پسر لوس سینمای ایران یا مرد همیشه معترض
زنده یاد علی معلم به او می گفت:"پسر لوس سینما"
ایران آرت: شهرزاد رویایی در قانون با سه کارگردان سینما درباره حاتمی کیا انجام داده که با هم در ادامه می خوانیم:
مهمترین حاشیه جشنواره فیلم فجر با اعتراض ابراهیم حاتمیکیا نسبت به صداوسیما با نظرات موافق و مخالف بسیار، همچنان ادامه دارد. در این شرایط هنرمندان حامی این کارگردان انتقاد تلویزیون را نوعی توهین به حاتمیکیا ارزیابی کرده و برخی دیگر باتوجه به واکنش مثبت جشنوارههای مختلف نسبت به آثار این کارگردان، او را هنرمند همیشه در صحنه برای دریافت جوایز عنوان میکنند و دلیلی برای عصبانیت حاتمیکیا نمیبینند. از این نگاه حاتمیکیا با وجود اینکه هرسال امکان مالی ساخت فیلم و اطمینان از دریافت قطعی جایزه از جشنواره فیلم فجر را دارد، همچنان ناراضی است و این رویکرد پرسشی مبنیبر اینکه نارضایتی حاتمیکیا چیست؟ را بین منتقدان و اهالی سینما به همراه داشته است.
حاتمیکیا تافته جدابافته نیست
آغاز صحبتهای حاتمیکیا با اشاره به اینکه فیلمساز این نظام است، تا اندازهای اعتراض فیلمسازان دیگر را در پی داشته و مهدی صباغزاده دراین خصوص به «وقایعاتفاقیه» گفت: «همکار عزیزم با افتخار میگوید من فیلمساز نظام هستم و این درحالی است که همه فیلمسازان در همین کشور و نظام فیلم میسازند و او تافته جدابافته از بقیه هنرمندان نیست و اگر منظور دیگری داشتند این بیان معنی درستی را منتقل نمیکند. حاتمیکیا فیلمساز بزرگی است و نباید نسبت به انتقادها چنین واکنشی دهد، آن هم در شرایطی که حق خود را از لحاظ مالی و معنوی دریافت کرده است». کارگردان فیلم «خانه خلوت» در ادامه درباره انتقادهایی که به فیلم «به وقت شام» شده، توضیح میدهد: «فیلم «به وقت شام» خوش ساخت بوده و تاحدی با کیفیت بصری هالیوودی ساخته شده است اما انتقاد همیشه وجود دارد و کارگردانی مثل حاتمیکیا در شأن بالاتری قرار دارد که بعد از این همه سال فیلمسازی اینگونه به انتقاد مجری تلویزیون واکنش دهد. حق من را درباره فیلم آخرم «خانه کاغذی» خوردند اما اعتراضی نکردم و نمیتوان از همه هنرمندان توقع سکوت داشت. در شرایطی که بسیاری از فیلمسازان ما خانهنشین شدند زیرا کسی حامی آنها برای ساخت فیلم نمیشود و آقای حاتمیکیا هر سال فیلم میسازد و جایزه میگیرد؛ بنابراین باید خدا را شکر کند». صباغزاده در پایان تاکید میکند: «من بهعنوان دوست به آقای حاتمیکیا توصیه میکنم که شأن شما فراتر از ابراز ناراحتی به خاطر نقد یک مجری تلویزیون است».
پسر لوس سینما
خسرو معصومی، کارگردان فیلم «کار کثیف» نیز در راستای نتایج جشنواره و اهدای جایزه به ابراهیم حاتمیکیا به «وقایعاتفاقیه» توضیح داد: «من نظر منفی خودم را درباره داوران جشنواره و آقای حاتمیکیا پیشازاین ابراز کردهام و اگر بیشتر صحبت کنم، برداشتهای اشتباهی انجام میشود. پیش از من هنرمندان بزرگی مثل، عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، علی معلم و... درباره رفتارهای این کارگردان ابراز نظر کردهاند، همانطور که بهرام بیضایی میگوید: «این کارگردان چرا همیشه صف را به هم میزند و علی معلم او را پسر لوس سینما خطاب میکند و بهترین توضیح را زندهیاد عباس کیارستمی درباره حضور و فعالیت این کارگردان ابراز میکند و دیگر نظر من اهمیتی ندارد». خسرو معصومی اشاره میکند: «جشنواره فیلم فجر همیشه مشکل دارد و داوریها که به طور آشکار به نحوی نامنصفانه و مبنی بر معیارهایی غیرهنری انجام میشود. من چند روز گذشته در مصاحبهای درباره داوران توضیح دادم و درواقع کسی مثل آقای تبریزی که با هزینه ارگانها فیلم میسازد، قطعا توجه بیشتری به فیلمسازانی با چنین ویژگیهایی دارد و سایر داوران نیز به همین ترتیب ویژگیهایی دارند که نتایج اینچنینی عجیب نیست. من دغدغه این مسائل را ندارم و اگر حرفی بزنم به نظر میآید که تنگنظری میکنم اما نگاه من اینگونه است». در بین نظرات مخالف با فریادهای معترضانه حاتمیکیا در جشن اختتامیه جشنواره فیلم فجر، برخی هنرمندان در شبکههای مجازی حمایت خودشان را از این کارگردان ابراز کردهاند. بهطور مثال ابوالقاسم طالبی در صفحه اینستاگرام خود منتقدان فیلمهای حاتمیکیا را پادوهای بیبیسی دانست و ارزش فیلمهای حاتمیکیا را برابر با جهاد با نفاق و طاغوت شمرد.
