کد خبر: 63734 A

بیتا وکیلی؛ از جغرافیای انسان تا تاریخ در گالری ایوان/ از رکورد ۴۵ هزار دلاری کریستیز تا سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد

بیتا وکیلی؛ از جغرافیای انسان تا تاریخ در گالری ایوان/ از رکورد ۴۵ هزار دلاری کریستیز تا سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد

بیتا وکیلی طی دو دهه اخیر از معدود هنرمندان زن ایرانی است که توانسته با حاصل نگاه و بینش هنری خود، موفقیت‌های بسیاری را در عرصه هنری ایران و صحنه‌های بین‌المللی به خود اختصاص دهد.

ایران آرت: آزاده جعفریان : بیتا وکیلی طی دو دهه اخیر از معدود هنرمندان زن ایرانی است که توانسته با حاصل نگاه و بینش هنری خود، موفقیت‌های بسیاری را در عرصه هنری ایران و صحنه‌های بین‌المللی به خود اختصاص دهد. نگاه تغزلی او با نقاشی‌های انتزاعی که دو دهه پیش ارائه می‌داد، حالا به جهانی پر رمز و راز از کشف جغرافیا، تاریخ و هویت، بدل شده که حاصل آن این روزها در نمایشگاهی با عنوان "این باغ تاریخ است" در گالری ایوان پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.

این نمایشگاه بیتا وکیلی پس از پنج سال است، ۱۶ تابلو که همگی در دو سال اخیر خلق شده اند با زاویه نگاه و رویکرد تازه او بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

بیتا متولد ۱۳۵۲ تهران، تحصیلات آکادمیک نقاشی دارد؛ آثار او در ۹ نمایشگاه انفرادی، هفت دوره حراجِ تهران ، چندین دوره حراج کریستیز و بیش از ٨٠ نمایشگاه گروهی در ایران ، دبی، کانادا، آمریکا، فرانسه ، چین ، مالزی، موناکو ، ارمنستان ، عمان ، و انگلستان ارائه شده است.

اثری از بیتا وکیلی اپریل ۲۰۱۲ در حراجی کریستیز به رکورد فروش ۴۵ هزار دلار دست یافت.

به مناسبت برپایی این نمایشگاه با وکیلی درباره نگاه هنری او، سیر جریان تفکری او در عرصه نقاشی و حاصل اندیشه‌هایش در زمان حال، به گفتگو نشستیم که در ادامه آن را مرور می‌کنیم.

 

نخست از عنوان نمایشگاه بگویید؛ "این باغ تاریخ است" را بر چه اساسی انتخاب کردید؟ 

وکیلی: در طول شکل‌گیری و روندکاری من در بیست و چند سال گذشته، همانطور که بارها گفته شده، در سال‌های ابتدایی تمرکز بر طبیعت به صورت انتزاعی و نگاه از ارتفاع به زمین بود که حاصل آن آثاری تغزلی،  شاعرانه و لطیف از طبیعت بودند. در طی سال‌ها و تجربه‌های گوناگون نگاه من به زمین نزدیک‌تر شد و دیگر برای من زمین انسانی بود. زمین انسان و جغرافیایی که زادگاه و گورستان انسان است. اساسا جغرافیا بستر تاریخ است، بنابراین من از جغرافیای انسان به تاریخ رسیدم. مجموعه "این باغ تاریخ است"، حاصل تجربه بیست و اندی ساله زندگی هنری و شخصی من است. ذکر این نکته نیز لازم است که این عنوان برگزیده از شعری از بانو سیمین بهبهانی است که در سال‌های اخیر با آن بسیار نزدیک بودم.

اینکه آثارتان از انتزاع مطلق به نمایان شدن فیگور در سال‌های اخیر رسیده حاصل همین نگاه است؟ 

وکیلی: به طور کلی از قبل تصمیمی برای این کار نداشتم و نمایان‌تر شدن فرم‌های فیگوراتیو، تنها به اقتضای نیاز بصری و محتوایی برای رسیدن به حداکثر نزدیکی آثار به فضای ذهنی، حسی و دغدغه‌های این دوره کاری من است. 

توجه خاص به معماری هم همیشه در آثارتان دیده می‌شد، ولی در این دوره به شکل ویژه‌ای خودنمایی می‌کند؟ 

وکیلی: بله. نژاد، تاریخ، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی هر جغرافیا نه تنها مناظر طبیعی بلکه بافت تاریخی و معماری هر منطقه را نیز شکل می‌دهند. در این دوره با تمرکز بیشتر من بر تاریخ، بناهای معماری شکل پررنگی‌تری گرفته‌اند و برایم شاهدان و ناظران خاموشی هستند که آنچه بر انسان در دوران حیاط‌ اش گذشته است را به نظاره نشسته‌اند.

احساس من به عنوان مخاطب این است که به گذشته پایبندتر شدید و به نوعی در آثارتان به دنبال ریشه و اصالت انسان می‌گردید؟ 

وکیلی: کاملا درست است، من به تاریخ و جغرافیا و مردم زادگاهم وابستگی و دلبستگی عمیقی دارم و این در جان من ریشه دارد و همواره خود را مدیون آن می‌دانم‌. گذشته و در عین حال آینده این جغرافیا همواره دغدغه من بوده است. قاعدتا تجربه زیستی دو سال و نیم گذشته در همه‌گیری کرونا در تشدید این نگاه بی‌تاثیر نبوده است. شاید برای اولین بار در طول زندگی‌ام مرگ را به غایت نزدیک و زندگی را بیش از همیشه درخشان‌تر و ارزشمندتر دیده‌ام و همین باعث طرح سوالاتی عمیق و ریشه‌ای در ذهنم درباره انسان و آنچه بر روی زمین بر او گذشته، شده است، که دیگر مرزهای جغرافیایی و ملیتی را در هم می‌نوردند و همه نوع بشر را در بر می‌گیرند.

بیتا وکیلی

نوری از درون تابلو به بیرون می‌تراود این همان نور امید است؟

وکیلی: من همواره مثبت‌اندیش بوده‌ام و تلاشم بر این بوده است که نگاهم را به اندک نقاط روشن و نورانی، اندک درهای باز و روزنه‌های امید متمرکز کنم. کشف نقاط درخشان در دل تاریکی‌ها، برجسته کردن و ستایش آن‌ها، برای من گرامی‌داشت زندگی در دل تراژدی است که امروزه در آن زیست می‌کنیم. فقط با نگریستن در چهره مرگ است که می‌توانیم طعم زندگی را به درستی بچشیم و نور امید نتیجه تعمق در این تجربیات است. آن را وظیفه و ادای دین به جغرافیا و تاریخی می‌دانم که حتی پیش از آنکه خود را بشناسم دلبسته و وابسته آنها بوده‌ام. 

اما جنین‌های واژگون را روی بوم‌های شما نظاره‌گر هستیم؟ 

وکیلی: جنین‌ها، همان نقاط روشن، همان درهای باز و نور امید هستند، نشانه و نمادی از امید، زایش و ادامه دادن. در آثار متاخرم تعداد آنها کمتر و در برخی از آثار ناپدید شده‌اند، اما در‌واقع آنها در همه آثار امتداد و حضور دارند، جایی به صورت فرم عینی جنین و جایی به صورت نور…. در من دغدغه‌های مادرانه با فرم‌های جنینی آرام آرام جای‌شان را به امری والاتر و عمیق‌تر به مفهوم مادر-زمین، می‌دهند و اینجاست که فرم‌های عینی جنینی به اصل روشن نور تبدیل می‌شوند.

گاهی خانه‌های قدیمی و گاهی آسمان خراش‌ها، این دوکانسپت به چه معناست؟ 

وکیلی: خانه‌های قدیمی نمادی از بافت قدیمی و اقلیم بومی، فرهنگ و سنت‌های اصیل و ارزشمند ماست که در تقابل با آسمانخراش‌ها که نمادی از دنیای مدرن، تکنولوژی، سرعت و شتاب بی‌وقفه آن قرار گرفته‌اند.

