کد خبر: 62909 A

لیلی گلستان: در انتخاب نقاشی های مسعود کیمیایی سخت گیر بودم ۲۱ از ۳۴ / مگر کن لوچ و مهرجویی نقاشی نمی کنند؟/ کیمیایی به عمد نخواسته نقاش باشد. خواسته خودش باشد

لیلی گلستان: در انتخاب نقاشی های مسعود کیمیایی سخت گیر بودم ۲۱ از ۳۴ / مگر کن لوچ و مهرجویی نقاشی نمی کنند؟/ کیمیایی به عمد نخواسته نقاش باشد. خواسته خودش باشد

مسعود زنگ زد و گفت می‌خواهم بیایی نقاشی هایم را ببینی و برایم نمایشگاه بگذاری. سکوت کردم. درست شنیده بودم؟ پرسیدم مگر تو نقاشی می‌کنی؟ گفت از دوران نوجوانی. رفتم. دیدم. حیرت کردم. واضح است که نقاشی‌ها کار یک نقاش متبحر و حرفه‌ای نیستند. خودش هم چنین ادعایی ندارد....

ایران آرت: تینا جلالی در اعتماد نوشت:  این روزها گالری گلستان نقاشی‌های مسعود کیمیایی را به تماشا دارد .

نقاشی هایی که با تکنیک رنگ روغن روی بوم در سبک رئال و فیگوراتیو کشیده شده که در واقع خود مسعود کیمیایی را روایت می‌کنند و از جنس فیلم‌هایش هستند به این معنی که عنصر «چاقو» تقریبا در تمامی تابلوهایش دیده می‌شود و نکته جالب اینکه در بعضی موارد کیمیایی «کارد» واقعی را روی بوم چسبانده است.

اما درباره برگزاری نمایشگاه نقاشی کیمیایی بعضی مخاطبان معتقد بودند که لیلی گلستان سخت‌گیری خاصی روی انتخاب نقاشی‌های مسعود کیمیایی انجام نداده و بیشتر رفاقتی رفتار کرده؛ از همین رو با لیلی گلستان مدیر گالری گلستان درباره این نظرات و همچنین چگونگی برگزاری این نمایشگاه گپی کوتاه زدیم که پیش روی شماست.

خانم گلستان در وهله اول در مورد وضعیت گالری در ایام کرونا کمی برای‌مان توضیح دهید. اوضاع بازدید از نگارخانه گلستان به‌طور کلی چگونه است؟ الان که شرایط شیوع کووید19 کمی بهتر شده، میزان بازدید مخاطبان تفاوتی پیدا کرده است؟

با شیوع بیماری کرونا از اسفند 98 گالری گلستان را تعطیل کرده و به هیچ عنوان باز نکردم تا اینکه با نمایشگاه عکس‌های محمد احصایی در آبان امسال، کار گالری را دوباره از سر گرفتیم. در واقع یک سال و هفت ماه تعطیل بودیم. ولی در این یکسال و هفت ماه بیکارهم نبودیم. بعد از دو ماه از شیوع کرونا، در اردیبشهت 99 به این نتیجه رسیدیم به صورت آنلاین کارها را انجام دهیم و گالری به صورت آنلاین دایر باشد. هر چند با فضای آنلاین و چنین روش کاری آشنا نبودم ولی با نا امیدی کامل کار را شروع کردم اما به‌شدت از گالری استقبال شد. درنتیجه تصمیم گرفتم این مسیر را ادامه دهم و ادامه هم خواهم داد. برای اینکه فروش کارهای گالری فوق‌العاده است و بازدید‌کنندگان بسیار بیشتر از زمان حضوری است.

شهرستان‌ها چطور؟

به نکته خوبی اشاره کردید. مردم در شهرستان‌ها گالری را خوب می‌بینند و خریدهای خوبی انجام می‌دهند؛ درحالی‌که پیش از این از شهرستان نمی‌توانستند حضوری در نمایشگاه حاضر شوند و از همه مهم‌تر استقبال خارج از کشور است که در این یکسال و خرده‌ای چهل، پنجاه کار ما به خارج از کشور فروختیم که همه خریداران ایرانی هستند اما از کشورهای عجیب، غریبی مثل ژاپن، ایرلند، اسکاتلند، مجارستان؛ البته لس‌آنجلس، لندن، نیویورک و پاریس بماند. به هر حال خیلی استقبال عجیب و غریبی از گالری شده و همین مهم مرا تشویق کرد که این راه را ادامه دهم و همچنان هم نمایشگاه به صورت آنلاین و فیزیکی به صورت موازی برقرار است و در ضمن سرمان خیلی شلوغ شده و امیدواریم بتوانیم از پسش بر بیاییم.

از روز گذشته نمایشگاه نقاشی‌های مسعود کیمیایی هم در گالری گلستان افتتاح شده است. چطور شد آقای کیمیایی گالری شما را انتخاب کردند؟

اینکه آقای کیمیایی به من افتخار دادند و گالری مرا برای ارایه نقاشی‌های‌شان انتخاب کردند دلیلش به سال‌ها قبل برمی‌گردد به زمانی که من بیست‌وچهار یا پنج ساله و ایشان هم بیست‌وهفت یا هشت سال‌شان بود و با شوهرم نعمت حقیقی همکاری را شروع کردند و از آنجا بود که ما باهم دوست شدیم و همچنان دوستی ما ادامه دارد. الان شصت سال از دوستی ما می‌گذرد. ما خیلی باهم دوست هستیم ولی هیچ‌وقت نمی‌دانستم مسعود نقاشی هم می‌کند.

کمی تعجب‌برانگیز بود.

مسعود زنگ زد و گفت می‌خواهم بیایی نقاشی هایم را ببینی و برایم نمایشگاه بگذاری. سکوت کردم. درست شنیده بودم؟ پرسیدم مگر تو نقاشی می‌کنی؟ گفت از دوران نوجوانی. رفتم. دیدم. حیرت کردم. واضح است که نقاشی‌ها کار یک نقاش متبحر و حرفه‌ای نیستند. خودش هم چنین ادعایی ندارد. کارهای ناب و پر از تخیلند. پر از رویا یا کابوس و با جسارت یا اعتماد به نفس تمام، کارهایی‌اند با اندازه‌هایی بزرگ. کارها حاصل ذهنی خیالباف و مغشوشند. ذهنی درگیر مفهوم و تصویر. در میانه نقاشی کاردی چسبانده شده بر بوم و در کنارش جاهل‌هایی کلاه مخملی. ماشین‌های جوراجور و بعد یک رنگ قرمز خوشرنگ، یک پروانه صورتی، رده‌ای از ماهیان معلق در آسمانی آبی با ابرهایی پراکنده. ساعت و ساعت و ساعت و قفل‌ها، حشره بزرگی که تمام بوم را با بال‌های زردش پر کرده. اینها همه زاییده ذهنی پر از تخیل‌های رنگینند و چه رنگین! اینها همه مسعود کیمیایی‌اند. به عمد و به قصد نخواسته نقاش باشد. خواسته خودش باشد، همانی باشد که با اسب از میان خیابان لاله‌زار رد شد، همانی باشد که در خاک شد و فقط سر بیرون ماند، همانی باشد که پاشنه‌ها را ور کشید و رفت.

نقاشی مسعود کیمیایی

از تیزری که برای نمایشگاه منتشر شده کاملا مشخص است که جنس نگاه کیمیایی در فیلم‌هایش به نقاشی‌هایش هم تسری پیدا کرده است.

دقیقا. نقاشی‌های کیمیایی هم از دل فیلم‌هایش بیرون آمده است. مسعود، آفرین شما را به عنوان یک نقاش یا یک نقاش خوب طلب نمی‌کند. اما آفرین دارد این همه خیالبافی و قصه و رنگ. مسعود قصه‌گو است. می‌بینیم و می‌شنویم. نقاشی‌ها خودِ خود ِ مسعود کیمیایی‌اند.

بعضی نظرشان این بود که شما سخت‌گیری خاصی روی انتخاب نقاشی‌های مسعود کیمیایی انجام ندادید؟

خیر این‌گونه نیست. اتفاقا سخت‌گیری زیادی کردم. از بین سی‌وچهار اثری که آقای کیمیایی طراحی کردند و تمایل داشتند در نمایشگاه قرار بگیرد من بیست‌ویک اثر را برای نمایشگاهم انتخاب کردم.

و بعضی از مخاطبان هم نظرشان این بود که این نقاشی‌ها بیشتر باید در محافل خصوصی نمایش داده شوند تا اینکه در معرض عموم قرار بگیرند، نظر شما چیست؟

من موافق چنین صحبت‌ها و اظهارنظرهایی نیستم. کن لوچ، داریوش مهرجویی و بسیاری از فیلمسازان بزرگ دنیا هم فیلم می‌سازند و هم نقاشی می‌کشند و نمایشگاه برپا می‌کنند. عباس کیارستمی هم فیلم می‌ساخت هم عکس می‌گرفت و هم نقاشی می‌کشید. برای من این نظرات اهمیتی ندارد. مسعود کیمیایی کارگردان بزرگ و شناخته‌شده سینمای ایران است چرا نباید نگاه او در معرض عموم قرار بگیرد؟ احمدرضا احمدی هم شاعر است و هم نقاشی می‌کشد. واقعا این صحبت‌ها را درک نمی‌کنم.

نقاشی مسعود کیمیایی

هفته پیش در گالری گلستان نمایشگاه عکس فیلم‌های مسعود کیمیایی کارگردان نامی سینمای ایران برگزار شد. تصاویری از فیلم‌ها و عکاسان مطرح و شناخته‌شده؛ از آنجایی که در بطن ماجرا قرار دارید بفرمایید چه شد که تصمیم به برگزاری این نمایشگاه گرفته شد؟

دو جوان به نام‌های سینا خزیمه و مانی رضایی از مشهد دو سال پیش از من وقت خواستند و به من گفتند ما مجموعه‌دار هستیم و مجموعه‌ای از عکس‌های پشت پرده فیلم‌های مسعود کیمیایی و پوسترهایش را سالیان سال جمع کردیم. این موضوع اصلا ربطی به نمایشگاه نقاشی مسعود کیمیایی نداشت و اتفاقی تقارن پیدا کرده.

