شلوغی گالریهای تهران در اسفند ۹۹/ از "نوبت عاشقی" در گالری فرمانفرما تا گلها و حیوانات در تالار اینجا
تعطیلی کامل اسفند و فروردین گذشته سبب شده است که اسفند امسال شلوغتر از گذشته باشد و هنوز میتوان امیدوار بود که فعالیت گالریها تا یکی دو هفته آینده نیز ادامهدار باشد.
ایران آرت: مرتضی کاردر در همشهری نوشت: روزهای میانی اسفند به خلاف سالهای گذشته روزهای شلوغ گالریهاست. پیش از شیوع کرونا معمولاً گالریها از میانههای اسفند کارهای خود را جمع میکردند و به تعطیلات میرفتند که با انگیزه دوبارهای در سال جدید به میدان بیایند. اما تعطیلی کامل اسفند و فروردین گذشته سبب شده است که اسفند امسال شلوغتر از گذشته باشد و هنوز میتوان امیدوار بود که فعالیت گالریها تا یکی دو هفته آینده نیز ادامهدار باشد.
جای خالی نمایشگاهگردان
کمتر پیش میآید که گالریها، یعنی گالریهایی که آثار نقاشی یا آثار حجمی یا چیدمان به نمایش میگذارند، میزبان آثار خوشنویسان باشند، مگر اینکه آثار فراتر از خوشنویسی بهمعنای سنتی و متعارف کلمه باشند و بهنوعی ذیل نقاشیخط قرار بگیرند یا اینکه صاحب آثار استادبزرگانی مثل غلامحسین امیرخانی باشند که شمارشان از انگشتان یک دست فراتر نمیرود. گالریهایی که آثار خوشنویسی را به نمایش میگذارند مشخص و معلوماند و طیف هنرمندان و بازدیدکنندگانشان معلوم است. نمایش آثار عینالله صادقزاده و حسین غلامی با عنوان "نوبت عاشقی" طیف تازهای از تماشاگران را در روزهای اخیر به گالری فرمانفرما آورده است که مخاطبان کارهای خوشنویسی و آثار صادقزاده و غلامیاند نه کسانی که بهطور هفتگی به گالری فرمانفرما سر میزنند. تماشای آثار برای کسانی که با منطق خوشنویسی ایرانی و جایگاه این دو هنرمند در خوشنویسی آشنا نیستند چیزی جز تماشای مجموعهای از آثار خط فارسی نیست که خوشنویسی بینقصی را پیش چشم میگذارد که خیلی زیبا تذهیب شده است. اینجاست که دقیقاً نقش گالری یا نمایشگاهگردان (کیوریتور) آشکار میشود که میتواند با تغییر در شکل ارائه آثار یا توضیح درباره جایگاه آثار در خوشنویسی امروز ایران و ارزشهای زیباییشناختیشان عموم بازدیدکنندگان را متوجه اهمیت آثار کند و جلوه دیگری به نمایشگاه بدهد اما کسی چنین نقشی را در نمایشگاه بهعهده نگرفته است.
دشواری زیستن
"تضاد" نمایشگاه گروهی آثار هنرجویان محمد مرادی در گالری شیرین برپاست و چنانکه انتظار میرود بیشتر هنرجویان پا جای پای استاد گذاشتهاند. مجسمهها صورتگراست و سالهاست در میان مجسمههای صورتگرای ایرانی رایج است که هر کدام شکلی دگرگونشده از صورت یا پیکر را به نمایش بگذارند که سرنوشت غمانگیز آدمی را در عالم فریاد میزنند. چنین نمایشگاهی آکنده است از پیکرههایی که زنجیر بر پا دارند و مجسمههایی که در دور باطلی افتادهاند و سیزیفوار مشغول کشیدن باری ابدیاند یا سرهایی که دشواری زیستن آنها را به فریاد واداشته و در لحظه فریاد کسی دهانشان را دوخته یا کسی انبوه میخها را بر سرهایشان کوبیده است و... . در چنین نمایشگاهی حتی وقتی مجسمهها قرار است که به انتزاع نزدیک شوند باز هم بدنها محوریت دارند و هنرمند نمیتواند خود را از قالب صورتها و بدنها رها کند. نمیتوان انکار کرد مهارت هنرمندان نمایشگاه در اجرای سرها و بدنها ماهرانه است اما بیشتر پیکرهها در قالب صورتها ماندهاند و نمیتوانند چشماندازی متفاوت بهدست دهند. هنرجویان در بهترین حالت میتوانند ادامهدهندگان راه استاد باشند اما بهنظر میرسد برای خلق آثاری متفاوت در مجسمهسازی امروز باید به دنیاهای دیگری سرک بکشند.
کارکردهای تازه از چیزهای همیشگی
حسین شیراحمدی نمایشگاه "یادداشتها" را در تالار این جا با موضوع طراحی از گلها و حیوانات برپا کرده است. در بعضی آثار هم به سراغ پرترهها رفته است. کوشش برای بهدست دادن کارکرد تازه از چیزهایی که سالها یا قرنها دستمایه خلق نقاشی و آثار هنری بودهاند، دغدغه حسین شیراحمدی است. او در نمایشگاههای گذشته خود نیز به سراغ طبیعت و طبیعت بیجان رفته بود. حسین شیراحمدی هنوز مشغول آزمون و خطا در نقاشی است و نمونه عینی آنچه او کارکرد متفاوت از موضوعات همیشگی میداند، تنها در شماری از آثار او آشکار است؛ مثل بعضی پرترهها. استمرار تجربهها به مرور زمان سبب تمایز او خواهد شد اگر کارکرد متفاوت همواره دغدغهاش باشد اما گاهی بهنظر میرسد پرداختن او به موضوعات همیشگی از سر تفنن است و شماری از کارهای او قدری بیمسئله بهنظر میرسند. حسن دیگر شیراحمدی این است که ریشه در ادبیات دارد. آنچه در یکی از کارهای ورودی نمایشگاه براساس کتاب ایوب خلق کرده است نشان میدهد که ادبیات مسئله اوست. کوشش برای رجوع به ادبیات در خلق نقاشیها میتواند دیگر وجه تمایز او در نقاشی شود، اگر که باز هم الصاق شعرها و متنها به نقاشیها صرفاً جهت جلوهگری نباشد.