رضا کاظمی| گالری آوای هنر
رضا کاظمی و اعتراض نقاشانه به تخریب آثار معماری و کاشیکاری/ متاسفم اما ارزش هنر ایرانی را خارجیها بیشتر میدانند
رضا کاظمی: اگر بخواهم صادقانه بگویم استقبال و حتی خرید این آثار توسط فرنگیها بیشتر از هموطنهایمان بوده، و این باعث تاسف است.
ایران آرت: این روزها ششمین نمایش انفرادی رضا کاظمی از تابلو کاشیهایش در گالری آوای هنر به نمایش است. او که شاعر، نویسنده و هنرمند نقاش است روایتی نو از کاشی کاری ایرانی دارد. او پس از چهار نمایشگاه انفرادی در کانادا و یک نمایشگاه انفرادی دیگر در تهران این بار در آوای هنر زیر عنوان«قاب رنگ» آثار تازه اش را به تماشا گذاشته است. این آثار تا ۲۸ تیر در گالری آوای هنر به تماشاست و به همین بهانه با ایشان گپ و گفتی داشتیم که گفتنیهای آقای کاظمی تامل برانگیز بود.
ایران آرت: برای شروع میخواهم بپرسم آثار شما را کاشی صدا کنیم یا نقاشی ؟
کاظمی: این آثار نه کاشی (به معنای مرسوم) هستند نه نقاشی، با این حال شمهای از هر دو را در خود دارند. اینها کاشی نیستند چون نه لعاب خوردهاند نه در کوره برای پخت رفتهاند ولی با همان جلا و استحکام (البته فقط برای فضای داخلی) و تماما کار دست هستند. و نقاشی شدهاند چون بنای آن رنگ روغن است چرا که با لعاب امکان طیف رنگی با این شیوهای که من کار میکنم نیست، یا هست و من بلد نیستم! و در نهایت، تابلو با پرداختها و تثبیت و استحکام بخشیدن اثر به یک تابلوکاشی دکوراتیو تبدیل میشود.
ایران آرت: در اولین مواجهه با نمایشگاه آثار شما به نظر میرسد نمایشگاه ادای دینی است به تاریخ هنر کاشیکاری ، این گرایش آگاهانه و به عمد اتفاق افتاد ؟
کاظمی: برداشت درستی است، و البته در کنارش موارد دیگری نیز وجود دارد. در شروع کار ذهنیتم بر خلق یک اثر هنری بود که علاوه بر چشمنوازی و دعوت به تماشای زیبایی ممر درآمد و ارتزاق شخصیام هم باشد. اما به مرور و با توجه به عرق و تعهدی که به کشورم و نیز به اماکن باشکوه معماری و کاشیکاری شگرف آن دارم به این نگاه رسیدم که جانب دیگری از این هنر را نیز دنبال کنم و به نمایش بگذارم. آن سمت دیگر ماجرا از دید من انتقاد به تخریب آثار معماری و کاشیکاری ایران است، و بروز این انتقاد در آثارم با ایجاد ترکها، شکستگیها، ریختگیها و برشهای عمدی است.
ایران آرت: مرز میان برداشت از نمونههای اصلی آثار و دخالت هنرمند در این بازآفرینی آثار چگونه است ؟
کاظمی: در آثار من بیشتر احیای مجدد کاشیکاری ایرانی مد نظر بوده، با دخالت و تصرفِ به مطلوبی که در پاسخ به سوال قبل شما عرض کردم و بنا را بر انتقاد از اتفاقات ناگواری گذاشتم که بر بناهای کاشیکاریشدهمان رفته و میرود. اینها همه در قالب تابلوهای کوچک دکوراتیو، ، و دخالت هنرمند در انتخاب برشهای خاص از یک بنای عظیم کاشیکاریشده است. و اینکه کدام برش از کاشیکاری یک بنا میتواند نمایهی خوبی برای خلق آن اثر باشد، و نیز اینکه بدانی کدام برش یا بخش تاثیر بصری و زیباییشناسی بیشتری در بیننده خواهد داشت، آن مرزی است که در سوال شما مطرح شد.
ایران آرت: وجه تمایز این نمایشگاه تان با نمایشگاه سال گذشته چیست؟
کاظمی: سعی کردهام هر نمایشگاه (سوای سال قبل، چهار نمایشگاه دیگرم در خارج از ایران) تفاوتی کیفی و محتوایی با قبلی داشته باشد. این تفاوتها در انتخاب اماکن کاشیکاریشده، در تنوع کارها از رنگبندی تا فرمشان نسبت به قبل، و در نوع تکنیک و اجرا، و در استفاده از متریالهای مختلف به چشم میخورد.
