۱۰ فیلم جنگی جذاب که شاید ندیده باشید
برخی از فیلمهای ژانر جنگی هستند که علیرغم زیباییها و جذابیتهایشان، کمتر مورد توجه قرار گرفته و نادیده گرفته میشوند.
ایران آرت: در بسیاری از نقاط جهان سینماروها به فیلم جنگی علاقه فراوانی دارند و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این فیلم ها، شجاعت سربازان و صحنه های خوفناک خشونت و مرگ ما را به فکر در مورد مرگبار بودن رفتن به جنگ وا می دارند حتی زمانی که این امر غیرضروری به نظر می رسد. بدون توجه به دیدگاه های شخصی، فیلم های جنگی که از رادار سینماروها دور می مانند نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود.
اگر چه هر ساله چند فیلم جنگی شاخص و موفق ساخته شده و بسیاری از سینماروها مجال تماشای آن ها را پیدا می کنند اما برخی دیگر از فیلم های ژانر جنگی نیز هستند که ،علیرغم زیبایی ها و جذابیت هایشان، کمتر مورد توجه قرار گرفته و نادیده گرفته می شوند. با این وجود فهرست کردن فیلم های جنگی دیدنی که هیچ کسی از آن ها صحبت نمی کند کار دشواری است. وقتی از کنار فیلم های معروفی مانند «اینک آخرالزمان»، «نجات سرباز رایان»، «دانکرک» و «ستیغ اره ای» می گذریم نام بردن از دیگر فیلم های جنگی دشوار می شود زیرا فیلم هایی که گفته شد در واقع نماد ژانر فیلم جنگی هستند.
به گزارش روزیاتو، در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با ۱۰ عنوان فیلم جنگی کمتر شناخته شده اما جذاب و دیدنی از کارگردانانی مشهور مانند ژان ژاک آنو، برایان دی پالما و ورنر هرزوگ آشنا کنیم که اگر چه کمتر مورد توجه قرار گرفته اند اما از بهترین فیلم های ژانر جنگی به شمار می آیند. اگر از طرفداران فیلم های جنگی هستید مطمئن باشید که تماشای ۱۰ فیلم زیر شما را راضی خواهد کرد.
۱۰- دشمن پشت دروازه ها (ژان ژاک آنو،۲۰۰۱)
تنها فیلمسازی مانند ژان ژاک آنو که ساخت فیلم های «جستجو برای آتش» (Quest for Fire) و «نام گل رُز» (The Name of The Rose) را در کارنامه دارد می تواند دوئل افسانه ای بین دو تک تیرانداز در جنگ جهانی دوم را به یک داستان تراژیک عاشقانه در نبرد استالینگراد تبدیل کند. جود لا و ژوزف فاینس در یک جبهه مشترک نبرد قرار دارند اما وقتی که پای راشل ویز به میان می آید به دشمن هم تبدیل می شوند زیرا هر دوی آن ها عاشق او شده اند. اد هریس را نیز به این مثلث اضافه کنید که برای از بین بردن تک تیرانداز افسانه ای روس ها که افسران آلمانی را شکار می کند به میدان استالینگراد آمده است و در نهایت با شاهکاری از تنش و نبردی با واقع نمایی خیره کننده روبرو خواهید شد.
بهترین جنبه فیلم جنگی «دشمن پشت دروازه ها» (Enemy at the Gates) به نمایش درآوردن ماهیت واقعی یک جنگ عظیم و روابط انسان های است که در متن این نبرد شکل می گیرد؛ در شهری که زیر بمباران های سنگین نابود شده است. آرنو که از تمام ترفندهای موجود در کتابش به خوبی استفاده کرده، توانسته یک فیلم جنگی هوشمندانه اما کمتر مورد توجه قرار گرفته بسازد که سرنوشتی مشابه دیگر آثار بدیع او پیدا می کند. با بازی های خیره کننده برخی از بهترین بازیگران آن زمان هالیوود، «دشمن پشت دروازه ها» ارزش بیش از یک بار تماشا را نیز خواهد داشت.