البته عکس‌ها حس نوستالژِی خوبی داشت. موافقید؟

بله. چون خودم در نوجوانی عکس هنرپیشه‌ها را جمع می‌کردم. به یک‌باره احساس نوستالژیکی به من دست داد و به آنها وقت دادم برای اینکه مجموعه‌شان را به دید مردم بگذارند. پارسال قرار بود این نمایشگاه برگزار شود که کرونا اجازه نداد در نتیجه امسال این نمایشگاه را برگزار کردیم. دو ماه پیش مسعود که به من تلفن کرد و برای برگزاری نمایشگاهش با من صحبت کرد به او گفتم چه خوبه که هر دو این نمایشگاه‌ها پشت سر هم باشد. واقعا عکس‌ها دیدنی است. عکس‌های پشت صحنه فیلم‌های مسعود هیچ جا منتشر نشده. بسیاری از عکس‌های نعمت حقیقی در این مجموعه است که من اصلا ندیده بودم و بچه‌های من با دیدن این عکس‌ها تعجب کردند که چطور این عکس‌ها را تا به حال ما ندیدیم. بنابراین بسیار تازگی داشت با تعداد زیادی از عکس و پوستر که خیلی نوستالژیک است از فیلم غزل گرفته تا سفرسنگ و بلوچ و... خیلی برای همه ما دیدنی بود. نمایشگاه بسیار زیبا که با استقبال بسیار بالایی همراه بود.

انتخاب فیلم‌ها بر چه اساسی بوده؟ از این جهت که عکس‌های فیلم‌هایی نظیر قیصر در این گالری به چشم نمی‌آید.

بله با شما موافقم. عکس‌های فیلم‌هایی مثل قیصر و گوزن‌ها با همه اهمیت زیادی که دارند در این مجموعه نبود. نمی‌دانم، این انتخاب خود جوان‌ها بود و مدیریت انتخاب عکس با من نبود. حتما دلایل خودشان را دارند.

به نظر می‌آید گردآوری چنین مجموعه‌ای زحمت زیادی داشته باشد. شما درجریان چگونگی این روند قرار دارید؟ و اینکه فرآیند آماده‌سازی چقدر با سخت‌گیری و وسواس صورت گرفت؟

می‌دانم این جوان‌ها در انتخاب عکس‌ها وسواس به خرج داده بودند. خیلی از عکس‌ها از روی فریم فیلم عکس گرفتند، ممکن است بعضی عکس‌ها کیفیت عالی نباشد ولی واقعا دیدنی است. صحنه‌هایی هست که مخاطب به صورت عکس ندیده است ولی در فیلم صحنه‌هایی بوده از مقابل چشم‌تان گذر کرده اما در اینجا به صورت عکس ثابت شده و می‌توان بارها و بارها تماشا کرد و از این نظر برای من جذاب بود.

ارتباط مخاطبان با عکس‌ها چگونه بوده؟

مخاطبین از تماشای عکس‌ها خیلی خوشحال بودند و مدام صحنه‌ها و عکس‌ها را به هم نشان می‌دادند و می‌دیدم که بسیار به آنها خوش گذشته است. یک شب آقای کیمیایی به گالری آمد و از نزدیک با بازدیدکنندگان گفت‌وگو کرد و شب پُرپُرسش و پاسخی بود. جوانان از آقای کیمیایی تجلیل کردند و این جلسه بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

با توجه به اینکه نسل جوان و جدید ما نیاز است که با پیشینه فرهنگی و هنری ما بیشتر آشنا شوند ممکن است از این دست حرکت‌ها در گالری شما بیشتر شود؟ برای فیلمسازان قدیمی دیگر مثل ناصر تقوایی؟

معتقدم نسل جوان خودش باید تحقیق و پرسش کند و از پیشینه فیلمسازی ما بیشتر بداند. من فکر می‌کنم علاقه‌مندان واقعی وجود دارد چون در گالری می‌بینم که پیگیر گذشته فیلمسازی در ایران هستند. اگر کسی کارهای آقای تقوایی را گردآوری کرده باشد حتما برایش نمایشگاه می‌گذارم ولی هنوز چنین پیشنهادی نشده است.

درباره پوستر و عنوان نمایشگاه عکس شما نظر و پیشنهادی داشتید؟ چگونه این عنوان انتخاب شد؟

سینا خزیمه و مانی رضایی دو جوان بسیار باسواد و کتاب خوان هستند خودشان این اسم «غزل غزل‌های کیمیایی» را انتخاب کردند. پوستر را هم آقای ابراهیم حقیقی طراحی کرده و بدون چشم‌داشتی به ما هدیه کردند. همه دست به دست هم دادیم این نمایشگاه به خوبی برگزار شود.

 

داریوش مهرجویی مسعود کیمیایی لیلی گلستان گالری گلستان
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین