بازیگر زن ایرانی در آرزوی فروید شدن
السا فیروزآذر، بازیگر فیلم "ملی و راههای نرفتهاش" خواهرزاده تهمینه میلانی است.
ایران آرت: شروع کارش با آثار خاله نویسنده و کارگردانش تهمینه میلانی بود. این شروع بر می گردد به سال ها قبل، وقتی که او کودک بود. اما بعد از فیلم «کاکادو» خانم میلانی برایش شرط گذاشت که دیگر بازی نکند و به فکر درس خواندن و تحصیل در زمینه سینما باشد. حتی به او قول داد در صورتی که این کار را بکند، بعد از تحصیلاتش یک نقش اساسی به او خواهد داد. خاله خوش قول بود و السای جوان در «زن زیادی» او یک نقش خوب داشت و بعد از آن در همه آثار او حضور داشت. از جمله همین «ملی و راه های نرفته اش» که این روزها اکران شده و مورد توجه قرار گرفته است.
السا فیروز آذر گفتگویی با مجله دیده بان انجام داده که در ادامه خواهید خواند.
خانم فیروز آذر از خودتان و تجربه های تان بگویید؛ چگونه جذب دنیای بازیگری شدید و جرقه این کار از کجا زده شد؟
- از کودکی به طور ناخواسته وارد فیلم های خاله ام شدم و بعد، سر فیلم «کاکادو» که اولین نقش اصلی ام را داشتم، خانم میلانی به من گفتند که دیگر، تا دانشگاه نرفتی کار نکن. آن زمان پیشنهادهای زیادی برای کار در ژانر کودک داشتم اما ایشان گفتند کار نکن و همچنین گفتند بعد از تمام شدن درس ات یک نقش خوب به تو می دهم. دلیلش هم این بود که ایشان می گفتند اگر دائم بخواهی کار کنی از درس خواندن فاصله می گیری. در آن زمان که من هشت، نه ساله بودم درک درستی از کار بازیگری و این که آیا این کار را دوست دارم یا نه، نداشتم. بعد خیلی برایم جالب بود که خانم میلانی به قولی که داده بودند عمل کردند و ترم اول دانشگاه بودم که نقش مکمل زن زیادی را به من پیشنهاد کردند و من بازی کردم که تجربه و شانس فوق العاده ای بود.
قهرمان دوران کودکی تان چه کسی بود؟
- یکی از دایی هایم که پزشک هستند و از دید من در آن دوران پسری جوان و فیلسوف بود. با من و خواهرم زبان انگلیسی کار می کردند و از بحث های روانشناسی می گفتند. هم از روانشناسی می گفتند هم از فلسفه و من با خودم می گفتم که چقدر ایشان چیزهای زیادی می داند. یادم می آید خانواده ام اعتماد به نفس زیادی به من می دادند که باهوش هستم و این باور من شد که هنوز هم فکر می کنم که باید دانشمند شوم. به همین خاطر است که می گویم می خواهم فروید شوم چون ایشان دانشمند مورد علاقه من هستند.
خانم تهمینه میلانی چقدر در موفقیت شما تاثیر داشتند؟
- خیلی. آشنایی و ورود من به سینما به واسطه ایشان و کارهای ایشان بوده است. در واقع یادگیری بازیگری در سینما را مدیون خانم میلانی هستم و حتی آشنایی با سختی های کار و مراحل گوناگون در سینمای ایران.
آیا تا به حال برای تان اتفاق افتاده که در بازیگری احساس ضعف و شکست کرده باشید؟
- بله، فکر می کنم در چند مرحله در سینما احساس شکست کردم. حتی در آن برهه فکر می کردم که همه چیز تمام شده است و باید دوباره شروع کنم. گفتم که من وسواس فیلمنامه ای دارم. البته خودم اصلا حس نمی کنم ولی نتیجه اش وسواس گونه است که در بازی نکردنم می بینید. اما در آن شکست ها فکر می کردم خودخواه هستم که نقش ها را قبول نمی کنم. خانم میلانی به من می گفتند چرا از خودت یک فرد خودخواه نشان می دهی در صورتی که این گونه نیستی. با راهنمایی ایشان بود که سعی کردم روی رفتارم کار کنم، زیرا به نظرم یکی از دلایل موفقیت شخصی یک آدم، خوش اخلاقی است.
بازیگر خارجی مورد علاقه تان چه کسی هستند؟
- فقط رابرت دنیرو.
بازیگر مورد علاقه ایرانی چطور؟
- شاید به طور کلی نتوانم بگویم ولی آقای ناصر هاشمی در فیلم «برادرم خسرو» فوق العاده بودند. آقای شهاب حسینی هم که همیشه خوب هستند.
بازیگر خانم هم نام می برید؟
- خانم هدیه تهرانی.
فکر می کنید بزرگ ترین اشتباه شما در زندگی تان چه چیزی بود؟
- بزرگ ترین اشتباهم نترس بودنم است.
بزرگ ترین آرزوی شما چیست؟
- آرزو دارم فروید بشوم. (با خنده) واقعا آرزوی من این است که وقتی مردم تئاتر و فیلم های من را دیدند، بگویند چقدر طرز فکرش متفاوت و جالب بود. کلا جالب بودن، متفاوت دیدن را دوست دارم چون وقتی شما زیاد کتاب بخوانید، طرز فکرتان متفاوت می شود زیرا می بینید داستان های زیادی را می دانید و می دانید اکثر داستان ها شبیه به هم است، فقط طرز روایت کردنش فرق می کند و آن قصه را خاص می کند.