این بود «جشن ملی» سینمای ایران؟! / چند خطی درباره مهمترین رویداد سالانه اهالی سینما
پژمان موسوی: حالا که چند روزی از برگزاری نوزدهمین جشن ملی سینمای ایران گذشته است، میتوان فارغ از برگزیدگانی که این جشن داشت و دغدغههایی که در «متن» آن مطرح شد، نگاهی به «حاشیه»هایی داشت که 21 شهریور امسال، بسیار پر رنگتر از «متن» آن بود.
ایران آرت: صریح باید بود؛ این مراسم به هر چیزی میمانَد جز جشن ملی سینمای ایران. این مراسم میتوانست یک جشن مناسبتی باشد در یکی از بوستانهای تهران؛ یا میتوانست یک کنسرت سطح پایین باشد در نقطهای دور افتاده. سنِ مراسم، پشت صحنه، دکوراسیون و میزانسن برنامه حتی در حد یک مراسم ساده سینمایی هم نبود چه رسد به جشن ملی سینمای ایران!
از تأخیر یک ساعت و اندیِ آغاز برنامه و غیبت یک ساعته مجری - که در نهایت نیز نامبرده با موتور خود را به مراسم رساند - بگذریم، به محلی میرسیم که زمین چمن مصنوعی یک باشگاه ورزشی بود؛ زمینی که تعداد زیادی صندلی چلوکبابیهای تهران قدیم با فاصله نزدیک به هم چیده شده بود و پروژکتورهایی که بیش از آنکه فضا را روشن کند، اجازه دیدن صحنه را به مخاطبان نمیداد.
نوع چینش سن و صحنه این سؤال را مطرح میکرد که در جمعی که این تعداد طراح صحنه و متخصص نور و تصویر وجود دارد، چرا کیفیت این برنامه تا بدین حد پایین بود؟
پخش موسیقیهای پاپِ سطح پایین و مبتذل در فاصله حضور مخاطبان تا آغاز به کار رسمی مراسم از دیگر نکات برجستهای بود که برای بسیاری این پرسش را پیش آورد که واقعاً چه کسی مسئول انتخاب موسیقی برای این مراسم بوده است و آیا در شأن سینمای ایران بود یک چنین موسیقیها و تدارکاتی قبل از شروع مراسم؟
فارغ از این جزئیات، آیا در جشن ملی سینمای ایران که «اسکار سینمای ایران» نام گرفته است، حضور این تعداد تماشاگر که معلوم نبود خیلیهایشان اصولاً چه نسبتی با سینمای ایران دارند لازم و ضروری است؟ آیا بهتر نیست این مراسم مثل نمونههای مشابه خارجی یا حتی داخلی خود، به شکلی کاملاً تخصصی و با حضور «اهلِ» آن برگزار شود؟ آیا تعریف دقیق و درست یک «جشن سینمایی» این است؟