کد خبر: 728 A

دماغ‌قرمزها، موزه هنرهای معاصر را صحنه اعتراض کردند

دماغ‌قرمزها، موزه هنرهای معاصر را صحنه اعتراض کردند

هادی کمالی و مینا بزرگمهر در فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز با درانداختن طرح اعتراضی "دماغ قرمزها" مشارکت‌کنندگان را به یک مراسم آیینی دعوت کردند.

ایران‌آرت: هادی کمالی و مینا بزرگمهر در فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز با درانداختن طرح اعتراضی "دماغ قرمزها" مشارکت‌کنندگان را به یک مراسم آیینی دعوت کردند.

به گزارش هنرآنلاین، عصر روز گذشته 27 دی‌ماه در بیست و چهارمین روز فستیوال سی پرفورمنس،مخاطبان که وارد فضای گالری می‌شدند با خطوط قرمزی مواجه بودند که باید در پشت آن قرار می‌گرفتند و مینا بزرگمهر اجراگر این پرفورمنس با ایستادن بر روی یک صندلی مانیفستی را قرائت می‌کرد.

مانیفستی با عنوان "ما دماغ قرمزها" را می‌خواند: "ما دماغ قرمزها در این شهر، این کشور، این نقطه از زمین، این لحظه از جهان و این پاره از زمان، در این مکان جمع شدیم تا اعلام کنیم ما دماغ قرمزها در یک روز پاییزی که خورشید در پشت پرده‌ای از غبار خاکستری گم شده بود به این وضعیت عریان پی بردیم که راه نفس‌مان بند آمده ... .»

بعد از قرائت این مانیفست هادی کمالی دیگر اجراگر این پرفورمنس با مخاطبان شروع به گفت‌وگو کرد تا از طریق این گفت‌وگو افرادی که مایل بودند به "دماغ قرمزها" بپیوندند، بتوانند وارد این آیین شوند تا یک مینیمم اکت را به تدریج شکل دهند.

بعد از ورود مشارکت‌کنندگان موسیقی با ریتم شروع شد و مخاطبان متناسب با این موسیقی راه می‌رفتند و نفس می‌کشیدند و به دم و بازدم فکر می‌کردند. با تغییر ریتم موسیقی و به واسطه ضربات محکم آن مشارکت‌کنندگان شروع به بال زدن کردند. آن‌ها در این بال زدن دم و بازدم را در یک شکل گروهی تجربه می‌کردند. کمی بعد موسیقی عود به اجرا اضافه شد که نماد پرواز است و همه در نهایت به یک موجود متحد تبدیل شدند و شروع به پرواز کردند.

مینا بزرگمهر در رابطه با این پرفورمنس به هنر آنلاین گفت: در واقع این کمپین مربوط به افرادی است که نمی‌توانند به واسطه آلودگی هوا به حیات خود ادامه دهند و به این واسطه مینیمم اکتی را پیدا کرده‌اند که بتوانند به حیات‌شان ادامه دهند. در واقع این مینیمم اکت یک انسان زنده است. دماغ به عنوان سمبل تنفس به نوعی مدنظر ما بود تا به واسطه قرمز کردن آن یک مینیمم اکت آرام آرام شکل گیرد و تبدیل به یک آئین شود.

وی ادامه داد: این پرفورمنس یک جور آئین است. هر چند مخاطبی که به این فستیوال می‌آید پتانسیل مشارکت کردن بیشتری دارد، این حرکت خیلی ساده به واسطه این مانیفست معنادار می‌شد و ما می‌خواستیم سرراست بگوییم که برای چه اینجا هستیم و درخواست کنیم که یک اکت خیلی ساده مثل نفس کشیدن و حرکت دادن دست و پا را با هم انجام دهیم.

این پرفورمنس آرتیست گفت: در حقیقت تلاش ما بر آن بود که دوباره یادآوری کنیم ما زنده‌ایم و انسان زنده چه صورتی دارد. افرادی که تئاتر کار می‌کنند و بازیگران، اغلب به این دست تمرین‌ها عادت دارند. اما خیلی از آدم‌ها همین که قرار است وارد یک محدوده شوند و با دیگران هماهنگ و نفس بکشند، اتفاقی است که روی حال و هوای آنها تاثیر می‌گذارد.

بزرگمهر گفت: ما می‌خواهیم جدای این که آن‌ها در یک مشارکت فیزیکی شرکت می‌کنند، حرفی را که همه به آن آگاه هستند و در سطح شهر نیز به آن رجوع می‌کنند را هم بازگو کنیم. اما این حرف‌ها به نظر آن گونه که باید تاثیر ندارد و ما خواستیم به جای حرف زدن این بار کاری انجام دهیم و اکتی در بیاندازیم.

وی اظهار داشت: ما به دیگران گفتیم که هر کسی هر زمان در درون خود احساس کرد که جزو "دماغ قرمزها" است می‌تواند به این کمپین بپیوندد. حتی بیرون از این پرفورمنس و شاید در زمان و مکان دیگری. آن‌ها می‌توانند دماغ خود را قرمز کنند از خود تصویری ثبت کنند و بعد با شستن دماغ خود به بیرون از خانه بروند و احساس درونی دماغ قرمز بودن را داشته باشند.

هادی کمالی نیز درباره این اثر به هنرآنلاین گفت: ما می‌خواهیم آدم‌ها را به حرکت واداریم تا از مخاطب و تماشاچی صرف با یک مینیمم اکت وارد جریانی شود و اعتراض و بقای خود را با تکرار این کار اعلام کند. در اصل ما از نقد زبانی سعی کردیم نقد حرکتی داشته باشیم.

وی ادامه داد: ما از کل این اجرا ویدئویی تهیه کردیم که بعدتر به واسطه فضای مجازی می‌خواهیم این ویدئوها را پخش کنیم و این پرفورمنس ادامه پیدا کند و به آیکون تبدیل شود. این پرفورمنس آرت به این اجرا و این سالن خلاصه نمی‌شود.

 

تنفس زمان و مکان موزه موسیقی هنرهای معاصر
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین