آن ضعیف است؟
خود ما هم به ضعفهای این سریال واقفیم. من به چند سکانس و دیالوگ این سریال نقد وارد کرده ام. داستان این سریال به صورت شفاهی برای من گفته شد؛ یعنی «سیناپس» داستان را در چند جمله برایم تعریف کردند. مردیست به نام حاج علی با اعتقادات مذهبی، پسری دارد که عاشق دختری میشود که با عقاید حاج علی مطابق نیست، اما او حاضر میشود به خاطر پسرش با این ازدواج موافقت کند، یک حادثه پسر را از بین میبرد و حاج علی از این به بعد احساس میکند که عروسش در حکم دخترش است و باید نجاتش دهد و به همین علت، دست به کارهایی میزند که تبعات تلخی برایش دارد. ما این سریال را سکانس به سکانس کار کردیم. ضمن اینکه وقتی داستان یک سریال را به صورت یک خطی برای آدم تعریف کنند، پیچیده به نظر نمیآید. این را هم لازم میدانم اضافه کنم که کارگردان این سریال آقای توفیقی بود یعنی اگر دوباره این سریال به من پیشنهاد شود، نسبت به دیگر پیشنهادها، باز خواهم پذیرفت؛ چون این سریال دیده شده، نویسنده قطعاً به ضعفهای آن واقف شده و سعی میکند معماهای آن را برای مخاطب حل کند. منم قطعاً اگر بخواهم بازی کنم، به گونهای کار میکنم که کیفیتش بالاتر باشد.
آیا باز هم حاضر میشوید سکانس به سکانس جلو بروید؟
خب این خیلی مطلوب است که فیلمنامه به طور کامل و مکتوب در اختیار بازیگر باشد تا بتواند سر فرصت بازی خودش را مهندسی کند، متأسفانه این اتفاق ندرتاً رخ میدهد. در بهترین حالت برای یک سریال 30 قسمتی، 5 یا 6 قسمتش را به صورت مکتوب آماده میکنند و به بازیگر پیشنهاد میدهند. در شهرزاد همین طور بود؛ یک سیناپس صد صفحهای به من دادند به اضافه 5-6 قسمت اولش؛ خب داستان را میدانستم و در همان 5-6 قسمت فصل اول، تقریباً فضا و شخصیت کار را دریافتم. از آن به بعد نویسنده بر اساس شناختی که از رفتار بازیگر پیدا کرده یا پیشنهادهای خود بازیگر، داستان را جلو میبرد. به نظر من، همین که سریال پدر این همه مخاطب داشت و کامنتهایی که من از سوی مخاطبان دریافت کردم حکایت از تأثیرگذاری سریال دارد، میتواند برای من و شما قانعکننده باشد چرا من این پیشنهاد را پذیرفتم. در یک جمع بندی، جذابیت موضوع و اعتمادی که به آقای توفیقی داشتم و بواسطه ایشان آقای عنقا را شناختم، باعث شد تا این پیشنهاد را بپذیرم و خوشحالم که در کارنامه خودم به لحاظ بازی، سرم را بالا میگیرم که من نقش حاج علی را بازی کرده ام؛ یعنی این میتواند جزو افتخارات من باشد.
با چه بازخوردهایی از سوی مردم مواجه شدید؟
بیشترین نقدها این بود که فضای سریال تلخ است؛ ما خودمان هزار جور گرفتاری داریم و دلمان میخواهد وقتی شب میرسیم خانه، یک سریال کمدی ببینیم. جالب است که با تمام تلخی داستان، اکثراً نشستند و تماشا کردند. من کامنتهای جالبی دریافت کردم؛ عدهای نقدهایی شبیه آنچه شما وارد کردید، مطرح میکردند، عدهای هم به من لطف داشتند و میگفتند به خاطر حضور شما میبینیم.