روایت سهراب احمدی از نمایش آثار ۲۳ عکاس در گالری مژده/ "هستم، آنچه میبینم" چگونه شکل گرفت؟
کیوریتور نمایشگاه "هستم، آنچه میبینم" میگوید از کلیت برگزاری این نمایشگاه در گالری مژده راضی است و آنچه بهعنوان نقد به نمایشگاه مطرح شده نیز به بالا رفتن کیفیت نمایشگاه افزوده است.
ایران آرت: گالری مژده نمایشگاه عکس" هستم، آنچه میبینم" با حضور ۲۳ هنرمند را شهریور ۱۴۰۰ میزبانی کرد. سهراب احمدی کیوریتوری این نمایشگاه را برعهده داشت. او فارغالتحصیل کارشناسی ادبیات فرانسه از دانشگاه شهید بهشتی و کارشناسی ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی از دانشگاه علامه طباطبایی است و فعالیتهای هنری خود را از سال ۱۳۹۷ با نوشتن نقد در نشریات و همکاری با نگارخانههای تهران آغاز کرده است.
سهراب احمدی درباره پدیده نوظهور کیوریتوی در ایران بیان کرد: کیوریتوری امری عارض بر هنر نیست، در واقع به معنای جهتدهی فکری به هنرمند نیز نیست، زیرا بر دنیای ذهن هنرمند هیچ حاکمی نمیتواند حکم براند. کیوریتوری در حقیقت گونهای پروژه محور بودن و فعالیت پژوهشی است که ارائهٔ آن میتواند مقاله، اثر هنری و... باشد. این پدیده به عقیدهٔ من گونهای کار دانشگاهی است و کمکی به هنرمند و نگارخانه و یا هر فضای هنری برای ارائهای اندیشهورزانه و هدفمند است.
احمدی در پاسخ به این سوال که برای کیوریتوری نمایشگاه "هستم آنچه میبینم" در گالری مژده چه کردید و آیا همه مولفههای این مهم محقق شده است، اظهار داشت: آنچه که در این نمایشگاه مد نظرم بود، مسالهٔ کم رنگ شدن خط افق بین سوژه و ابژه بود، یعنی عکاس مبدل میشود به آنچه که میبیند و این تبدیل و تبدل با ظهور عکس و چاپ آن امری محسوس میشود.
کیوریتور نمایشگاه "هستم، آنچه میبینم" درباره گزینش هنرمندان این نمایشگاه گفت: تعدادی از این عکاسان را در شبکههای اجتماعی و... میشناختم و کارهایشان را دنبال میکردم، تعدادی نیز به پیشنهاد مدیر نگارخانهٔ مژده برگزیده شدند. علاوه بر آنچه که از یکی شدن خط افق این عکاسان در سر داشتم، چیزی که خط ربط آنان بود گونهای ملودی بود که در کارهایشان بنا بر تصریح بودلر وجود دارد. یعنی سوای خط، ترکیببندی و رنگ، اگر کارها را در کلیت و چیدمان میدیدیم خود به تنهایی موجد معنا بود.
او در پاسخ به سوالی درباره تم نمایشگاه گفت: آنچه انتخاب کردم یک تم نبود، زیرا بعضی از عکاسان در ابژکتیو کردن دنیای خیال خود درون مایههای متفاوتی گزیده بودند، هدف وحدت درون مایه نبود، هدف بیشتر بر محور نزدیکی و یکی شدن عکاس با سوژهای بود که گزیده بودند. در واقع ما در نقد فضا_جغرافیا از المانی به نام «ساختار افق» نام میبریم که مقصودمان همان کم رنگ شدن دوگانهٔ سوژه و ابژه است. احتمالا در این عکاسان، این کم رنگ شدن قوت بیشتری داشت، البته در همهٔ آنها این امر یکسان نبود.
سهراب احمدی درباره بازتاب نمایشگاه "هستم، آنچه میبینم" بیان کرد: بازتاب این نمایشگاه را میبایست دیگران ارزیابی کنند، نکتهٔ مهم آن بود که نمایشگاه مخالفتها و موافقتهای بسیاری را جلب کرد. مخالفتهایی که در طول نمایشگاه مستقیم به خود من ابراز شد و موافقتهایی که البته گاه با دلیل بود و گاه بی دلیل و در بین مخالفتها نکتههایی بود که در نقد نمایشگاه انجام شد. در هر حال وجود چنین فضای گفتگویی موجب میشود که ما در ارائه امر خصوص و تسری آن به امر عمومی دقت نظر بیشتری به خرج دهیم.
او در پایان اظهار داشت: اگر قرار باشد از کلیت رضایت خود بگویم، بله من راضی هستم اما گمان نمیکنم رضایت و عدم رضایت گردآورنده اهمیتی داشته باشد، نکتهٔ مهم آن است که بتوانیم فضای گفتگویی و نقد را گسترش داده و به هر انتقادی با شکیبایی پاسخ دهیم.
در نمایشگاه "هستم، آنچه میبینم" آثاری از هنرمندان: شهرام احمدزاده، آرمان استپانیان، مهدیه افشار، رامین حائری زاده، مجید حجتی، بابک حقی، هوفر حقیقی، سیامک زمردی مطلق، مریم زندی، سارا ساسانی، مهدی سحابی، مریم سعیدپور، احمد عالی، نازلی عباسپور، نازلی عباسی، فرشاد فرشته حکمت، محمد فرنود، پریسا فهامی، بابک کاظمی، مجید کورنگ بهشتی، عباس کیارستمی، وحید مومنزاده و آلفرد یعقوبزاده به تماشا درآمد.