ایران آرت: آیا برای نمایشگاه بعدی هم می توانیم دوباره منتظر اتفاقاتی تازه باشیم ؟ یا طیف آثار را کامل میدانید ؟
کاظمی: مسلما تا زمانی که ذهن خلاق و جسم سالمی داشته باشم سعی خواهم کرد قدمهای بعدی و آثار جدیدترم با قبلیها تفاوت داشته باشد، هم در مضمون هم در کیفیت و اجرا. هیچوقت هیچ اثر هنری کامل نیست، همانطور که هنرمندش هیچوقت به کمال نمیرسد، منظور هنرمندان خلاق هستند، و فروکش کردن خلاقیت به معنای به کمال رسیدن هنر آن هنرمند نیست. بنا به دلایل مختلفی توان خلاقیت هنرمند یا از دست میرود یا کم میشود، و این ریطی به خود هنر ندارد. من نیز سعی میکنم تا جایی که این توان هست رو به جلو حرکت کنم. معماری و کاشیکاری ما آنقدر وسیع است و جای کار دارد که از هر زاویه نگاهش کنی میتوانی تفاوتهای بسیار ببینی و بارقهی خلق یک اثر تازه در چشمانت نمود کند،. یک بنا یا یک بخش از آن در روزهای مختلف با هم تفاوت دارند، از رنگ و بازتاب نور در آن گرفته تا حس هنرمند، لذا هر روز میتواند شروع خلق یک اثر تازه باشد.
ایران آرت: در انتخاب موتیف های کاشی های کدام دوره را الهام بخش تر می دانید؟ و یا اینکه کدامین ابنیه های کهن را از منظر کاشی غنی تر ارزیابی می کنید؟
کاظمی: چنین انتخابی راحت نیست چرا که هر ابنیهی کاشیکاری شده منحصر به خودش است، حتی اگر مشابهتهای زیادی با هم داشته باشند. هر قطعه کاشی، بگیرید از دورهی پیش از اسلام حتی از دیوارههای لعابخوردهی دورهی هخامنشیان تا دورهی ساسانیان و بگیرید تا دورهی صفویه و بعد قاجاریه در خود پتانسیل جلب توجه من برای خلق یک اثر تازه را دارد. با این احوال دورهی صفویه که کاشیکاری ایرانی به اوج شکوفایی خودش رسید الهامبخشتر است. چرا که تنوع بسیاری در آن کاشیکاریها و مکانها و مساجد و غیره وجود دارد. اصفهان بیشترین کاشیکاریها را دارد، انگار تجمیع آثار و البته تجمیع اساتید کاشیکاری ایران در این شهر و در این دوره بودهاند، و البته که عجیب نیست چرا که پایتخت صفویه بوده و شخص اول مملکت (شاه عباس کبیر) بانی این اتفاقات شگرف شده. اوست که معماران، کاشیکاران، آینهکاران، و بسیاری از هنرمندان دیگر را به اصفهان فراخواند و از آنها ساخت چنین بناهایی را طلب کرد. بحث مفصل است در این فرصت کوتاه نمیگنجد.
ایران آرت: در برخی آثار تخریب یک کاشی را به تصویر می کشید آیا این یک هشدار نسبت به از دست رفتن آثار قدیمی و از آن فراتر از دست رفتن هویت و اصالت است؟
کاظمی: پاسخ کوتاهی به این سوال را در اوایل مصاحبه دادم ولی چون بحث مهمی است و بخش اصلی نگاه من به آثار باقیماندهی کاشیکاری ایران را شامل میشود مفصلتر خواهم گفت. ببینید فرهنگ و هنر هر ملتی نشان از هویت آن ملت و مملکت دارد.
توضیح بیشتر اینکه: کاشیکاری ایران از دوران بسیار دور تا کنون فراز و نشیبهای بسیاری داشته و اندک اندک به اوج خود رسیده ولی متاسفانه تخریبها و ازبینرفتنهای این آثار نیز زیاد بوده و حتی هنوز هم ادامه دارد. این اتفاقات ناگوار به دلایل مختلف رخ داده، از جنگها و فتح کشورها که منجر به تخریبهای عمدی گروه فاتح شده بگیرید تا اتفاقات طبیعی چون زلزلهها و سیلها و طوفانهای مخرب، و متاسفانه هرچه به عصر حاضر نزدیک میشویم شاهد نوع دیگری از تخریب آثار هستیم و آن بی مبالاتی مردم از روی ناآگاهی و نیز غیرمسئولانه برخورد کردن مسئولان است که به حفظ و نگهداری این فضاهای به جامانده از قرنهای قبل همت نکرده و نمیکنند. و دلیل دیگر هجوم کاسبکارانهی برخی انساننماها برای بردن و فروختن بخشهایی از کاشیها و کاشیکاریها به فرنگیهاست. بماند که آنها قدر این آثار را بهتر میدانند و در موزههای مطرح دنیا با بهترین امکانات نگهداری و حفظ میکنند.
