سرمایههای مشکوک سینمای ایران را درمان نمیکند/ علیرضا داودنژاد از دردهای سینمای ایران گفت
علیرضا داودنژاد به عنوان سخنگوی مجمع فیلمسازان در گفت و گویی مفصل به مسائل مختلف سینما پرداخت.
ایران آرت: علیرضا داودنژاد که همواره دغدغهی مسایل صنفی سینما را داشته است، این بار در مقام سخنگوی مجمع فیلمسازان از مسایل مبتلا به سینما سخن گفت و خبر داد که این مجمع طرحی را با عنوان "روزآمد کردن پخش و نمایش برای برون رفت سینما" از ناامنی ارایه داده است.
باتوجه به شرایط فعلی که فیلمها اغلب فروش ندارند و کارگردانها معمولا سرمایه لازم را برای تولید یک فیلم ندارد، آیا با اضافه شدن دغدغه سرمایه، کارگردان میتواند تولید خلاقانهای داشته باشد؟
من هم در پی این پرسش شما، این سوال را مطرح میکنم که اگر فیلمها فروش ندارند و تولید فیلم به صرفه نیست، پس کسانی که پول وارد سینما میکنند دنبال چه هستند؟
باتوجه به اینکه تعدادی از کسانی که سرمایهدار هستند غیر سینمایی هستند، آیا شما به این پولها اعتقادی دارید؟ به نظر شما این پولها میتواند در نجات دادن سینما موثر باشد؟
آنچه میتواند سینمای ایران را نجات دهد نه سرمایههای مشکوک و نه سرمایههای سیاسی دولتی و نه احیاناً سرمایههاییست که میتواند از خارج وارد سینمای ایران شود؛ اگرچه هرکدام از اینها میتوانند به نوبه خود جایی در سینمای ما پیدا کنند. آنچه میتواند سینمای ایران را نجات بدهد در وهله اول یک بازار امن و سراسری در ایران است که بتواند بین سینمای ایران و انواع مخاطبان ایرانی آن رابطهای زنده و متقابل ایجاد کند تا جریان فیلمسازی در کشور با کسب سفارش و سرمایه از مردم به امنیت و تضمین ماندگاری برسد.
بارها گفتهاید که ناامنی بازار ، مشکل اصلی سینما است!
بله، مشکل اصلی سینما همیشه ناامنی بازار سرمایهگذاری،تهیه، تولید، تبلیغ، توزیع و نمایش بوده و هست،به رسمیت پذیرفتن ناامنی و کنار آمدن با این وضع ویرانگر اتفاق بسیارغمانگیز و در عین حال قابل تأملی است. این پرسشها مطرح است که ما چگونه با این موضوع کنار آمدیم ؟ چرا همچنان نمیتوانیم آمار دقیقی از فروش در سالنهای نمایش داشته باشیم؟ چگونه با این موضوع که بازار ویدئو خانگی به دست بازار سیاه سرقت و قاچاق افتاده است، کنار آمدیم؟ چگونه با اینکه تلویزیون دیگر فیلمهای ما را معرفی و تبلیغ و خریداری نکند، کنار آمدهایم؟ چگونه با اینکه ماهوارهها با حجم عظیم نمایش برنامهها، فیلمها و سریالهای دوبله شده مخاطبان ما را به تاراج ببرد و فیلمهای ما را بدون پرداخت هیچ هزینهای پخش کنند و درکنارش محصولات قاچاق خود را در سراسر کشور بفروشند، کنار آمدهایم؟ چگونه با این که سایتهای اینترنتی فیلمهای ما را برای فروش پهنای باند به تاراج گذاشتهاند، کنار آمدهایم؟ چگونه با اینکه دولت، وزارت بهداشت، وزارت راه و ترابری،سازمان جهانگردی، فیلمهای ما در وسایل حمل ونقل عمومی مثل اتوبوس، قطار ، کشتی، هواپیما و همچنین هتلها و بیمارستانها فیلمهای ما را به طور رایگان نمایش بدهند، کنار آمدهایم؟ این وضعیت ممکن است برای تهیهکنندگانی که در سینماداری و پخش فیلم هم ذینفع هستند قابل تحمل باشد اما برای تهیهکنندگان صرف و یا تهیه کننده - کارگردانها قابل تحمل نیست.
