حبیب درخشانی: آثار سعید محجوبی منحصر به فرد است / دو روز پایانی نمایش در خانه کتاب پیدایش
نمایشگاه توازن ناموزون سعید محجوبی که با استقبال رسانه ها و مردم روبرو شده است فردا در خانه کتاب پیدایش به کار خود پایان می دهد.
ایران آرت: نقاشی های سعید محجوبی از ۲۴ دی ماه آغاز به کار کرد و پس از یک هفته تمدید فقط امروز و فردا پنج شنبه و جمعه هفتم و هشتم بهمن به تماشاست.
این دومین نمایش انفرادی سعید محجوبی ست؛ سویه اعتراضی آثار به وضعیت امروز جامعه و حال ناخوش مردم سبب شد کارها بیشتر دیده شوند.
به همین مناسبت نوشته ای از دکتر حبیب درخشانی، استاد هنر و هنرمند شناخته شده درباره نگاه و شیوه هنری سعید محجوبی در فضای مجازی دست به دست می شود .
در این متن درخشانی نوشته است:
زمانی که در برابر کارهای هنرمند معاصر سعید محجوبی قرار گرفتم، دانستم که کنجکاوی و تامل پیشین من در مورد کارهای ایشان بی پایه نبوده است هرچه بیشتر می نگریستم شور و اشتیاق بیشتری برای دیدن می یافتم، شاید در جستجوی نادیده ها و ناشنیده هایی بودم که تصور می کردم در کار ایشان می توانم بیابم ، از سوی دیگر بر سر آن بودم تا دیدی همه جانبه تر نسبت به آنها پیدا کنم •
پیش از همه از عنوان نمایشگاه آغاز کردم که به اعتباری، نشانی از حقیقت و ماهیت کارها داشت، یا می توانست داشته باشد •
آنکس است اهل بشارت که اشارت دارد
نکته ها هست بسی، محرم اسرار کجاست
کارهایی که به واسطه شخصی شدن، و منحصر به فرد بودن، بیش از همه از کنه وجود هنرمند سرچشمه می گرفت، از سوی دیگر درنگ در کارها می توانست شیوه و شیوه های بیانی و روشهای اجرایی و دیدگاه هنری را برایم آشکار گرداند، که خود مبتنی بر روش بداهه پردازی شگفت و گوناگون متنوع بود، آنگونه که هر کار می توانست (درخود) یک کار مستقل و جداگانه و نو باشد، این ویژگی آنگونه که من دیده و دریافته بودم خود راهی برای پرهیز از یکسان سازی و تکرار است و نشان از آفرینش متنوع کارهای هنری دارد، روشنتر اینکه اینگونه برآمدن از میان روشها و شیوه ها و رویکردها، برای راه بردن به روش شخصی با نوعی (صرافت طبع) و شور و شوق درونی همراه است، تا آنگونه که شایسته است، دریافت شود، بدانسان که گویا بر آن است به تعبیری از تناهی به نامتناهی در جهان تصویر ها راه برد.
این گونه نسبت ها در روش و رویکرد هنر انتزاعی از آن حیث که می تواند فاقد تعین هم باشد و تناهی آنگونه منظر نظر برخی متفکران هست هم گاهی به سوی فراروی و گذار از مرزهای تصویری در ساحت هنر دیداری هم تا حدی باشد که به صورت های گوناگون و خاصی مجال ظهور و بروز در جهان تصویر پیدا کند و به دید می آید، امری چون وجود، تنها در جایی یافت تواندشد بایسته است که یافت گردد که ، تناهی (پایان مندی) واجد اگزیستانس شده باشد م - هایدگر این نسبت به اعتباری در هنرهای دیداری آنگونه دریافت می شود که بیش از همه به امر انتزاعی و تجریدی روی آورد و یا بازگشت بدان کند محجوبی با رویکرد و نگرش انتزاعی ، بیش از هر چیز ، امکان بروز و ظهور کارهای انتزاعی، با تمهید مقدمه آغازین و فراهم آوردن و ساختن زیر ساختهای مناسب بستر و افقی برای پیدایش کارهای گوناگونی که واجد اصالت (در خود هستند ایجاد کرده استو گاه نیز برخی فرم های متعین مانند ماهی، اسب استفاده می کند ولی با قریحه سرشار خود آنها را در ساحت (کانتکست) انتزاعی مستهلک میکند و در نهایت و فرجامین زمان در یک ترکیب نهایی (سنتز) زیبا و آهنگین این گونه عنصرها و نشانه ها را به نحوی زیبا که واجد پویایی بسیارند به دید می آورد.
