اعتراض فخیمزاده به برخوردها با ناصر ملکمطیعی
مهدی فخیمزاده درباره مرگ ناصر ملکمطیعی گفت: اینها را به اسم فیلمفارسی خیلی زدند، حالا همه توی سر و صورت میزنند... برایم عجیب است.
ایران آرت: طرف مصاحبه مهدی فخیم زاده باشد و موضوع بحث ناصر ملک مطیعی حتما نتیجه خواندنی است. حیف که تحلیل کامل و روایت همه خاطرات نیاز به وقت و فضای بیشتر (در حد یک کتاب!) دارد. با این حال آنچه از زبان فخیم زاده شنیدیم، جذاب است و قابل تأمل.
به گزارش هفته نامه همشهری جوان، مهدی فخیم زاده رده های مختلف سینما را تجربه کرده و از پیش از انقلاب در این سینما حضور داشته است. پس چه کسی بهتر از او می تواند تحلیل منصفانه ای درباره بازیگری ملک مطیعی داشته باشد؟ در روزهای ابتدایی درگذشت این بازیگر، طبق معمول اینستاگرام پر شده بود از مرثیه سرایی. فخیم زاده به دلیل این فضا ابتدا حاضر به مصاحبه نبود: «اینها را به اسم فیلم فارسی خیلی زدند، حالا همه توی سر و صورت می زنند... برایم عجیب است.»
در این چند روز شاهد اظهارنظرهای زیادی درباره ناصر ملک مطیعی بوده ایم، غالبا هم دلی و احساسی بوده که گریزی از آن نیست. شما به عنوان کسی که سطوح مختلف بازیگری را تجربه کرده، کارگردان بوده، در سینمای پیش و پس از انقلاب حضور داشته، دیدگاه تان را درباره بازیگری ملک مطیعی بفرمایید.
ناصر ملک مطیعی از تئاتر شروع کرد. الان نمایش «دست های آلوده» را که نمایشنامه ای معروف از سارتر است، نگاه کنید، اسم ایشان در آن هست که جزء اولین اجراهای این نمایشنامه در کشورمان هم بوده. ناصرخان آدم خونسرد و باتحملی بود؛ این ویژگی در چهره اش دیده می شد و در بازیگری اش هم مشهود بود. برخلاف بیشتر آدم هایی که معروف می شوند و به شهرت می رسند، به قول امروزی ها سلبریتی هستند، هیچ وقت تکبر نداشت. یادم هسبت زمانی که تازه به سینما آمده بودم برخوردهایی که می کرد هیچ کدام از روی نخوت نبود.
هیچ وقت شرایط همبازی شدنتان فراهم نشد؟
چرا کاری بود که آقای سعید مطلبی می خواست بسازد به اسم «پیشمرگ» و قرار بود من هم بازی کنم. سه چهار روز بازی کردم اما دیدم نقشی نیست که از آن خوشم بیاید. سر صحنه بودیم که تصمیم گرفتم آن را بازی نکنم و راه افتادم و رفتم. کارگردان گفت فلانی کجا می روی؟ گفتم می خواهم لباس را بدهم خشکشویی. گفت آفتاب دارد می رود باید بگیریم. گفتم همین الان بر می گردم که دیگر برنگشتم تهیه کننده (ایرج رحیم زاده) زنگ زد؛ گفتم قرار بود این رل مستقل باشد که نیست. گفت شکایت می کنم. من هم گفتم هر کاری می خواهید بکنید. روح الله مفیدی در نهایت به جای من انتخاب شد.
بعد از انقلاب با ملک مطیعی رابطه داشتید؟
یک بار با روبیک منصوری به خانه اش رفتم. یک بار هم که «ساختمان 85» را می ساختم، پیغام فرستاد که برای اولین بار دوست دارم به پشت صحنه یک فیلم بیایم، ما هم گفتیم قدم بر سر چشم؛ ماشین فرستادیم و ناصر خان آمد. ناصرخان همان موقع هم بریده بود؛ همه اش صحبت از رفتن می کرد و می گفت همه رفتند و من ماندم. آن روز خیلی خوش گذشت همه عکس گرفتند و اتفاقا تهیه کننده سریال، رضا انصاریان که برادر حاج حسین انصاریان واعظ معروف است، هم آمد جلو و عکس گرفت. می خواهم بگویم ناصرخان آدمی مردمی و مردم دار بود. نخوت و کبر سلبریتی ها را نداشت. چه زمانی که در اوج بود با او برخورد داشتم، چه بعد از آن و حاضر نبود التماس کند که به او کار بدهند.
