شیوا عینی، سزان، اگون شیله/ چهلمین روز درگذشت دختر نقاش 33 ساله در گالری مژده چگونه گذشت؟
علی ذاکری: در مواجهه با مرگ، خود را یک تیوپ رنگ می بینم که در نهایت همه رنگهایش خالی میشود و تیوپی باقی میماند که مورد استفاده هم نیست. من درباره شیوا تنها این حسرت را دارم که ایکاش این تیوپ کمی بیشتر مصرف میشد. چرا که او استعدادی ویژه داشت.
ایران آرت : مراسم یادبود چهلمین روز درگذشت هنرمند جوان شیوا عینی همزمان با نمایشگاه آثار این هنرمند عصر 12 خرداد ماه در گالری مژده برگزار شد.
در این مراسم که به همت گالری مژده برگزار شده بود هنرمندانی رضا نامی، عباس مشهدی زاده، سهراب هادی، منوچهر لطفی، علی ذاکری، عین الله صادق زاده، فرید امین الاسلام، سروش میلانی زاده و خانواده این هنرمند و علاقمندان و دوستداران او حضور داشتند.
شیوا عینی فردی مقرب بود
سهراب هادی در ابتدای این مراسم گفت: من روایت فوت ایشان را که در حقیقت یک تراژدی به معنای واقعی بود، زمانی شنیدم که قرار بود برای تماشای آثارش به آتلیه این عزیز بروم و متأسفانه این قرار به تعویق افتاد و هیچگاه به ثمر ننشست.
او ادامه داد: شیوا عینی به گمان من به واسطه هنرش، فردی مقرب بود. او نمیخواست در عالم هنر چیزی به دست بیاورد او در حقیقت میخواست که در عالم هنر جستجو کند و بیش از هر چیزی جستجوگر خود بود.
این نقاش و منتقد تجسمی گفت: من در او نگاهی دیدم که در سزان هنرمند مشهور فرانسوی وجود داشت. او آثارش را گذاشت و رفت تا شاید آثارش بخشی از تاریخ هنر باشد زمانی که روستاییها میآمدند و آثار او را به خانههایشان میبردند هیچکس فکر نمیکرد که این آثار، برای سزان است، برای هنرمندی که نقشی اساسی در تاریخ هنر دارد.
هادی گفت: شیوا عینی هم آثارش را برای ما گذاشت و رفت و به هر صورت کار او و نگرش او برای ما ارزشمند است و من بازمیگویم ایکاش این اتفاق نمیافتاد و من امیدوارم این راه ادامه پیدا کند.
شیوا عینی آرزوهای بزرگی داشت
رضا نامی در ادامه این مراسم گفت: من با شیوا عینی در گالری مژده آشنا شدم. او مانند یک سلول پرانرژی به کاری که میکرد آگاه بود و از این جهت در عرصه هنر فردی بسیار بسیار معتمد بود.
او ادامه داد: او حتی در نمایشگاه آثار دیگران میآمد و برای این که آثار به فروش برسد درباره آثار بحث میکرد و این کار او بسیار شیرین بود.
این هنرمند نقاش گفت: ایکاش امروز هم در این نمایشگاه حضور داشت و درباره آثارش توضیح میداد. او یک هفته قبل از این حادثه درباره آثارش از من نظری خواست و من به او گفتم که عازم سفر هستم. من خواستم آثارش را برای من ارسال کند. من در سفر به اینترنت دسترسی نداشتم و نتوانستم که آثارش را ببینم. وقتی به تهران برگشتم و آثارش را دیدم او دیگر در میان ما نبود. او آرزوهای بزرگی داشت و ایکاش پیش ما میماند.
شیوا عینی دردهای درونیاش را منعکس میکرد
فرید امین الاسلام مدیرمسئول ماهنامه هنر آگه نیز در ادامه این مراسم گفت: شیوا عینی در آثارش دردهای درونی، اجتماعی و انسانی را در آثارش منعکس میکرد که رمزگشایی از آن تصاویر نیاز به کشف درون آن داشت.
او ادامه داد: او با روایت درون خود به دنبال روایت پیرامون خود بود. نقاشیهای او بازارپسند نبودند. این خطوط، سطوح و فیگورها درباره چیستی زندگی و کیستی زن بودند و او در آثارش در هم تنیدگی تمثیلی از طریق یک آدم معمولی به یک هنرمند میرسد.
امین الاسلام گفت: او آسیبپذیری خود را در روشش بیان میکند و از این طریق همنسلان خود را نیز معرفی میکند او در آثارش حضور آسیبپذیر خود را به رخ میکشد.
او ادامه داد: شاید بهتر است برای آرامش خودمان این اتفاق را قضا و قدر بدانیم و از این بابت اندکی از درد و رنج آن اتفاق منحوس در آن روز منحوس بکاهیم.
مجموعهداران شیوا عینی را فراموش نمیکنند
در ادامه این مراسم منوچهر لطفی رئیس انجمن مجموعهداران گفت: از وقتی بنده با فعالیتهای گالری مژده آشنا شدم با چهره خندان و گرم شیوا عینی هم روبهرو شدم. شیوا عینی عمر کوتاهی داشت، اما در آن فاصله باکیفیت زندگی کرد. او مردانه ایستاد و در عرصه هنر آزادانه کار کرد.
او ادامه داد: او مدتی با انجمن مجموعهداران همکاری داشت. او دغدغه مجموعهداران را داشت و همواره با نوعی ملایمت و با یک ادب و متانت خانوادگی آنجا که میتوانست مؤثر واقع شود از هرگونه همکاری با مجموعهداران دریغ نمیکرد.
لطفی گفت: او هم هنرمند بود و هم از بیزینس چیزهایی را فراگرفته بود و با مجموعهداران به گونهای برخورد میکرد که آنها او را از خود میدانستند.
او اظهار داشت: شیوا عینی فردی معتمد بود و برخورد خوب او و تلاشش برای معرفی آثار همواره ستودنی است و ما در انجمن مجموعهداران هیچگاه شیوا عینی را فراموش نمیکنیم.
شیوا عینی استعداد ویژهای داشت
علی ذاکری در ادامه این مراسم، پشت تریبون ایستاد و گفت: من دومین بار است که برای شیوا عینی پشت این تریبون قرار میگیرم. اولین بار دفاعیه شیوا بود چرا که من استاد راهنمایش بودم.
او ادامه داد: آن زمان در پریشانحالیهای من در گیرودار آن بود که چه پروژهای را انجام بدهد. شیوا، شیوه کار دیگری را برگزید و پروژهاش را بر بازسازی دوباره زندگی من بنا کرد. در واقع او چون آینهای در برابر من قرار گرفت تا من دوباره خود را در آن ببینم و گذشته من در آن بازتاب پیدا کند.
این استاد دانشگاه گفت: او آنقدر سخاوتمند بود که من رازهای زندگیام را برای او بازگو کردم. در واقع او خیلی محرم بود و دوست نبود بلکه رفیق بود. او در واقع چهارصد صفحه از زندگی مرا نوشت و من بخشی از زندگی خود را در این نوشتهها میبینم.
ذاکری گفت: به عقیده من مرگ پایان زندگی شیوا نیست. همانگونه که پایان زندگی اگون شیله نبود. شاید برای همین است که ما سراغ هنر میرویم چرا که ما در ذهن یکدیگر داریم زندگی میکنیم.
او گفت: شیوا عینی تمام این فضا را پر کرده است. شیوا در واقع زنده زنده است آن هم امروز که ما برای تماشای آثارش در این نمایشگاه کنار هم جمع شدهایم.
ذاکری گفت: زمانی که هر فردی با موضوع مرگ مواجه میشود هرکسی یک واکنشی دارد. من همواره دوست دارم خودم را مصرف کنم در واقع من یک تیوپ رنگ هستم که در نهایت همه رنگهایش خالی میشود و تیوپی باقی میماند که مورد استفاده هم نیست. من درباره شیوا تنها این حسرت را دارم که ایکاش این تیوپ کمی بیشتر مصرف میشد. چرا که او استعدادی ویژه داشت.
این استاد دانشگاه گفت: زمانی که او پروژهاش را ارائه داد برای کسی قابل درک نبود اما من میدانستم که چقدر این آثار صادقانه است و شیوا عینی صادقانه خودش را بیان کرده است. من آرزو میکنم پدر و مادر شیوا عینی بدانند که شیوا هم چنان کنار ماست و من خودم را شریک کار او میدانم.
شیوا مسیر جدید را در هنرش پی گرفته بود
ابراهیم عینی پدر شیوا عینی نیز در انتهای این مراسم گفت: وجود تکتک شما حضور شیوا را به من نشان داد. شخصیت و کار شیوا را برای من بر ملأ کرد و من لازم میدانم از خانم مژده طباطبایی مدیر گالری مژده تشکر ویژهای داشته باشم چرا که بخشی از وجود شیوا را که ناشناخته مانده بود را برای ما نمایان کردید.
او اظهار داشت: ایکاش شیوا کمی بیشتر زنده میماند چرا که او امسال مسیر جدیدی را در آثارش پی گرفته بود و آثارش نسبت به قبل شکوفاتر بودند و ایکاش که اندکی از این آثار ثمره و بهره میبرد.
در ادامه این مراسم حاضران پس از شنیدن نوای نی و پخش چند قطعه موسیقی برای تماشای آثار این هنرمند درگذشته حاضر شدند.
در این نمایشگاه بخشی از آثار اخیر این هنرمند به همراه، آثار تمرینی و برخی از لوازم و وسایل و ابزارهای کار او نیز وجود داشت.
در این نمایشگاه هم چنان که سیر کاری او به خوبی منعکس میشد، دفتر طراحیهای این هنرمند و بخشی از تصاویر و دستنوشتههای او نیز به نمایش در آمده بود.
شیوا عینی در آثار متأخر خود فضاهای به شدت اکسپرسیونیستی را خلق کرده بود، فضاهایی که انسانهایی را تحت سیطره جهان معاصر به ناکامیها، سیاهیها و تباهیها کشانده است. در کنار این آثار توجه ویژهای به کودکان داشته و در بخشی از آثار او میتوان غم و اندوه جانکاه او در قبال کودکان کار و گاهی کودکان سیاهپوست یا کودکانی که به هر نحو در معرض ستم قرار دارند را مشاهده کرد.
بخشی از آثار او که به نظر آثار ابتدایی او به نظر میرسند، بیشتر به پرترهها و بیان رنج انسانی در دل آنها اختصاص دارد که در یک افق به دنبال بازنمایی نوعی هویت جامانده برای شناخت چیستی انسان و کیستی خود اوست.
البته زنان و خشونت علیه زنان نیز موضوع بخش دیگری از آثار او هستند که در کنار کلاژهای او که با متریالهایی چون روزنامه و تور شکل گرفتهاند، بیانگر کنشهای درونی این هنرمند با پیرامون و جهانی است که در آن زندگی میکند.
در پایان این مراسم سهراب هادی دستنویسی از شیوا عینی را که در آتلیه این هنرمند باقی مانده بود برای حضار قرائت کرد که در آن جملاتی از دکتر علی شریعتی نوشته شده بود. "خداوندا، تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است."