۹- تریاژ (دانیس تانوویچ، ۲۰۰۹)
پس از کسب جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان برای فیلم «سرزمین هیچ کس» (No Man’s Land) در سال ۲۰۰۲، دانیس تانوویچ توانست در فضای هالیوود نویسندگی و کارگردانی فیلم «تریاژ» (Triage) را بدست آورد که در سال ۲۰۰۹ با تاثیر و سروصدایی بسیار ناچیز منتشر شد. جای تاسف است که این درام جنگی دردناک و تراژیک از آن زمان تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته زیرا کمتر فیلمی مانند آن توانسته استرس پس از حادثه را به زیبایی و درستی به تصویر بکشد. در این فیلم کالین فارل نقش یک عکاس جنگی را بازی می کند که از کردستان عراق به خانه بازگشته اما جنگی که در منطقه کردستان بین کوردها و حکومت صدام درگرفته، بیش از آنچه که مارک (کالین فارل) فکر می کند بر روی او تاثیر گذاشته است.
وقتی که نامزدش النا (پز وگا) از پدربزرگش (کریستوفر لی) -که خود روانشناس و کهنه سرباز جنگ است- درخواست کمک می کند همه چیز رفته رفته افشا می شود. «تریاژ» برخلاف دیگر فیلم های جنگی که بر روی نبردها و درگیری ها تمرکز می کنند، به بررسی تاثیر جنگ و خونریزی بر روان افراد که بازماندگان جنگ ها با آن روبرو می شوند می پردازد. فیلم جنگی «تریاژ» بیننده را رها نمی کند و البته یک فیلم با دیدگاه خوشبینانه نیز نیست اما امید برای بازگشت به زندگی عادی با استفاده از روابط خانوادگی شخصیت اصلی داستان را زنده نگه می دارد.
۸- استاپ- لاس (کیمبرلی پیرس، ۲۰۰۸)
این موضوع که کیمبرلی پیرس برای ساخت دومین فیلمش پس از اولین تجربه کارگردانی اش یعنی «پسرها گریه نمی کنند» (Boys Don’t Cry) 9 سال صبر کرد سختی کار برای کارگردانان زنی را نشان می دهد که می خواهند در هالیوود برای خود جایی دست و پا کنند. در دومین تجربه کارگردانی خود، پیرس فیلم «استاپ-لاس» (Stop-Loss) را ساخت که بار دیگر استعداد غیرقابل انکار او را به رخ می کشد. این فیلم داستان یک سرگروهبان جوان به نام برندون کینگ (رایان فیلیپ) را روایت می کند که به عنوان یک قهرمان از جنگ به خانه باز می گردد و تلاش دارد با سختی های فراون زندگی عادی خود را از سر بگیرد اما ناگهان بار دیگر برای نبرد در عراق فراخوانده می شود و این موضوع مسیر زندگی او را دوباره تغییر می دهد.
این درام جنگی ترسناک و واقع گرایانه در به نمایش گذاشتن فرهنگ جنگ در ایالات متحده بسیار دقیق و موشکافانه عمل کرده و نشان می دهد که چگونه قهرمان ساختن از سربازان می تواند در ادامه زندگی برای آن ها دردسرساز و ویرانگر شود. این فیلم با توجه به بازیگران جوانی که در آن حضور دارند و حتی ۱۰ سال پس از پایان حضور ایالات متحده در عراق نیز همچنان جذاب و تاثیرگذار است. فیلمی این چنین که در برابر آزمایش زمان موفق عمل می کند بدون شک شایستگی تماشا و توجه را دارد.
۷- تائه گوک گی: برادری در جنگ (جی گیو کانگ، ۲۰۰۴)
این فیلم جنگی دردناک سینمای کره که در مورد جنگ دو کره است از آن دسته فیلم هایی است که طرفداران فیلم های جنگی خسته از فیلم های متمرکز بر جنگ های ایالات متحده باید حتماً ببینند. فیلم «تائه گوک گی: برادری در جنگ» (Tae Guk Gi: The Brotherhood of War) داستان دو برادر را روایت می کند، جین تائه بزرگ تر و جین سئوک کوچکتر که برای اعزام به خط مقدم نبرد انتخاب می شوند. جین تائه در تلاش برای زنده نگه داشتن برادر کوچکتر خود در میدان نبرد، دست به کارهای خطرناک و جسورانه ای می زند. اما نه صحنه های اکشن و نبرد بلکه درگیری و تنش بین این دو برادر است که تماشای این فیلم را جذاب می سازد.