این آثار خلق‌الساعه در ذهن شما شکل می‌گیرند یا قبل از اجرا، کارگردانی می‌شوند و بعد هر چیزی سر جای خودش می‌نشیند؟ 

وکیلی: برای بخش‌هایی از اثر از قبل تصمیم‌گیری و کارگردانی انجام می‌‌دهم و قسمت‌های دیگری از همان اثر به صورت اتفاقی و بداهه در ذهنم شکل می‌گیرد و روی بوم تصویر می‌شود. با این همه بارها پیش می‌آید که قسمت‌هایی از کارگردانی از پیش مشخص شده یا کل آن، در طول اجرای اثر به هم ریخته و تغییر می‌کند. در هر دو صورت رسیدن به نتیجه‌ای منسجم که بیشترین بیانگری و رضایت محتوای بصری را در برداشته باشد، برایم هدف است. 

تنوع سایز آثار چطور؟ داشتن آثاری با سایزهای غیرمتعارف به غایت افقی، چرا؟

وکیلی: در طول سال‌های گذشته اکثر آثار من در سایزهای بزرگ ارائه شده‌اند، یکی از ویژگی‌های این مجموعه حدود ده عدد اثر کوچک است. در طول سه سال گذشته، زمان و انگیزه کافی داشتم که تجربه‌های قبلی خود را به چالش بکشم و ببینم آیا می‌توان حجم عظیمی از انرژی، رنگ و بافت و انبوهی از عناصر بصری و مفاهیم درونی  را در بومی با سایز کوچک به تصویر کشید؟ در عین حالی که اثر خلق‌شده همگی این ویژگی‌ها را دربرداشته باشند. مسلما مدیریت تمامی منابع در کادر کوچک و مهار انرژی نیاز به تمرین، تمرکز و تلاشی مظاعف داشت و این به چالش کشیدن خود، برایم بسیار جذاب و آموزنده بود . 

بیتا وکیلی

دوباره برویم سر موضوع نور که یک عنصر جدانشدنی در بوم‌های شماست. انفجار درون جوشیدن از درون به بیرون و درنهایت نور؛ نظرتان چیست؟ 

وکیلی: سوال شما مرا به یاد این قسمت از شعر از فروغ فرخزاد انداخت : 

نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن

به اصل روشن خورشید

و ریختن به شعور نور

برای من نیز نهایت تمامی نیروها پیوستن به نور است. همچنین معتقد هستم که از دل تاریخی فقط نور به بیرون می‌آید نه تاریکی و سیاهی. 

نظم حاکم در آثار و چیدمان مواد کنار هم یادآور نظم موسیقایی است؟ موسیقی چه قدر در آثارتان تاثیرگذار است بخصوص موسیقی دستگاهی ایران؟

وکیلی: به واسطه زندگی در فضایی که موسیقی در آن همیشه جاری است، بطور ویژه موسیقی دستگاهی و سنتی ایرانی؛ خواه یا ناخواه تحت تاثیر آن قرار می‌گیرم و موسیقی به نوعی در عمق جان و روح من جاری است. جدا از آن سال‌هاست که شنونده و علاقمند به موسیقی سنتی ایرانی بوده‌ام. در گروه موسیقی ایرانی به واسطه حضور صداهای گوناگون، در واقع بافت‌های متفاوتی وجود دارد که فضاهای صوتی و حسی متفاوتی را شکل می‌دهند، به عنوان مثال بافت‌های سخت در سازهای زخمه‌ای از جمله تار، سه تار، عود و رباب و بافت نرم در سازهای کمانی و کششی مانند کمانچه، قیچک و نی بوجود می‌آید و اگر موسیقی با کلام باشد کلام خواننده نیز بافتی متفاوت را به وجود می‌آورد که خط اتصال بافت‌های نرم و سخت سازهاست. همه این بافت‌ها به صورت بصری در آثار من نیز قابل مشاهده هستند که در همنشینی با هم مثل یک قطعه موسیقی، اثر واحدی را به وجود می‌آورند.

 

گالری ایوان سیمین بهبهانی فروغ فرخزاد بیتا وکیلی حراج کریستیز نقاشی های بیتا وکیلی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین