از چنگیز شهوق تا پانتهآ رحمانی به روایت مرتضی کاردر / بیشتر به رؤیا میمانند!
چنگیز شهوق هنرمندی است که شاید کمی زودتر از زمانه خود ظهور کرد و زودتر از اینکه درک شود و ارزشهای کار او برای هنرمندان و عموم مخاطبان هنرهای تجسمی روشن شود از میان رفت. البته شمار آثار متعارف او نیز کم نیست؛ ازجمله تندیسهایی که در بوستان ملت و نقاط دیگر تهران بودند و در غیبت عمومی، مجسمههای شهری مفقود شدند و هنوز سرنوشتشان نامعلوم است.
ایران آرت: مرتضی کاردر در همشهری نوشت: انتخاب کردن از میان نمایشگاههایی که در روزهای اخیر در گالریهای تهران دایر است، قدری دشوار بهنظر میرسد. مجموعهای از آثار هنرمندان گوناگون از چند نسل در گالریها به نمایش درآمده است. از این میان به سراغ هنرمندی از نسل گذشته رفتهایم: چنگیز شهوق هنرمند پیشرویی که در نقاشی و مجسمهسازی معاصر ایران از تأثیرگذارترینها بوده و در سالهای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته و آثار او کمتر به نمایش درآمدهاند. هنرمند دیگری که در گالریگردی این هفته به سراغ او رفتهایم پانتهآ رحمانی است که مجموعه آثار او بهدلیل رویکرد متفاوتی که در نقاشی و حجم داشته است، از دیگران متمایز میشود.
در دو نمایشگاهی که همزمان در گالری اعتماد و بنیاد لاجوردی برپا شده است، مجموعهای از کارهای نقاشی و حجمهای پانتهآ رحمانی به نمایش درآمده. مجموعهای به نام «در حیرت پرنده» که چنانکه از نامش پیداست حول محور پرندهها شکل گرفته است. پانتهآ رحمانی در خیلی از نقاشیها و مجسمههای نمایشگاه هنرمندی است در چارچوبهای رایج که مهارت خود را در خلق آثار نقاشیها و حجمهای متعارف براساس زیباییشناسی مورد قبول عموم خلق کرده است. اما وجه تمایز او در آثاری است که چارچوبهای پذیرفته شده را کنار میگذارد و جهانی از آن خود خلق میکند.
فیالواقع به جای اینکه پرندهها و زیباییهای دیدنی آنها دستمایه خلق اثر شود، اجزای به چشمنیامدهشان اثر هنری را شکل میدهد، مثل اسکلتها و استخوانها و تصویرهای ذهنی هنرمند از آنچه از پرندهها در ذهن دارد که کنار هم قرار میگیرند و شکلها و نقشهای غریب میسازند. نتیجه نقاشیها و حجمهایی شدهاند که بیشتر به رؤیا میمانند یا به تعبیر دیگر اینجهانی نیستند و انگار از جهانی دیگر آمدهاند، مثل جهان مُثُل و هنرمند با مهارت تمام آنها را خلق کرده است.
پانتهآ رحمانی هنرمندی جزءنگر است یا بهتر است بگوییم وقتهایی که جزءنگر است هنرمندتر است و میتواند اجزاء را فارغ از آنچه هستند کنار هم قرار دهد و جزءهای کوچک را در تکرار به کلهایی تبدیل میکند که در جهان بیرون نمونهای نمیتوان برایشان یافت اما در کلیت خود منسجماند و هویت تازهای مییابند، هویتی که محصول هنرمند است.