فیلم جنگی «تائه گوک گی: برادری در جنگ» در مورد خانواده ای است که جنگ باعث از هم پاشیدن آن شده و نه مرگ اخلاقیات هر دو طرف این نبرد. این فیلم در تحلیل و بررسی روابط دو برادر به یک عمق عاطفی بسیار تاثیرگذار دست می یابد و زندگی عادی و خاطره انگیز روزمره خانواده قبل از شروع جنگ را به عنوان مقیاسی در برابر شرایط کنونی جنگ به نمایش می گذارد. این فیلم جنگی کره ای ۱۴۰ دقیقه ای دارای صحنه های به یاد ماندنی و حماسی مانند بهترین فیلم های جنگی هالیوودی است که لایه هایی از نوآوری، اصالت و احساسات به آن اضافه شده است.
۶- شجاعت در زیر آتش (ادوارد زویک، ۱۹۹۶)
ادوارد زویک با انتخاب مگ رایان برای ایفای نقش سربازی که در جهت نجات اعضای تیم خود مرگ را در آغوش می کشد، فیلمی در مورد جنگ خلیج فارس ساخت که برای همیشه به یاد آورده می شود. فیلم جنگی «شجاعت در زیر آتش» (Courage Under Fire) داستان مردی به نام نیت سرلینگ را روایت می کند که پس از مرگ شخصیت مگ رایان در میدان نبرد، به بررسی این موضوع می پردازد که آیا وی پس از مرگ لیاقت دریافت مدال شجاعت را دارد یا خیر.
وی در طول تحقیقات خود دروغ های زیادی را در مورد عملیاتی که مگ رایان در آن کشته شده فاش می کند و تمامی داستان های راست و دروغ افراد حاضر در این عملیات به صورت فلش بک هایی بازگو می شود. زویک در این فیلم نه تنها تمامی صحنه های اکشن را به صورت سیستماتیک هماهنگ ساخته است اما از طریق برجسته سازی داستان نوشته شین دانکن به بررسی استرس پس از اتفاق و زخم های جنگ خلیج فارس می پردازد. فیلم جنگی «شجاعت در زیر آتش» اگر چه در طول زمان فراموش شده اما بدون شک شایستگی کشف شدن دوباره را دارد.
۵- تلفات جنگ (برایان دی پالما، ۱۹۸۹)
برایان دی پالما هنوز در ذوق استقبال گرم و باورنکردنی از «تسخیر ناپذیران» (The Untouchables) بود که تصمیم گرفت فیلم «تلفات جنگ» (Casualties of War) را بسازد؛ یک فیلم جنگی که به شیوه ای بحث برانگیز اعمال غیرضروری و غیراخلاقی سربازان آمریکایی مانند آدم ربایی، تجاوز و کشتن دختران جوان ویتنامی در بحبوحه نبرد را به تصویر می کشید. در فیلم مذکور، شان پن و مایکل جی فاکس در دو قطب اخلاقی داستان قرار داشتند و شجاعت فیلمساز به عنوان یک استاد کارگردانی نیز با ساده نگذشتن از اعمال هولناک این سربازان باعث حیرت زدگی تماشاگران شد.
بدین ترتیب، فیلم جنگی «تلفات جنگ» سیستم جنگ در ویتنام و شرایط محیطی که سربازان را به انجام چنین اعمال خشونت باری سوق می داد به تصویر می کشید بدون این که بگذارد هیچ یک این سربازان از عواقب اعمال خود در امان بمانند. دیدگاه ثابت دی پالما و بازی خیره کننده و تاثیر گذار شان پن باعث شد که «تلفات جنگ» یکی از ناخوشایندترین اما ضروری ترین و ،شوربختانه، فراموش شده ترین فیلم های جنگی تاریخ سینما باشد.
تماشای این فیلم در روزگار کنونی، دریچه ای به زیر پا گذاشتن حقوق انسانی و خشونت غیرموجه و بیجا در میدان های نبرد در سراسر جهان خواهد بود، در حالی که همزمان و به طور ویژه یک یادآوری دردناک و کنایه ای به بی ثمری و فساد موجود در جنگ ویتنام خواهد بود. این فیلم بسیار هولناک و خشن است زیرا باید نقطه نظرات خود را از طریق بیرحمی و خشونت نشان دهد و باید دیده شود.
۴-سپیده دم رهایی (ورنر هرتسوگ، ۲۰۰۶)
درحالی که کارهای آخر ورنر هرتسوگ باعث ناامیدی منتقدان و تماشاگران شده بود اما وی در سال ۲۰۰۶ با فیلم «سپیده دم رهایی» (Rescue Dawn)، یک فیلم بسیار دردناک و تراژیک در مورد تلاش برای زنده ماندن در میدان نبرد، نشان داد که هنوز حرف های زیادی برای گفتن دارد. این فیلم در مورد یک خلبان آلمانی-آمریکایی به نام دیتر دنگلر (کریستین بیل) است که هواپیمایش در حین بمباران لائوس در سال ۱۹۶۵ سقوط می کند.
وی توسط ویت کنگ ها دستگیر و شکنجه می شود اما دنگلر با دیگر سربازان آمریکایی که همه تا مرز دیوانگی پیش رفته اند متحد شده و نقشه ای برای فرار طراحی می کنند. بازی خیره کننده و بسیار تاثیرگذار استیو زان بر زیبایی و البته دردناک بودن فیلم افزاید. تغییرات فیزیکی بیل مانند همیشه در این فیلم نیز خیره کننده است و از لحاظ احساس و عواطف نیز در نقش خود به خوبی فرو می رود اما زیبایی اصلی و واقعی فیلم هرتسوگ در به تصویر کشیدن صحنه های جنگل است؛ جنگلی انبوه که دو فراری پس از فرار از زندان در آن گم شده اند.
در حالی که آن ها در می یابند طبیعت وحشی زندان واقعی و ذهن های به سمت زوالشان تهدید اصلی برای آن هاست، «سپیدده دم رهایی» به ناگاه رنگ باخته و به یک سفر ترسناک دو ساعته در ترس و وحشت ناشی از جنگ و در جنگلی در ناکجاآباد و البته خشونت و بیرحمی که برای شخصیت اصلی داستان در پی دارد تغییر پیدا می کند.
۳- شهر زندگی و مرگ (چوآن لو، ۲۰۰۹)
این فیلم سیاه و سفید چینی، نوری است بر یکی از وحشیانه ترین و البته فراموش شده ترین جنایات جنگی تاریخ معاصر: حمله به نانجینگ در سال ۱۹۳۷ که در آن دوران پایتخت پین بوده و نیروهای ژپنی در طول جنگ هند و چین به آن حمله کردند. اگر چه این فیلم اسم چوان لو را به عنوان یک کارگردان بااستعداد بر سر زبان ها انداخت اما فیلم جنگی «شهر زندگی و مرگ» (City of Life and Death) چنان دردناک است که تنها یک بار می توان آن را تماشا کرد.
گویی کارگردان قصد داشته زیبایی هنری را فدای یک تجربه تاثیرگذار و موفق کند و هدف او ساخت فیلمی بوده که تنها یک بار دیده شود. یکی دیگر از نقاط مثبت این فیلم کامل بودن و جامعیت آن است که قتل و عام نانجینگ را از دیدگاه ها و زوایای مختلف به تصویر می کشد؛ از دید یک سرباز چینی تا یک معلم مدرسه، یک سرباز ژاپنی، یک فعال مذهبی خارجی و حتی یک چهره تارخی واقعی به نام جان ریب که تاجری آلمانی است و در نهایت جان هزاران غیرنظامی ژاپنی را نجات داد. بدون شک این داستانی بوده که فیلمساز خود را متعهد به بازگویی آن می دانسته و همین موضوع باعث ساخت فیلمی ماندگار شده است.