این شیوه نگریستن به شی ها و عنصرها و نشانگان تصویری ، که در بنیاد خود واجد نوعی تفکر هنری خاص است در یک روش بداهه پردازی از مرحله نظر به عمل در می آید، گاه با شدت و فشردگی و زمانی نیز با پراکندگی عنصرها و نشانه های دیداری و تصویری بر لایه ها و سطح ها و گستره بوم ها پدیدار می شوند این همان مرحله آفرینش و خلق کارهای خاص وی است که عناصر و نیروها در بیشترین توصیف ها از درون به بیرون و گاه بسیار به ندرت از برون به درون در کارند در این مرحله به گمانم وی ناچار از تکنیک پیچیده تری بهره می گیرد که وجهی ناخود آگاهانه و شهودی دارند، اینگونه انتزاع پردازی (آبستراکسیون) که با کوشش و دقت بسیار می تواند در کار پیدایش یک کار هنری منشا اثر باشد، انگار نیروهای درونی از چهارچوب کادر به بیرون رها می شوند، این امر در مرحله پیدایش ، مبتنی بر نیروی درون پویایی (اتو دینامیسم) هست، در این مرحله برخی از کارها اگر چه وضعیتی تناقض نما (پارادوکسیکال) دارند و به یک اعتبار کارها در وضعیت دوگانه (دوآلیته) ساختارگرایانه فرو می ریزد و موقعیتی می یابند که ساختارها در هم می شکنند و در فضای پساساختارگرایایی قرار می گیرند ، در این گونه وضعیت ها، کارهایی با قدرت و توان درون پویایی) بیشتر پدید آورده می شوند، این امر کارها را در حالتی پویا و پر انرژی و با حرکت ها و چرخش ها و گردش ها و پیچش ها و انحناهای بسیار خود را نشان می دهند. براستی و در حقیقت نوعی (کمپوزیسیون) پیچیده تری به پیدایی می آیند. این نوع (آبستراکسیون) یا انتزاع در فراتر رفتن از امر انضمامی (کانکرت) با درهم تنیدگی لایه ها و سطح ها و متن ها و فرامتن ها بر متن اصلی (که در بیشتر حالات همان بوم است که در برخی از کارها همان متن اصلی و بنیادین و آغازین هم هست، گاه هست، گاه نیست این لایه های پنهان و نادیده آغازین خود بر نوعی هندسه نهایی زیرین مبتنی است که گاه در برخی کارها اندکی به آشکارگی می گراید و کارها را با درخشندگی و نورهای پیدا شده و به رنگ های پدید آمده و ذرات بلورین دانه های ریز نقش در برابر نور درخشش بیشتری می یابند، در این میان سطح های متفاوت لایه ها و درشت نما، به زیبایی کارها می افزایند، اینها خود خلق آزادانه در ترکیب لایه های گوناگون ادغام و در هم تنیده و گاه بر هم نهاده و طیف گسترده نشانگان تصویری ریز نقش در مراتب گوناگون، گوییا لحظه ها در هم تنیده می شوند و آمیزه و ترکیب های ویژه نقطه ها، مارپیچ ها، منحنی ها، خط های هندسی و در هم پیچیدگی خط های انحنادار بر بافت ها و سطح ها، همه و همه در کارند تا اثری پدید آید کاری که در حقیقت در دیدگانی و دیداری را در هم آمیزی و پویایی و تلاطم بافت ها پدید می آورند ریز نقش ها این وادی به نهانخانه وجودی هنرمند باز می گردند و از آنها سرچشمه می گیرند
همه این عنصرها و نشانگان به وجهی تمثیلی و گاه استعاری و گاه با هردو نظام دیداری و نوشتاری همراه می شوند و در این میان آشکار شدگی ، امحا و استحلاک و گم گشتگی و نادیده شدن و در برخی جزء ها مانند دستان اسب ها از هم پاشیده ، پاره پاره و در فرآیند جداشدگی است و گاه انهدام و درهم شکستگی (نشانگان تصویری و گاه در وضعیتی نادر ، انضمامی (کانکرت) و با اندکی تعین ، بدانگونه که به ویژه در اسب ها و ماهی ها و دیگر کم شمار از این شکل ها در مرحله پیشافرم هنری شدن ، همه و همه در پرتو و بر بنیاد و اساس ساختار درونی و هندسه نهان و نادیده ذاتی گردش ها و چرخش ها و انحناها پوشیده که راهی به شکفتن و بسط و گسترش دارند و تسلسل ها و دور ها مانند ادوار خوشنویسی و موسیقی ایرانی دیرین ولی بسیار متفاوت در آن ها و البته به گمانم بیشتر سلبی و کمتر ایجابی برای رسیدن به فرم های نوتر و پویاتر و بدیع تر، معنا پیدا می کنندو گام می سپارنده و هم اینک سرودم از سر ذوق شرح این قصه مگر عشق تواند گفتن که همه و همه جملگی بر بنیاد روش بداهه سرایی (امپر روازاسیون) و رویکرد انتزاعی بر بنیاد گرد آمدن لحظه ها در یک افق ذهنی هنری مبتنی هستند گویی این فرم ها در درون ذهن و در نهانخانه و سویدای دل شکل گرفته اند و سپس و آنگاه راه به بیرون پیدا کرده اند و به باورم بیشتر، امری ذهنی و شهودی است در فرآیند آفرینش اثر هنر تجسمی، لحظه های پر شتاب، بی قرار، گذرنده، ناپایدار و ناآرام و یا اینکه نا آرامی که آرام می آورد، ریز نقش ها و نقطه پردازی ها گسترش در لایه ها و گستره ها و سطح های تصویری چونان فرامتن ها و بینامتن ها و فضاهای خاص پدید می آورند، در جهان تصویری که به ظاهر پوشیده و مستور است ، به تدریج آشکار می شوند و در دید بیننده قرار میگیرد •
گفتنی ست این متن را دکتر حبیب درخشانی زمستان ۱۳۹۸ برای نخستین نمایشگاه سعید محجوبی تحریر کرد که اکنون به مناسبت نمایشگاه دوم سعید محجوبی بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است.