هذیانی که در موزه هنرهای معاصر به جان تصاویر افتاد
بیست و پنجمین اجرای سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز با ایجاد اتمسفری و همگون، نگرش فانتزی به هنر را به بوته نقد کشید.
ایرانآرت: بیست و پنجمین اجرای سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز با ایجاد اتمسفری و همگون، نگرش فانتزی به هنر را به بوته نقد کشید.
پرفورمنس مهدی اسدی بیرون از گالری شماره هشت آغاز شد. اجراگری به پشت پرده آمد و از مشارکتکنندگان پرسید "چه کسانی تا به حال فعالیت هنری انجام دادهاند؟"
بعد از مشارکتکنندگان دست خود را بالا بردند. اجراگر از آنها درخواست کرد که یکی یکی به داخل بیایند و به گروه اجرایی کمک کنند.. افرادی که به داخل رفته بودند با سؤالهایی مبنی بر عالم هنر مواجه بودند. سؤالهایی که شکل متعارفی نداشت و مخاطبان در پاسخ به این سؤالها نکات و جملاتی را بیان میکردند که از واقعیت فاصله داشت.
بعد از پایان یافتن این پرسش و پاسخ موسیقی در گالری پخش شد؛ موسیقی به شدت وهم گونه. و بعد از این بود که مخاطبان وارد فضای گالری شدند.
در میان گالری تختخواب سفیدی جای گرفته بود که اجراگر بر روی آن خوابیده بود و همزمان پرده سفیدی بالای سرش قرار داشت که در آن تصاویری نامعلوم و مغشوش پخش میشد. در مقابل تصویر دیگری بر روی دیوار منعکس میشد که در آن اجراگر به صورت محوشده در مسیر جادهای ایستاده بود؛ تصویری که بیشتر به رؤیا میمانست.
همزمان با این تصاویر صداهایی که توسط اجراگران ضبط شده بود بر موسیقی متن سوار شد. ترکیب این صداها با موسیقی و تصاویر به نوعی شبیه به هذیانهایی بود که تصویری شده بودند.
بعد از این که اجرا گر چشمان خود را باز کرد تصاویر و صداها به کلی قطع شد و او با برخاستن از تختخواب گالری را ترک کرد و اجرایش به پایان رسید.
مهدی اسدی دراینباره گفت: این تصاویر و اصوات بیشتر همان جنبه آمال و آرزوهایی را دارند که در ذهن هنرمند شکلی رؤیایی و آرمانی پیدا کرده است؛ رؤیاهایی که در نگاه نخست دستیافتنی است، اما هر چه پیش میروید از واقعیت فاصله میگیرند و بیشتر رنگ و بوی خیال به خود میگیرند.