به غیر از نوعی از سینمای نخبه گرا، بیشتر فیلم های ساخته شده پیش از انقلاب بدنه بودند و برای عامه مردم ساخته می شدند. موج استقبال باعث می شد، ملک مطیعی شمایل واحدی داشته باشد؟
جان وین را همیشه با آن کلاه و دستبند در فیلم ها می دیدیم و مردم هم دوستش داشتند. مطلبی می خواندم درباره گریگوری پک؛ موقع ساخت یکی از فیلم ها تهیه کننده حضور نداشته و کارگردان برایش سبیل می گذارد. توی سفر متوجه می شود و پیام می دهد که مگر کسی برای گریگوری پک سبیل می گذارد که فیلم شکست بخورد؟ تازه؛ آنها قدرت انتخاب داشتند. این جا این طور نبود. ناصر یا می توانست با کلاه بازی کند یا بی کلاه. ولی رل ها همان بود. بهروز هم اگر چند رل مختلف دارد به خاطر این است که با چند کارگردان نخبه کار کرده وگرنه او هم چند نقش با موی فرفری و پیراهن آستین کوتاه را تکرار می کرد: غریبه، همسفر، ماه عسل و ... مردم هم پذیرفتند و تهیه کننده ها نمی توانستند آن را عوض کنند.
سینما در پیش از انقلاب معطوف به سرمایه تهیه کنندگان بوده و این قدرت ریسک را می گرفت. ناصر ملک مطیعی در فیلم هایی که خودش ساخت و بازی کرد باز هم از شمایل محبوب و کلیشه ای است خود بهره گرفت. این هم دست بازیگر را برای تفاوت می بست دیگر.
بله، آن سینما، سینمای بخش خصوصی بود و حیات بخش خصوصی به گیشه پیوند داشت. ضمن این که یک فرمول جا افتاده بود که به هیچ صنفی نمی توانستی چیزی بگویی. تنها کسانی که صنف نداشتند همین جاهل ها بودند و فقط درباره اینها می شد فیلم ساخت.
این که ملک مطیعی شمایل واحدی را تکرار می کرد از این منظر نکته منفی نیست؟ در سینمای جهان بازیگران زیادی داریم که همیشه یک شکل هستند. تازه ناصر ملک مطیعی محبوب بود و یونیک.
مگر نورمن ویزدم یا جری لوئیس همه عمر یک نقش را تکرار نکردند؟ بخش خصوصی دنبال سرمایه است و بازیگر را به شکلی که جا افتاده می خواهد. یا آل پاچینو را نگاه کنید؛ همیشه با همین شمایل است؛ البته فرهنگ نقش را عوض می کند. یعنی نقش از درون عوض شده. مثلا فرق وسط خود را دست نمی زند ولی کاراکترها عمق پیدا کرده.
در این چند روز بحثی راه افتاده درباره محبوبیت ناصر و فردین. دقیقا از کی محبوبیت ناصر زیر سایه فردین رفت؟
اولا رل جاهلی را قبل از ناصر، حسین مدنی بازی می کرد. خیلی های دیگر این کار را می کردند ولی تیپ ناصر به دل مردم نشست و او بود که محبوب ماند. حکایت آمدن فردین مثل همین روزهاست که یک روز گلزار روی بورس است یک روز حیایی، یک روز رادان ولی همیشه هستند. این که میزان محبوبیت شان چقدر است دیگر به کیفیت، شرایط و گیشه هر فیلم بستگی دارد. فردین بعد از «گنج قارون» خیلی محبوب شد و بدل های او به وجود آمدند مثل منوچهر وثوق و ایرج رستمی. ناصر در دوره ای کمرنگ شده بود.
اما بعد از «قیصر» دوباره محبوب شد. تازه رل زیادی هم در این فیلم ندارد اما چنان این نقش گرفت که بعد از آن غالب فیلم هایش فروخت. این دو در دهه 50 محبوب بودند ولی فردین یک مقدار عقب کشیده بود و دنبال پرستیژ بود. این اواخر خودش را سرگرم یک فیلم به نام «پرواز بر فراز آسمان ها» کرده بود؛ فیلمی بود که بودجه و امکانات دولتی داشت و درباره خلبان ها بود و ساخت آن کلی طول کشید. بر عکس او ناصر مدام بازی می کرد و حتی چند فیلم نمایش داده نشده دارد.
همشون اسطور ه بودن بیک فردین ملک مطیعی سعیدراد بهروزوثوقی ایرج. قادری همیشه سینمای قبل انقلاب مال اینها بود