فیلمساز با اعتقاد
جمال شورجه، نویسنده و کارگردان سینما، کمدی خواندن فیلم «به وقت شام» را توهین به اعتقاد این کارگردان میداند. او دراین مورد به «وقایعاتفاقیه» میگوید: «حاتمیکیا فیلمسازی است که با اعتقاد و باور فیلمسازی میکند و«به وقت شام» نمودی از زحمتهای این هنرمند است. حال منتقدان خودشان را جای این هنرمند بگذارند که بعد از این همه سال فیلمسازی موفق، حال مورد تمسخر یک مجری قرار میگیرد که فیلمی درباره ارزشهای هنرمند را برابر با واژههای کمدی و زامبی و... تحقیر میکند، تحقیر با نقد متفاوت است. حاتمیکیا با جدیت و با جان خود این اثر را ساخته و حق دارد که با مورد تمسخر واقع شدن در رسانه ملی عصبانی شود». شورجه از هجمههای همیشگی نسبت به فیلمها و هنرمندان ارزشی گلایهمند است و اشاره میکند: «ما بچه مذهبیهای سینما همیشه مورد نقد سایرین قرار گرفتهایم درحالیکه ما افتخار میکنیم که فیلمسازی وابسته و در خدمت نظام حاکم هستیم. زمانیکه بخش خصوصی به حمایت از فیلمهای ما نمیپردازد، قاعدتا بخشهای دولتی به حمایت از ما بر میآیند و اگر همین اتفاق هم نیفتد که ما اصلا حامی نداریم. بخش خصوصی باید بداند که حیاتش در گرو حاکمیت است؛ بنابراین چرا خودشان را در وضعیتی متفاوت از ما میدانند».
این کارگردان داوری جشنواره امسال را بهدلیل انتخاب فیلمهای ارزشی منصفانه دانسته و گفت: «نظر داورها تعیینکننده نتایج است و انتخاب فیلمهایی همچون، «سرو زیر آب»، «به وقت شام» و «تنگه ابوقریب» نشان از نگاه درست داوران دارد؛ البته فیلمهای خوبی مثل، «امپراتور جهنم» و «سوءتفاهم» مورد توجه داوران نبوده و شاید مفهوم این آثار را درک نکردهاند». حاتمیکیا همچنین ساخت این فیلم را عاملی برای یک سال، روزیرسانی به عوامل سازنده اثر دانست و گویا این صحبت علیه کارگردان تحلیل شد و بسیاری نسبت به اینکه بودجه کلانی که در طول یک سال برای ساخت فیلم به او اختصاص داده شد و او همچنان فریاد میزند، انتقاد کردند. شورجه دراینباره توضیح میدهد: «حاتمیکیا فیلم عظیمی را ساخته و اینکه بودجه عظیمی در اختیار او بگذارند، طبیعی است. ۵۰-۴۰نفر درگیر فیلم او شدهاند و بالتبع راهی برای ارتزاق این عوامل ایجاد شده است. من بهزودی سریال «موسی(ع)» را شروع میکنم و احتمالا ماهها و شاید چند سال افراد مختلف به فعالیت در این فیلم مشغول شوند و باید بودجه کافی در اختیار عوامل قرار گیرد». جمال شورجه تمام واکنشهای ابراهیم حاتمیکیا را بحق میداند و این درحالی است که اکثریت اهالی سینما با وجود امتیاز و شرایطی که در اختیار این کارگردان قرار میگیرد، توجیهی برای فریادهای اعتراض حاتمیکیا نمییابند و هنوز به این سوال که خواسته حاتمیکیا چیست، دچار هستند. انتقاد نسبت به فیلمهای مختلف سینما انجام میشود و با وجود اینکه حمایت مالی و تقدیر همیشگی از این کارگردان برای بسیاری از آنها دست نیافتنی است، اما به اندازه حاتمیکیا فریاد نزدهاند. بسیاری از هنرمندان در صورت دستیابی به شرایط این کارگردان به جای شکایت، شاکر باشند.
یادم هست که مبصر کلاس را از بین دانش آموزانی انتخاب میکردند که استعداد همذات پنداری با ناظم مدرسه را داشت و میتوانست در غیبت معلم همکلاسی هایش را ساکت نگهدارد. کم کم مبصر ذهنیت اش هم از همکلاسی هایش دور میشد و خود را بخشی از مدریت مدرسه می پنداشت تا یکی از دانش آموزان. به همین ترتیب رفیق های قدیمی اش را هم کم کم از دست میداد.
هنر هم وقتی «سفارشی» شد، هنرمند به «هنر ورز» تبدیل میشود، به ذهنیت سفارش دهنده نزدیک خواهد شد تا مخاطبان هنرش، کم کم بی نیاز از دوستان قدیمی و نهایتن حتی مخاطب و مثل رعیتِ ارباب-پندار میگوید:
//بخش خصوصی باید بداند که حیاتش در گرو حاکمیت است.//