مژده طباطبایی و ارزیابی سه حراج بین المللی هنری بهاره/ هیجان در حراج تهران و تلاش برای جذب خریدار خارجی
سه حراج کریستیز خاورمیانه، ساتبیز و بونامز و نیز آرت دوبی در گفتگو با مدیر گالری مژده تحلیل و بررسی شد.
ایران آرت : آرزو جعفریان : مژده طباطبایی ،مدیر گالری مژده، که نقشی فعال و مستمر در حراجی
های بین المللی دارد، در گفتوگو با ایران آرت سه حراج اخیر کریستیز خاورمیانه ، ساتبیز و بونامز و نیز آرت دوبی را با هم مقایسه و نقاط قوت و ضعف مارکت هنر ایران را ارزیابی کرده است
ارزیابی تان از فروش بیست و دومین حراج کریستیز چه بود؟ فروش هنر ایران را چگونه دیدید؟
من در اکثر حراج های کریستیز دوبی حضور داشتم. در بیست و دومین حراج کریستیز 163 اثر به نمایش درآمد که 49 اثر آن به هنرمندان ایرانی اختصاص داشت، به این معنی که 30 درصد کل آثار متعلق به ایرانی ها بود و این خود یک افتخار ملی محسوب می شود زیرا ما توانستیم در عرصه بین المللی حضور چشمگیری داشته باشیم و در زمینه های مختلف عکس، مجسمه و نقاشی از هنرمندان مختلف پیشکسوت و جوان و آن ها که در قید حیات نیستند، آثاری را در این حراج داشته باشیم. این اتفاق و رویداد مهمی است که ارزش ویژه ای در هنر تجسمی ایران دارد و می تواند آن را بیش از پیش در عرصه بین المللی مطرح کند. با وجود این که بعضی آثار در حراج کریستیز به فروش نرفت اما با این حال باز هم آثار هنرمندان ایرانی رکوردار فروش بودند که این مایه افتخار همه ماست. طبیعتا هر چه مارکت حراجی ها در جاهای مختلف دنیا داغ باشد و شور و هیاهو در مطبوعات خارجی و دنیای بین الملل بیشتر باشد موجب رونق اقتصاد هنر در داخل کشور خواهد شد.
به نظرم حراج اخیر چند نقطه ضعف هم داشت: از جمله آن می توانم به تعداد زیاد آثار که در حراج عرضه شده بود اشاره کنم، همچنین در این حراج از 32 هنرمند ایرانی 49 اثر چکش خورد که به نظرم تعداد آثار ارائه شده از بعضی هنرمندان زیاد بود برای مثال می توانم به تعداد آثار سیراک ملکونیان اشاره داشته باشم، در این دوره حراج هفت اثر از وی به تماشا گذاشته شد، با وجود آن که آثار ارائه شده یکی از یکی بهتر بود اما همین امر موجب می شود که مارکت آثار تضعیف شود زیرا که عموما هر چه تعداد آثار یک هنرمند در حراج کمتر باشد میل و رغبت مخاطب و خریدار برای داشتن آن اثر بیشتر می شود. البته اگر از هنرمندانی چون زنده رودی، تناولی و یا مشیری که رکوردار مارکت هستند دو تا سه اثر هم در حراج ارائه شود مشکلی برای مارکت این هنرمندان بوجود نمی آید.
یکی از دلایلی که در بیست و دومین دوره حراج کریستیز بعضی آثار به فروش نرفت انتخاب نامناسب این آثار در کنار یکدیگر بود تعداد زیاد آثاری که در حراج کریستیز در یک شب چکش می خورد موجب می شود کلکسیونرها چه آنان که در حراج حضور دارند و یا آن ها که تلفنی کار می خرند خسته شوند و از میزان هیجان آن ها کاسته شود علی الخصوص که آثار هنرمندان ایران هم در انتها ارائه می شوند، به همین دلیل است که اغلب از اواسط حراج تعداد جمعیت حاضرین کاهش می یابد. این مسئله در حراج هایی چون ساتبیز و بونامز دیده نمی شود زیرا نصف آثار حراج کریستیز و یا یک سوم آن را چکش می زنند و آثار را کاملا غربال کرده اند و از هر هنرمند سعی کرده اند بهترین ها را به نمایش بگذارند، این مسئله ای است که در حراج تهران نیز لحاظ شده اما در حراج کریستیز دوبی رعایت نمی شود.
اشکال دیگری که من در حراج کریستیز دیدم که مشکل تازه ای هم به شمار نمی آید این است که اغلب مخاطبان و خریداران آثار هنرمندان ایرانی را ایرانی ها تشکیل می دهند، به جز عده بسیار کمی.
اصولا خریداران آثار هنرمندانی که مارکت بین المللی دارند ایرانی ها هستند که باید در این مورد کوشش شود تا رقابت بین خریداران افزایش یابد و کلکسیونرهای خارجی هم علاقمند شوند که در بین کلکسیون آثارشان، کارهایی از هنرمندان ایرانی وجود داشته باشد. ما در حراجی هایی مانند حراج تهران می بینیم کلکسیونرهای ایرانی که اغلب مقیم ایران هم هستند با شور و هیجان خاصی عمل می کنند و به همین دلیل است که هر دوره رکورد حراج تهران نسبت به سال قبل افزایش چشمگیری می یابد. این مجموعه داران خریدهایشان را اغلب در تهران انجام می دهند البته در کشورهای دیگر هم کم و بیش سعی می کنند خریدهای خوبی انجام دهند تا مارکت را بر روی استاندارد خود حفظ کنند اما به خاطر مسائل مختلفی چون انتقال پول و مشکلات تحریم ها که هنوز حل نشده نمی توانند آن طور که در حراج تهران فعالند عمل کنند و امکان خریدشان بسیار کمتر است زیرا بعضی حساب بین المللی ندارند و یا به خاطر مسائل و پیچیدگی هایی که وجود دارد وارد این داستان نمی شوند. علاوه بر این مبلغ پریمیومی وجود دارد که در حراجی های کریستیز، بونامز و ساتبیز بر روی اثر چکش خورده مجددا اضافه می شود که قیمت اثر را بالاتر می برد و این مسئله باعث می شود خریدار که در سالن حراج نشسته است در آن لحظه تمرکز لازم را برای خرید آن اثر نداشته باشد زیرا بر اساس دلار و پوند خرید می کنند و مسئله انتقال کار هم هست که این نیز می تواند موجب افت میزان فروش آثار در حراجی های بین المللی به خصوص در دوبی شود . بنابراین ما باید به جایی برسیم که مخاطبان آثار هنرمندان ایرانی تنها مجموعه داران ایرانی نباشند و مارکت بین المللی و جهانی شود. در مورد هنرمندان عرب و ترک نیز این مشکل وجود دارد اغلب کلکسیونرهای عرب و ترک آثار هنرمندان کشور خود را خریداری می کنند به غیر از بعضی هنرمندانشان مانند بعلبکی که مارکت بین المللی دارند.
آیا ما توانستیم در بازار منطقه ای خریداران تازه ای برای هنر ایران بیابیم؟
من در حراج اخیر کریستیز در دبی، خریداران قدیم را کمتر دیدم، تعداد خریداران گذشته یا حضور نداشتند و یا از پشت تلفن خریدشان را انجام می دادند اما در مقابل خریداران جدیدی به مجموعه اضافه شده بودند. به نظرم باید بستر را برای این خریداران جدید آماده کرد و متوجهشان کرد که خرید آثار هنری در حراجی ها چه امتیازی دارد. درست است که من خود فروشنده این آثار در گالری ام هستم اما وقتی یک اثر رکوردار حراج است و در حراج عرضه شده برند آن حراج اعتبار اثر را چند برابر کرده و اهمیت آن را بیشتر از اثری که در داخل کشور از گالری دار یا مجموعه دار خریداری می شود می کند. اثری که در حراج ارائه می شود شهرت جهانی می یابد زیرا از فیلتر آن عبور کرده است و کاری است که مورد تایید حراج است. ما باید تلاش کنیم که کلکسیونرهای بین المللی و غیر ایرانی شروع به خرید آثار ایرانی کنند و ضرورت خرید آثار هنرمندان ایرانی را در مجموعه شان احساس کنند. همین اتفاق نیز در مورد موزه های بین المللی هم باید بیفتد و به جایی برسند که جای خالی مجموعه هایی از هنرمندان ایرانی را حس کنند. با چاپ کتاب، مقالات متعدد در نشریه های بین المللی و سایت های بین المللی می توان در این زمینه تاثیرگذار بود.