شاید به همین دلیل است که ورود سرمایههای دولتی به سینما و یا ورود سرمایههایی که منشاء آنها معلوم نیست توجیه و فرصت پیدا میکنند.
همینطور است و به این ترتیب تولیدات میل میکنند به سمت باز تولید تکراری کلیشههای مستعل سیاسی، تجاری و شاهد هستیم که هرساله این نوع فیلمها اکرانهای سینما را اشغال میکنند، در حالیکه لااقل حدود شصت، هفتاد در صد آنها ورشکسته میشوند ولی همچنان باز تولید میشوند و خسارت بسیار بزرگتر و اساسیتر از زیانهای مالی این است که بتدریج فضای دیداری شنیداری کشور عملا به تسخیر ماهوارهها و بازارهای سیاه سرقت و قاچاق میافتد و در واقع منظومه هنری و رسانهای داخلی در مقابل رقیبان و حریفان منطقهای و بینالمللی شکست میخورد و نهایتاً ابتکار عملی که با پیشتازی کارگردان - تهیهکنندهها به دست تولید کننده داخلی افتاده بود با سوداگری و سیاستبازی دوباره به دست تولیدکنندگان بیرون از مرزها میافتد و این بار علاوه بر هالیوود و بالیوود ، سریالهای ترک نیز به اشغالکنندگان فضای دیداری شنیداری کشور اضافه میشود و همه دست در دست هم به سمت حذف تولیدکننده ایرانی از چرخه بازار کالاهای فرهنگی پیش میروند و ما با سکوت وانفعال از آنها استقبال میکنیم، اگر چه عدهای نیز از مواهب هنگفت مالی ناشی از این شرایط منتفع میشوند.
مجمع فیلمسازان برای خروج از این بحران چه راهکاری در پیش رو دارد؟
اتکا به فناورهای جدید میتواند در جذب سرمایه و به جریان افتادن تولید و ایجاد یک فضای امن در بازار سینماما را یاری کند. ابزار دیجیتال چه در فیلمبرداری و چه در صدابرداری وچه در کارهای استودیویی و کارهای بعد از تولید به دلیل ساده و ارزانتر شدن، فیلمسازی را از انحصار قدرتهای مالی و سیاسی بیرون آورده است، پس ما در تولید در شرایطی هستیم که میتوانیم به خودمان تکیه کنیم. همچنین با دیجیتال شدن سالنهای نمایش در بخش اکران و نمایش نیز امکان اینکه بتوانیم فیلمهای خود را به سالنهای مختلف برسانیم، وجود دارد. مشکل در سایر بخشهای بازار نمایش است که متاسفانه از دست ما خارج شده و در دست سارقان و قاچاقیان و ماهوارهها قرار گرفته است. با توجه به دسترس پذیرشدن اینترنت ارزان و پرسرعت سیستم وی او دی (ویدیوی درخواستی) میتواند این مشکلات را تا حدود زیادی برای سینمای ما حل کند.ما معتقدیم ویدیوی در خواستی یا همین وی او دی که الان وارد ایران شده و در ابعادی محدود مشغول کار است و متاسفانه بیشتر در اختیار فیلمهای خارجیست بالاخره روزی همچون رادیو، تلویزیون ویدیو و ماهواره فراگیرخواهد شد و مردم ایران تنها با فشردن یک دکمه ریموت کنترل، میتوانند از فهرستی که بر روی صفحه تلویزیون میآید فیلم مورد نظرشان را انتخاب کنند و ببینند. این بازار عظیم دهها میلیونی هم میتواند در ادامه بازار سیاه ویدیو و ماهواره در اختیار دربست محصولات وارداتی قرار بگیرد و قاتل جان ما شود و هم میتواند با دور اندیشی و ابتکار عمل نهادهای صنفی و دولتی به قول معروف قاتل نان ما شود و به کار امنیت بخشی و توسعه بازار تولیدات داخلی در بیاید. در چنین بازاری که حداقل در سال چند هزار فیلم نیاز دارد باید با پژوهش، آموزش، تربیت نیروی انسانی و افزایش انواع تولیدات ابتکار عمل را به دست بگیریم و نه اینکه با انفعال و دفع الوقت اجازه بدهیم این بازارهم یکسره به اختیار محصولات وارداتی دربیاید و رقابت را در شبکه ویدیوی درخواستی نیز به رقبای خارجی ببازیم.
گفتوگو از شیما غفاری ایسنا