همه روانی های سینمای ایران
پرده آخر و طعم گیلاس صفر، هامون 50 و شاید وقتی دیگر 100.
ایران آرت : دکتر فربد فدایی، متخصص روانشناسی، نویسنده و استاد دانشگاه میگوید اگر نمره فیلمهای سینمایی در نشان دادن شخصیتهای روانی را 100 در نظر بگیریم، به عنوان مثال «شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی 100 میگیرد و «طعم گیلاس» کیارستمی صفر.
فدایی در این برنامه در پاسخ به پرسش نبوی که آیا سینمای ایران در جایگاهی قرار دارد که به عنوان یک روانپزشک تحلیلی روی آن داشته باشید، عنوان کرد: «سینما یک هنر کامل است و بینایی انسان مهمترین کارکرد را در ارتباط با محیط اطراف خود دارد. زمانی که صدا به آن اضافه شود، تبدیل به رسانه کاملتری میشود. روانپزشکان همیشه علاقمند بودند از ظرفیتهای سینما برای طرح مسائل اجتماعی- روانی استفاده کنند تا بیماریهای روانی کاهش پیدا کند.»
او با اشاره به این که همراه همکاران خود پژوهشهایی در خصوص سینمای ایران انجام داده است، به نوشته خبرآنلاین افزود: «پژوهشی درباره میزان واقعگرایی در بازنمایی روانپزشکی در سینمای داستانی ایران از سال 57 تا 75 انجام دادیم. در این بازه زمانی سعی کردیم به تمام فیلمهای تولید شده در ایران دسترسی داشته باشیم و حدود 770 حلقه فیلم داستانی تولید شده بود و از این میان 23 مورد به مسائل روانپزشکی پرداخته بودند که این مقدار کمی (برابر با 3 درصد) است.»
این روانپزشک ادامه داد: «از این 23 فیلم، 11 مورد به طور مستقیم و 12 مورد به طور غیرمستقیم با مسائل روانی سر و کار داشتند؛ یعنی یا قهرمان اصلی داستان دچار مشکل روانی بود یا قصه در یک بیمارستان روانی میگذشت. ضوابطی برای میزان واقعگرایی در نظر داشتیم که یکی از آنها این بود که آیا آنچه به عنوان بیماری روانی در فیلم مطرح شده است، با واقعیت تطابق دارد یا نه؟»
نمره «هامون»، «شاید وقتی دیگر» و «پرده آخر»
فدایی تاکید کرد: «اگر نمره 100 را برای این واقعگرایی کامل در نظر بگیریم، اکثر فیلمها نتوانستند این نمره را به دست بیاورند و این جدا از مسائل هنری مربوط به فیلم است. به عنوان مثال، در فیلم «پرده آخر» واروژ کریممسیحی، هیچ ضوابط تشخیصی در خصوص بیماری روانی وجود نداشت و از نمره 100 صفر گرفت. فیلم شناخته شده «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی در این بررسی نمره 50 گرفت. آقای مهرجویی گفته بودند هامون نمونه یک فرد روشنفکر ایرانی است، اما با توجه به نشانههایی که دیده میشد، هامون مبتلا به بیماری شدید روانی بود. کسی که بیماری شدید روانی دارد، نمیتواند زندگی معمولی داشته باشد و به همین علت نمره 50 را دریافت کرد.»
این استاد دانشگاه تأکید کرد: «یکی از فیلمهایی که نمره 100 گرفت، «پول خارجی» بود و شاید بینندگان ما این فیلم را ندیده باشند، اما تمام ضوابط تشخیصی را برای مسأله روانیِ عنوان شده، داشت. فیلم «شاید وقتی دیگر» به کارگردانی بهرام بیضایی داستان پیچیدهای دارد و مسائل متعددی در آن مطرح میشود که همه با واقعیتهای روانپزشکی وفق داده شدند و این فیلم هم نمره 100 گرفت. فیلم «روانی» داریوش فرهنگ و «معجزه خنده» صفر گرفت. هیچ گاه روانپزشک با بیمار خود دوست نمیشود تا از این راه به او کمک کند. علاوه بر این، وارد مسائل شخصی طلاق و ازدواج نمیشود و باید اجازه دهد که افراد درباره زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند.»
رابطه سینماگران با روانپزشکان
این متخصص اعصاب و روان تصریح کرد: «فیلم «طعم گیلاس» نیز در بازنمایی بیماری روانی صفر گرفت. مرحوم کیارستمی در مصاحبه خود گفته بود که خواستم فردی دچار افسردگی را در فیلم نشان دهم، اما فردی که نشان داده می شود اصلا نشانههای افسردگی را نمیگیرد. «پرنده کوچک خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده نمره 40 و «هنرپیشه» و «پری» نمره 100 گرفتند. معمولا آقای مهرجویی وقتی از آثار نویسندگان اقتباس میکنند، موفق هستند. در فیلم «پری» هم با خانوادهای روبروییم که پسر خانواده اسکیزوفرنی و بقیه افراد هم رگههایی از این بیماری را دارند.»
او با اشاره به موضوع دیگری که در این فیلمها مطرح شده است، خاطرنشان کرد: «از نظر فیلمنامهنویسان و کارگردانان، بیماری روانی در اثر با یک ضربه شدید روحی به وجود میآید و با یک ضربه روانی بهبود پیدا میکند، اما واقعیت این نیست. خوشبختانه در سالهای اخیر سینماگران ما بیشتر از نظر روانپزشکان و جامعهشناسان استفاده میکنند و البته خلاقیت هنری در برخی مواقع با ضوابط خشک پزشکی تطابق ندارد، اما دوست داریم مردم با بیماریهای واقعی روانی آشنا شوند.»