تلاقیخطوط
چنگیز شهوق؛ 3 دهه آثار، گالری دستان
آنچه امروز بهعنوان هنر نوگرای ایران میشناسیم محصول کارهای هنرمندانی است که از دهههای 20 و 30شمسی کار خود را آغاز و پس از آموختنها و تجربهها و آزمون و خطاهای اندک و بسیار در دهههای 40و 50 بیشتر جلوه کرده اند و شکلهای گوناگون هنر ایران را در نقاشی و مجسمه و... بنیان گذاشتهو تا امروز هم تأثیرگذار بودهاند. کارنامه بسیاری از این هنرمندان مجموعهای از آثار هنری و کارگاهها و برنامههای آموزشی آزاد و دانشگاهی و گاهی تدوین متنهای آموزشی و نقدهایی بوده است که بخشی از تاریخ هنر مکتوب امروز به شمار میرود. چنگیز شهوق، یکی از این هنرمندان است که در نقاشی و مجسمهسازی کارهای ارجمندی از خود به یادگار گذاشته و به جز این در آموزش تجسمی نیز تأثیرگذار بوده است. دریغ که پیش از جلوه کردن دوباره هنرهای تجسمی ایران در سال 1375درگذشت و اکنون بیشتر جایگاهی تاریخی در هنر دارد و آثارش کمتر به نمایش درآمده و حتی نزد عموم دوستداران هنرهای تجسمی قدری فراموش شده است. چنگیز شهوق در نقاشی جان متلاطم و ناآرامی است که خطها و رنگهای اغلب تیره را روی بوم میآورد و درهم میتند و در ازدحام و تلاقی خطها و رنگها به زیباییشناسی ویژه خود میرسد.
او مثل بسیاری از هنرمندان نوگرا مواد گوناگون را برای خلق اثر هنری تجربه میکند و میکوشد قابلیتهای زیباییشناسانه هر کدام از آنها را شکوفا کند. چنگیز شهوق در استفاده بیمحابا از مواد گوناگون بهویژه فلزات از پیشگامان زمانه خود بوده است و کمتر هنرمندی است که در استفاده از مواد گوناگون به پای او برسد.
او زیبایی را خیلی وقتها در خطوط و سطحهای تیره و مکدر جستوجو میکند و به هیچوجه تلاش نمیکند برای خلق زیبایی لزوماً از گوناگونی رنگها استفاده کند؛ اگرچه وقتی گوناگونی رنگها را در دستور کار خود قرار میدهد کم از دیگران ندارد. بسیاری از تابلوهای او نقشبرجستههاییاند که خطوط گوناگون در آنها با هم تلاقی کرده و از سطح تابلو بیرون زدهاند. او با تلفیق نقاشی و حجم تلاش کرده است به نوعی مرز میان نقاشی و مجسمه را بردارد. کارهای او تا امروز هم تجربههایی یگانه و منحصربهفرد محسوب میشوند و کمتر هنرمندی است که توانسته باشد به استادی و مهارت او نقشهای برجسته را روی بوم اجرا کند. چنگیز شهوق هنرمندی است که شاید کمی زودتر از زمانه خود ظهور کرد و زودتر از اینکه درک شود و ارزشهای کار او برای هنرمندان و عموم مخاطبان هنرهای تجسمی روشن شود از میان رفت. البته شمار آثار متعارف او نیز کم نیست؛ ازجمله تندیسهایی که در بوستان ملت و نقاط دیگر تهران بودند و در غیبت عمومی، مجسمههای شهری مفقود شدند و هنوز سرنوشتشان نامعلوم است. اتفاق خوشایند این روزهای هنرهای تجسمی برگزاری نمایشگاه مرور آثار او در گالری دستان است. مجموعهای از تابلوها و مجسمههای او از دهههای 60،50 و 70 شمسی انتخاب شدهاند و در نمایشگاه «چنگیز شهوق: 3 دهه آثار» به نمایش درآمدهاند. نمایشگاه 3 دهه آثار چنگیز شهوق فرصتی است برای بازخوانی تجربههای او در هنر معاصر ایران؛ تجربههایی که ناشناخته ماندهاند و میتوانند ایدههای تازهای به هنرمندان امروز بدهند.