با زمان ۱۳۲ دقیقه، فیلم جنگی «شهر زندگی و مرگ» بسیار طولانی تر و گاه بی پایان به نظر می رسد اما طراحی فیلم عمداً طوری بوده که این اتفاق رخ دهد و بدین ترتیب تماشاگر در متن هفته ها ترس و وحشتی قرار می گیرد که غیرنظامیان و سربازان تجربه کرده بودند.
۲- لبنان (ساموئل مائوز، ۲۰۰۹)
تاثیر باورنکردنی اولین تجربه کارگردانی ساموئل مائوز در سال ۲۰۰۹ با نام «لبنان» (Lebanon) زمانی حتی بیشتر نیز می شود که در می یابیم داستان هولناک زنده ماندن و وحشت های ناشی از جنگ که در فیلم به تصویر کشیده می شود توسط خود او در دهه ۱۹۸۰ و در طول دوران جنگ لبنان تجربه شده است. او خود عضوی از خدمه تانک و سربازان پیاده ای بود که در فیلم به نمایش درمی آیند که برای عملیات تجسس در یک شهر ناشناخته فرستاده شده و رفته رفته در می یابند که این عملیات ظاهراً روتین به یک کابوس تبدیل شده است.
از آنجایی که مائوز خود در این اتفاقات حضور داشت، توانسته به شیوه ای غیرقابل انکار حس فزاینده درماندگی و تلاش های دور از تصور سربازان برای زنده ماندن را به تصویر بکشد. با گروهی بازیگر تقریباً ناشناخته که بازی های پرتنش و قوی از خود ارایه داده اند، فیلم جنگی «لبنان» یک فیلم حماسی ۹۳ دقیقه ای است که هرگز شما را رها نمی کند. ماهیت حیرت انگیز پرخشونت فیلم و فضای تاریک بی نقصی که مائوز در فیلم خود وارد کرده است، این فیلم را به یکی از ضروری ترین فیلم های جنگی دهه اخیر برای تماشا کردن تبدیل می کند که در کمال ناباوری کمتر دیده شده است.
کنار گذاشته شدن این فیلم از فهرست فیلم های غیرانگلیسی زبان نامزد دریافت جایزه اسکار در سال ۲۰۱۰ یکی از عجیب ترین تصمیماتی است که اعضای هیئت داوران این جشنواره سینمایی گرفتند.
۱- تصویر گمشده (ریتی پان، ۲۰۱۳)
فیلم مستند نامزد دریافت جایزه اسکار «تصویر گمشده» (The Missing Picture) از یک فیلمساز کهنه کار به نام ریتی پان به علت رویکرد تکنیکی متفاوت و غیرمعمول خود باعث غافلگیر شدن منتقدان و محافل دانشگاهی شد، تکنیکی که در آن از انیمیشن مجسمه های گلی، تصاویر آرشیوی و روایت خود کارگردان برای نشان دادن خشونت های هولناک انجام شده توسط رژیم خمرهای سرخ کامبوج در دهه ۱۹۷۰ انجام شده بود استفاده شده است.
داستان فیلم «تصویر گمشده» یک داستان کاملاً شخصی از پان و تاثیرگذارترین تصویر از این نسل کشی ادعایی است که تاکنون بر پرده سینما ظاهر شده است؛ فیلمی که از این حیث فیلم هایی مانند «آن ها اول پدرم را کشتند» (First They Killed My Father) و «زمین های کشتار» (The Killing Fields) را پشت سر می گذارد. این فیلم از لحاظ عاطفی باز و پذیراست و بیننده را به تجربه دردی دعوت می کند که فیلمساز و مردم او از آن همه خشونت و نقض حقوق انسانی که رخ داده دارند. تکنیک به کار رفته در فیلم بسیار تاثیرگذار است و حتی پس از پایان داستان ۹۲ دقیقه ایش نیز با بیننده خواهد ماند.
در حالی که فیلم های مستند به ندرت در بخش بهترین فیلم خارجی زبان نامزد دریافت جایزه اسکار می شدند اما «تصویر گمشده» به عواقب ماندگار و خشونت ناشی از جنگ به شیوه های بسیار مشمئزکننده و دردناک می پردازد که هیچ فیلمی تا به ین اندازه در به تصویر کشیدن آن ها موفق نبوده است و همین موضوع باعث شد فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار این بخش شود.