گاهی فکر میکنم: چه بهتر! لااقل از گزند این تخریبها میرهند و حفظ میشوند. باری، تمام این دلایل و مسائل باعث تاسف من و امثال من است، یعنی کسانی که دغدغهی ایران و فرهنگ و هنر ایران را دارند. به همین دلیل توجهام را به این اتفاقات معطوف کردم و با نگاه انتقادی کار را پیش بردم تا هم هشدار بدهم (چه به مردم چه به مسئولان) و هم به نوعی آگاهی، و دعوت به نگاهی تازه داشتن.
ایران آرت: آیا همه این آثار از روی کاشی ها نقاشی می شوند، نوعی فرایند هایپررئالیسم هستند یا اینکه زیبایی شناسی مدنظر شما و حتی فی البداهگی در کارها هست؟
کاظمی: اکثر قریب به اتفاق این تابلوها مابهازای بیرونی دارند و آنهم به این دلیل است که برای بیننده آشنا باشند و نگاه او را به سرعت به همان مکان مورد نظر من معطوف نماید. او را به اصفهان ببرد، به مساجد مختلف کاشیکاری شده، به یزد ببرد و به شیراز و مشهد و کرمان و بسیار جاهای دیگری که این هنر در آن جاها خلق و به جا مانده. که خدا را شکر کم هم نیستند. لذا در دل این مطلب اشارهایست به اینکه بیننده بعد از شناخت مکان مورد نظر آن ریختگیها و شکستگیها و به یغما رفتنها را به یاد میآورد و نتیجهاش هرچند اندک و حتی گذرا باشد تأمل او و تاسف او و بعد آگاهی او به ارزش آنهاست. به نوعی تذکر و تلنگری فرهنگساز. با این احوال، چون این شناخت کمی هم دشوار است توضیح و شناسنامهی آن تابلو به او کمک میکند که مکان مربوط به اثر را راحتتر بشناسد.
و دیگر مطلب، آن فیالبداههگی که فرمودید نیز در خلق آثار وجود دارد، یکی اینکه انتخاب درست آن بخش یا برش از یک کاشیکاری وسیع با نگاه زیباییشناسانهی هنرمند است،
دوم در زمان خلق اثر و یا بعد از اتمام آن جسارت بداههی هنرمند برای نشان دادن و سوق دادن نگاه مخاطب به اثر است. بدین صورت که بدون هر نوع از پیش مشخص کردن کاشی را میشکند. یا بر زمین میزند یا با چکش و بی رحمانه بر پشت آن میکوبد و آن را چند تکه میکند؛ و من نیز این جسارت و شهامت را در خودم پرورش دادهام. و باکی هم ندارم که تابلویم در کل از بین برود و مجبور باشم دوباره آن را بسازم، چنانکه بارها شکسته و از بین برده و دوباره ساختهام. مسلما کار راحت و سادهای نیست!
ایران آرت: چهار نمایشگاه از این کاشی ها در کانادا داشتید و حتی در چند کشور اروپایی ، استقبال از این آثار کاملن ایرانی چگونه است؟
کاظمی: اگر بخواهم صادقانه بگویم استقبال و حتی خرید این آثار توسط فرنگیها بیشتر از هموطنهایمان بوده، و این باعث تاسف است. گویا آنها ارزش هنر را، بهخصوص هنر کشورهایی مثل ما را بیشتر درک میکنند. این حرفم کمی تند است که هموطن خارج از ایران ما، به خصوص کشورهای غربی که امکان مالی بیشتری دارند ترجیح میدهد یک تابلوی باسمهای کمارزش را به مبلغ بالا بخرد و به میهمانان خود پز بدهد تا اثری از هنرمند کشور خود که یادآور سرزمین و فرهنگ آشنای اوست، حتی با قیمت پایین تر. یا ترجیح میدهد سالی یک بار مبلمان و ماشین و خانهی خود را عوض کند تا یک اثر ماندگار را تهیه و بر دیوار خانهاش بیاویزد، و نیز از هنر و هنرمند سرزمین خود حمایت کند. این مسئله بسیار آزار دهنده است.