پرخاشگری در جامعه و سینمای ایران
نبوی در ادامه این بحث با طرح پرسشی گفت: «گفته شده افسردگی و پرخاشگری در جامعه ایرانی بالا است. میزان حساسیتهای ما در واکنشهای تند خیلی زیاد است. به عنوان کسی که پیگیر سینمای ایران است، به نظر شما سینمای ما در کاهش یا افزایش بیماریهای روانی چه نمرهای میگیرد؟»
فدایی پاسخ داد: «سینما هم از جامعه خود تغذیه میشود و هم جامعه را تغذیه میکند. میدانیم فیلمهای پرخاشگرانه در جامعه آمریکا و به موازات آن پرخاشگری زیاد است. موافق نیستم مردم ایران افسردهتر از دیگر مردم دنیا هستند و پژوهشهایی که انجام دادیم این را نشان نمیدهد، اما مردم ایران مقداری تهدیدپذیر و پرخاشگرند. دلیلش شاید این باشد که میزان فشارهای روانی روی مردم در بازههای زمانی مختلف مثل جنگ تحمیلی زیاد بوده است. خطر زلزله، کمبود آب و آلودگی هوا باعث افزایش پرخاشگری میشود. ضرباهنگ زندگی در گذشته خیلی آرامتر و جایگاه هرکس مشخص بود، اما همه تلاش میکنند جایگاه خود را تغییر دهند یا سریع به خواسته خود برسند. سینمای ایران تا حدودی توانسته این موضوعات را مطرح کند، اما کامل نیست.»
فیلمهای هندی، مسکن دردهای مردم
این استاد دانشگاه با اشاره به فیلمهای هندی توضیح داد: «معمولا به فیلمهای هندی میخندیم و آنها را سطح پایین در نظر میگیریم، اما این فیلمها هم کارکرد خود را دارند. درست است که شبیه کارخانه رویابافی است، اما این ذهنیت را به وجود میآورند که ما هم یک روز به خواستههای خود میرسیم و ثروتمند میشویم. بنابراین، با مسائل متناقضی روبرو هستیم، از طرفی نمیتوانیم فیلم هندی بسازیم، اما از طرف دیگر میدانیم این فیلمها میتوانند تأثیرگذار باشند.»
فدایی در پاسخ به این که آیا فیلمهای اجتماعی توانستهاند موضوعات مختلف اجتماعی و روانشناسی را حلاجی کنند یا خیر، گفت: «از نظر علمی قادر به پاسخگویی به این سوال نیستم. چون ابتدا باید یک متغیر را بررسی کنیم و بعد از وارد عمل شدن متغیری دیگر، میزان آن را بسنجیم. فیلمها میتوانند بر حسب موضوع خود روی روحیه مردم تأثیر بگذارند. وقتی فیلمی روحیه خوشبینی را نشان دهد، روی مردم هم تأثیر میگذارد. در گذشته وقتی مردم فیلمهای بروسلی را میدیدند و از سینما خارج میشدند، بدون فاصله شروع به تقلید حرکات او میکردند و نوعی همانندسازی به وجود میآمد. اگر فیلمی با موضوعات افسردگیآور باشد، روی مردم تأثیر می گذارد.»
حاتمیکیا و تجزیه و تحلیل دقیق مسائل اجتماعی
او افزود: «برخی فیلمها هم مسائل اجتماعی را تجزیه تحلیل میکنند و آن قدر این کار را ماهرانه انجام میدهند که بیننده متوجه این روند نمیشود، اما تأثیرگذاری زیادی دارد. یکی از این کارگردانان ابراهیم حاتمیکیاست. فیلم «آژانس شیشهای» زمانی ساخته شد که تحولاتی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی ایران به وجود آمد و جنگ به پایان رسیده بود و دوران دیگری شروع شده بود و عقاید و دیدگاهها به چالش کشیده میشد. در فیلم «بادیگارد» به طور مجدد این موضوع را در شکل و شمایل دیگری میبینیم. به طور کلی، سینمای ما به همه نوع فیلمی احتیاج دارد و مردم وقتی با زبان طنز موضوعی را ببینند، احساس راحتتری دارند. نشان دادن علنی خشونت خوب نیست و باعث افزایش پرخاشگری میشود. چندسال پیش پژوهشی در خصوص بیماران اسکیزوفرنیا داشتیم و فیلمهای کمدی به آنها نشان دادیم و میزان افسردگی آنها در قیاس با بیمارانی که فیلمهای خنثی میدیدند، کاهش پیدا کرد. دیدن فیلم در کنار یکدیگر باعث افزایش عواطف مثبت و تقویت سیستم ایمنی می شود.»
این روانپزشک در پاسخ به این سوال نبوی که با توجه به مزایا و معایب اخلاقی جامعه ایرانی کدام گونههای سینمایی میتوانند به ترویج آرامش و انرژی مثبت کمک کنند، گفت: «این مسأله دو جنبه دارد؛ یعنی وقتی جامعه مدتی طولانی در آرامش باشد، خود مردم دنبال فیلمهای هیجانانگیز هستند. کشور ما نیازمند فیلمهایی است که در آن امید به زندگی و کنار آمدن با مسائل مختلف نشان داده شود. کنار آمدن با طبیعت و محیط زیست هم از جمله موضوعات دیگر است. مردم به فیلمهای پلیسی و کارآگاهی نیاز دارند و این میتواند آنها را سرگرم کند.»
«چشم شب روشن» به تهیهکنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالحعلا، شنبه تا چهارشنبهها هر شب ساعت 23 از شبکه چهار سیما روی آنتن میرود.