آرت دوبی که هم زمان با کریستیز اخیر دایر بود، میزبان چندین گالری از ایران هم بود، ابتدا بفرمایی خود آرت دبی را چطور دیدید و ارزیابی تان از حضور گالری های ایرانی در آرت دبی چه بود؟
این رویداد هنری شامل دو بخش آثار مدرن و معاصر بود و 94 گالری از 43 کشور در آن شرکت کرده بودند. شش گالری اُ، محسن، خاک، زیرزمین دستان، آب/انبار و Ag گالریهای معاصر و سه گالری شیرین، شهریور و آریا در حوزه مدرن آثار خود را ارائه دادند که این نیز اتفاق بسیار بزرگی برای ایران محسوب می شود زیرا در سال های گذشته معمولا دو گالری ایرانی در آرت دبی حضور داشتند اما در این دوره تعداد نه گالری از ایران شرکت کرده بودند که این نشان می دهد که آرت دبی به این نتیجه رسیده است که هنر ایران در منطقه قابل بحث است بنابراین حضور چشمگیر و پررنگ تری از گالری های ایرانی را در این مجموعه شاهد بودیم. البته چیزی که در آرت فرها و اکسپوها اتفاق می افتد بیشتر نمایش ، معرفی و پرزنت شدن است و بازخورد این اکسپوها را پس از اتمام آن می توان شاهد بود. چون من همراه با گالری مژده پیش از این در اکسپوهای بین المللی شرکت کرده بودم و دیدم که معمولا مخاطبان پس از اکسپوها به گالری ها مراجعه می کنند و کمتر پیش می آید که در زمان برگزاری اکسپو غرفه ها یا گالری ها شانس فروش آثار را داشته باشند و معمولا این فروش ها نیز پاسخ هزینه های کمرشکن حضور آن ها در اکسپوها را نمی دهد. در واقع این حضوری است برای به نمایش گذاشتن هنر هنرمندان آن گالری به خصوص در عرصه بین المللی و معرفی این هنرمندان به گالری های دیگری که حضور دارند و از کشورهای مختلف دنیا برای بازدید آثار آمده اند. به نظرم در این دوره آرت دبی نمایش و پرزنتیشن گالری های ایرانی به خوبی اتفاق افتاد و هر کدام از این گالری ها سبک و سیاق و هنرمندان خاص خود را به خوبی معرفی کردند. این در واقع رقابت خوبی برای گالری های ایرانی که با گالری های بین المللی که ازنقاط مختلف دنیا چون پاریس، لندن ، نیویورک و ... برای حضور در آرت دبی آمده بودند به شمار می رفت. من کارهای زیادی را در آرت دبی نگاه کردم، صادقانه باید بگویم که هنرمندان ایرانی و گالری هایی که از ایران حضور پیدا کرده بودند خوش درخشیدند البته که همکاران من درباره حضور در آرت دبی گلایه هایی داشتند که به حق هم بود.
آن ها با خستگی فراوان با پرسنل خود در آرت دبی حضور داشتند و انتظار می رفت که آرت فر تبلیغات بیشتری انجام می داد و از افراد مهم تری برای بازدید از آثار دعوت بعمل می آورد. من همکارانم را برای حضور در آرت دبی بسیار تحسین می کنم زیرا بازخورد اقتصادی حضور در آرت دبی به هیچ وجه متناسب با هزینه هایی که کرده بودند نبود ، آن ها در شرایط موجود جسارت می کنند، هزینه می کنند و انرژی می گذارند و با توان در این مجموعه حضور پیدا می کنند و نام هنر ایران را در مجموعه های بزرگی چون آرت فر دبی زنده نگه می دارند و خوش می درخشند .
پرسش بعد این است که آیا ما هم می توانیم در تراز آرت دوبی، یک آرت فر در تهران داشته باشیم؟
مدتی است که زمزمه هایی مبنی بربرپایی آرت فر در ایران شنیده می شود و برنامه ریزی هایی در حال اتفاق است. به نظرم انتقاد در مورد برپایی حراجی های بزرگی چون حراج تهران و یا برپایی آرت فر همیشه خواهد بود و ما نباید خودمان را در ابتدای راه با یک حراج بین المللی با 250 سال سابقه مقایسه کنیم، در فرهنگ آن کشورها چنین حراجی هایی جای خود را باز کرده است. ما تازه مانند بچه نوپایی هستیم که در این زمینه قصد تلاش و فعالیت داریم بنابراین احتیاج به فرهنگ سازی داریم تا به شکل درست آن نزدیک شویم کما اینکه اگر نگاه کنید ما در حراج تهران نیز بر روی آثار هنرمندان ایرانی فوکوس کرده ایم و حراج به شکل بین المللی مانند حراجی دبی یا جاهای دیگر دنیا نیست و مدیریت حراج احساس کرده است که هنوز حراج تهران، مارکت ایران و کلکسیونرهای ایرانی ظرفیت حضور در حراج بین المللی را ندارد و باید گام به گام به این مرحله نزدیک شود ، من می خواهم همین مورد را درباره برپایی آرت فر تعمیم دهم، ما نباید انتظار داشته باشیم با اولین آرت فری که می خواهیم برپا کنیم به یکباره به کیفیتی نظیر آرت فر دبی دست یابیم. آن چه که در حال رخ دادن است آرت فری از گالری های ایران و از آثار هنرمندان ایرانی است که در جاهای مختلف شهر دیده می شود اما به صورت یک مجموعه خواهد بود که در زمان مشخصی دور هم جمع می شوند و به رقابتی سالم خواهند پرداخت بنابراین بسیار زود است تصور کنیم که به آن مرحله رسیده ایم تا آرت فری بین المللی برپا کنیم اما می توانیم در گام اول مخاطبین بین المللی را همراه داشته باشیم. دعوت های خارجی و مهمان های ویژه ای داشته باشیم و از موزه های خاص دعوت کنیم تا از بازدید کنندگان آرت فر باشند این خود مسیر را مهیا می کند برای آن که بعد ها از گالری های بین المللی دعوت کنیم که در آرت فر شرکت کنند. در واقع همین فعالیت ها کمک می کند که بتدریج مخاطب و کلکسیونرهای بین المللی برای آثار هنرمندان ایرانی پیدا کنیم.
ارزیابی تان درباره حراج ساتبیز و بونامز که ماه پیش با ارائه آثاری از هنرمندان ایران در اروپا برگزار شد به چه ترتیبی است، آثار چکش خورده در این دو حراج را چطور دیدید؟
آثار راه یافته به حراج ساتبیز و بونامز بسیار با کیفیت و با دقت بالایی انتخاب شده اند. اثر بهمن محصص در حراج که با قیمت بسیار بالایی چکش خورد کار بسیار استثنایی بود که به نظرم باید در موزه قرار گیرد. این دو حراجی هر دو فعالیت های بسیار خوبی در زمینه ارائه و فروش آثار دارند. قیمت بعضی آثار در این دو حراجی بسیار بالاست و احتیاج به مخاطبان خاص هست که آن ها را خریداری کنند زیرا قیمت ها به پوند است و وقتی پریمیوم را روی اثر اضافه می کنیم قیمت ها خیلی سنگین می شود. با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باید خیلی خوش بین بود که کلکسیونرهای داخلی برای خرید آثار در این دو حراجی اقدام کنند مگر این که ایرانی های مقیم خارج از کشور بتوانند ساپورت کنند.
رویکرد کلان و مهم ترین برنامه های گالری مژده در سال 1396 چه خواهد بود؟
امسال را برنامه ریزی کردیم که سمت و سوی گالری را بر روی برنامه های فرهنگی پیش ببریم و در شهرستان ها ، تهران و یا هرجای دیگر در منطقه اگر حضوری داشته باشیم قطعا با رویکردی فرهنگی خواهد بود. نمایشگاه ها را طبق روال هر ساله برپا می کنیم اما بیشتر نمایشگاه های گروهی و سعی دارم عرصه را برای هنرمندان جوان فراهم سازم و در شهرستان ها و موزه های مختلف پرزنت هایی داشته باشیم، در این زمینه تاکنون مذاکراتی هم داشته ام امیدوارم طبق برنامه ریزی ها کارهای گالری پیش رود. ما هر سال هدفی را برای گالری تعیین می کنیم و آن سال را نامگذاری می کنیم ، امسال را سال «فرهنگ و ارتباطات» در گالری مژده نامیدیم و تلاش خواهیم کرد با چاپ کتاب، برگزاری سمینارها و برپایی برنامه های فرهنگی به آرمان هایمان و آن چه همیشه در ذهن داشته ایم نزدیک تر شویم.