ادعاها درباره آیدین آغداشلو ثابت نشده است/ کتایون بناساز، مدیر مسئول مجله تجربه و حاشیه های عجیب مصاحبه منتشر نشده
کتایون بناساز، مدیرمسئول مجله تجربه درباره مصاحبه با آیدین آغداشلو و چهره سال شدن او توضیحاتی منتشر کرد:
ایران آرت: متن کامل خانم کتایون بناساز بدین شرح است: با تبریک صمیمانۀ روز جهانی زن به سبب پاره ای نقدها و ابهامات که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دربارۀ گفت و گوی مجلۀ «تجربه» با آقای آیدین آغداشلو – هنرمند نقاش- مطرح شده ؛ هر چند برخی خالی از رقابت های حرفه ای یا با انگیزه های شخصی نیست، اما به احترام مخاطبان موارد زیر را یادآور می شوم:
این اولین بار نیست که ماهنامۀ تجربه با آقای آیدین آغداشلو مصاحبه کرده و تصویر او را روی جلد آورده است. این بار اما به خاطر ادعاهای مطروحه علیه وی – که هنوز در هیچ دادگاه صالحی ثابت نشده و در حد گزارش روزنامه ای در خارج از کشور است- انتقاد می کنند که « تجربه، به متجاوز تریبون داده است.»
حال آن که هنوز نه اتهامی ثابت شده و نه گفت و گو به معنی تریبون دادن است. اگر با وودی آلن مصاحبه می کردیم و از او دربارۀ شایعات و اتهامات می پرسیدیم هم به این معنی بود که به او تریبون داده ایم؟
تصور می کردیم مصاحبه شونده ، از نوع عکس یا تیتر انتخابی و استفاده از کلماتی چون «فراز و فرود» یا «مرد نقاش» و زیر تیتر که به اعتراض زنان اشاره کرده برنجد؛ نه این که طرف مقابل جبهه بگیرد. کافی است عکس جدید با عکس قبلی مقایسه شود.
تجربه هر سال شخصیت هنری یا ادبی «خبرساز» سال را برمی گزیند. وجه این انتخاب هم تنهاخبرسازی است و جنبۀ رسانه ای آن ، و بار مثبت و منفی ندارد. کما این که نشریات سیاسی بارها و بارها تصویر دونالد ترامپ را روی جلد می آوردند و شاید اتفاقی باعث شود پس از این هم بیاید و کسی خرده نمی گرفت که چرا عکس قاتل شهید سلیمانی را انتخاب کرده اید؟ تازه در آن فقره به قتل اعتراف کرده بود و در این موضوع هنوز – به لحاظ حقوقی- در حد اتهام و ادعاست. اگرچه به عنوان یک زن کاملا درک می کنم که در این موضوع اثبات ادعا بسیار دشوار است.
جای شگفتی است که قبل از توزیع شمارۀ جدید و تنها بر اساس بخش هایی از یک گفت و گوی بلند شاهد واکنش بودیم. تعجب آورتر از همه اتهام یک شبکۀ ماهواره ای است که مصاحبه را رپرتاژ مصاحبه شونده دانسته حال آن که خوشان هیچ توضیحی دربارۀ اتهام ارتزاق مالی از جانب یک شاهزادۀ سعودی نمی دهند!
در کنار مصاحبه با آیدین آغداشلو گزارشی از ادعاها یا اتهامات هم آماده شده بود و هر چند نظر من بر انتشار آن بود اما به لحاظ حقوقی ،آن گزارش حاوی ادعاهای ثابت نشده است و با ارجاعات مصاحبه ، خود خواننده متوجه می شود که داستان بر سر چیست و نیاز به آن گزارش نیست .
در واقع سه گزینه داشتیم. یا از گزینۀ چهرۀ خبر ساز ( فارغ از بار مثبت یا منفی) صرف نظر کنیم که با اصول حرفه ای سازگار نبود.
یا مصاحبه را در کنار گزارش چاپ کنیم که در این صورت چه پاسخی برای آقای آغداشلو داشتیم که چرا در نشریه مکتوب ادعاها و اتهامات فضای مجازی را پوشش داده ایم؟
گزینه سوم این بود که پس از چند ماه ، منتشر کنندۀ اولین گفت و گو با هنرمند سرشناسی باشیم که در آستانۀ ۸۰ سالگی در معرض اتهاماتی قرار گرفته که بر کارنامۀ هنری او به شدت سایه انداخته است.
قطعا در روزگار انواع متنوع وسایل ارتباطی، انتظار تلقی امروز منتقدان را نداشتم از این رو ، هم کاری رسانه ای انجام دادیم و هم توجه ها را به پویش « من هم» جلب کردیم خاصه این که خود مصاحبه شونده هم از این پویش حمایت کرده است.
مایلم بپرسم اگر رسانه ای سیاسی مثلا مصاحبه ای با آقای محمد علی نجفی انجام دهد که حکم اعدام برای او صادر شده بود آیا می توان گفت که موجب رنجش خانوادۀ خانم استاد شده است؟
آغداشلو در جامعۀ هنری همان قدر شهرت (نمی گویم محبوبیت ) دارد که نجفی در دنیای سیاست. تازه در مورد نجفی دادگاه برگزار و حکم صادر شده و دربارۀ دومی نه.
بگذارید بپرسم چرا ماجرا را از آن طرف داستان نگاه نمی کنید؟ آیا این گفت و گو سبب نشده پویش «من هم» بار دیگر بر سر زبان ها بیفتد و دربارۀ موضوع بحث شود؟
از این فرصت استفاده می کنم و دربارۀ ادعای سردبیر سابق که انعکاس این گفت و گو را نتیجۀ قطع همکاری خود دانسته، هم دو نکته را متذکر می شوم:
نخست این که به گواه آنچه خود نوشته، او در شماره های قبل هم تنها یادداشت می داده و سردبیری نمی کرده است و عملا درگیر داستان نویسی و فیلم سازی و تحریریۀ یک نشر مشهورند و البته در ماه آخر، بیماری همسر محترم شان هم مزید بر علت شده بود و از روزنامه نگاری فاصله گرفته و در دو شمارۀ قبل تر همان یادداشت را هم نداده بود! بنا بر این کادر همان کادر قبلی است منهای نام ایشان. خودشان که عملا غایب بودند.
ثانیا مگر دربارۀ نوع رفتار آقای ابراهیم گلستان – نویسندۀ مورد علاقۀ ایشان و به لحاظ سبک دهه های گذشته ی شمار دیگری از نویسندگان- نیز حرف و سخن وجود نداشت و مگر یکی از اشعار فروغ فرخ زاد …
فروغ فرخ زاد حاوی اشارتی در این باره نیست؟ آیا او به این خاطر بایکوت شده است؟
کوتاه این که نه تنها تریبون نداده ایم بلکه اعتبار مجله سبب شده پس از مدت ها وادار یا تشویق به توضیح و پاسخ شوند.
کار رسانه روایت است نه قضاوت. شاید گفته شود پس چرا سوی دیگر ماجرا غایب است؟ هم به این خاطر که یک جست و جوی ساده در فضای اینترنت نشان می دهد داستان چه بوده و هم به دلیلی که در بند ۵ آمد.
به عنوان یک زن نویسنده، روزنامه نگار و پژوهشگر دیدگاه های خودم را دربارۀ حقوق زنان و جنبش های اجتماعی مرتبط دارم که جای طرح آنها اینجا نیست. آنچه در اینجا می توان گفت این است که ژورنالیسم، فمینیسم نیست و بسیاربسیار منتظر و مشتاق و مایلم از منظر ژورنالیسم و اصول حرفه ای روزنامه نگاری هم نظر داده شود. در پایان این که لطفا به عکس و تیتر و زیر تیتر با دقت بیشتری نگاه کنید. قطعا سوء تفاهم ها رفع می شود.
کتایون بناساز
اینا که میگن مجله تجربه بره با خانم های مدعی تجاوز مصاحبه کند، میشه فقط اسم این خانم ها را منتشر کنند. وقتی فقط نوشتن و.ن کاف.لام الف.ب چه جوری میشه مجله پیداشون کند؟؟؟؟؟؟
خانم بناساز بنازم به شجاعت تان، کارتان درست است
خانم کتایون درود به شرف ات
فقط از یک زن شجاع چنین حرکت درستی برای دفاع از نماد هنر ایران بر می آید. استاد من همیشه حمایت کننده زنان ایران زمین بوده کافی است آثارش را ببینید
درود بر تو ای شیر زن