خریدار آغداشلو ۱۲ میلیاردی آثار تناولی و درخشانی را هم خرید/ سمیع آذر: ما فکر می کردیم احصایی رکورددار سیزدهمین حراج تهران شود/ آقای آغداشلو از این رکورد خرسند نیست
مدیر حراج تهران: درباره کار آغداشلو بین سه خریدار رقابتی عجیب شکل گرفت،حسی مشابه آنچه که به بعضیها بر سر میز قمار دست میدهد و میخواهند با هر ریسکی بازی را ببرند ... اگر ما کار آغداشلو را در این دوره ارائه نمی کردیم به فرصتطلبی، عوامگرایی و جفا در حق یک هنرمند متهم می شدیم... آغداشلو هیچوقت مدعی رکورد آثار هنری نبود.
ایران آرت: دکتر علیرضا سمیع آذر ، مدیر حراج تهران، در گفتگو با هنرآنلاین نکاتی تازه درباره فروش تابلوی ۱۲ میلیاردی "خاطرات امید " آیدین آغداشلو اعلام کرد که گزیده هایی از آن تقدیم تان می شود:
_ قبل از افتتاحیه نمایشگاه حراج پیشبینی میکردیم اثر محمد احصایی رکورددار این دوره باشد. در چند روز نمایشگاه که با مجموعهداران در مراوده بودیم به جمعبندی مستحکمتری در مورد درخشش این اثر رسیدیم. یعنی حدس میزدیم که رکورد این حراج متعلق به محمد احصایی خواهد بود. به نظرم کار استاد محمد احصایی یک اثر درخشان بود و استحقاق این را داشت که ستاره اول شب حراج سیزدهم باشد.
_ رکورد خارجی و داخلی آیدین آغداشلو
_ در مورد اثر آقای آغداشلو چند هفته قبل از حراج امیدوار بودیم که این اثر در بین برآورد کمینه و بیشینه فروش برود، یعنی یک میلیارد و ۲۰۰ تا یک میلیارد و ۶۰۰.
نزدیک به حراج حدس میزدیم که این کار احتمالاً به برآورد بیشینه که تصادفاً رکورد ملی هنرمند است، یعنی یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان، هم خواهد رسید. رکورد بینالمللی ایشان ۱۶۰ هزار دلار است که در سال ۲۰۰۸ در حراج کریستیز رقم خورد با تابلویی تک لته از سری "خاطرات انهدام".
با استقبال تعدادی از مجموعهداران در خلال روزهای نمایشگاه حراج، تصور ما قبل از برگزاری مراسم حراج این بود که احتمال دارد این اثر به ۲ میلیارد هم برسد، اما مطلقاً باورکردنی نبود که به چنین رقم شگفتانگیزی برسد.
_ آن شب روی کار آقای آغداشلو اتفاقی در حراج افتاد که پیشتر در مورد آثار دیگری با قیمتهای پایینتر بارها افتاده بود؛ رقابت احساسی و مصرانه دو، سه مجموعهدار که اصرار دارند اثری را به هر قیمتی که شده به چنگ بیاورند و رقابت را نبازند. حسی مشابه آنچه که به بعضیها بر سر میز قمار دست میدهد و میخواهند با هر ریسکی بازی را جلو ببرند و برنده نهایی آن باشند.
من بارها در حراجهای بینالمللی شاهد بودم که دو سرمایهدار میخواهند مالک اثری شوند و نمیخواهند فرصت را از دست بدهند و لذا حاضرند به رقمهای خیلی بیشتر از آنچه که کارشناسان تعیین کردهاند رضایت بدهند تا آن اثر را به دست آورند. لابد فکر میکنند اگر اینجا پولی را اضافه خرج کنند برایشان در کارهای دیگر اقتصادی قابل جبران است، اما از دست دادن این اثر خاص که شاید مشابه آن تا سالها در مارکت پیدا نشود، غیرقابل اغماض است.
_ فروشی مشابه لوسین فروید، میشل باسکیات و مودیلیانی
_ چنین صحنه ای یکبار در مورد اثر لوسین فروید اتفاق افتاد که من شاهدش بودم، یکبار هم در مورد اثر ژان میشل باسکیات و نیز در مورد یک تابلوی فیگور زن مودیلیانی. در حراج این آثار بیش از نیمی از مزایده، رقابت تنها دو مجموعهدار بود که میخواستند آن اثر را از دست ندهند.
در حراج تهران هم بارها این اتفاق افتاده که مثلاً اثری از ۴۰ میلیون تومان رسیده به ۵۰۰ میلیون تومان، فقط برای اینکه دو نفر مُصر بودند آن اثر را به دست بیاورند. اما چون این رقمها به نسبت پایین بودند کسی چندان به آن اهمیتی نداد و خبری نشد.
در مورد تابلوی آقای آغداشلو چون از رکورد حراج تهران مربوط به اثر سهراب سپهری فراتر رفت، یکدفعه توجه زیادی را برانگیخت. البته اگر در نظر داشته باشیم تابلوی سپهری در زمانی که دلار حدود ۴۰۰۰ تومان بود به رقم بیش از ۵ میلیارد رسید، باید گفت رکورد فعلی هنوز با آن خیلی فاصله دارد و کمتر از نیمی از آن است. ما در لحظه چکش زدن متوجه بودیم که این رقابت در این مقیاس به شدت میتواند حساسیت برانگیز باشد و خیلیها ناباورانه برخورد کنند، در حالیکه سالمترین شکل مزایده در مورد این اثر اتفاق افتاد.
_ خریداران اصلی چند کار خریدند
_ همه ۷ نفری که از ابتدا در این مزایده شرکت داشتند، در سالن حضور داشتند، یعنی خریدار تلفنی نبودند. بسیاری از رکوردهایی که در دنیا رقم میخورد تلفنی است و شما نمیدانید خریدار کیست و طبعاً میتوانید مشکوک شوید، اما اینجا همه در سالن نشسته بودند و همه میتوانستند چهرهها را ببینند که بعضاً با خانوادهشان کنار هم حضور داشتند.
اینها افرادی نبودند که فقط برای این اثر خاص آمده باشند. اگر کسی روی یک اثر خاص دست بالا ببرد و متقاضی هیچ اثر دیگری نباشد، ما حدس میزنیم که قصد داشته قیمت آن اثر را بالا ببرد. اما اگر کسی چهار یا پنج اثر مهم دیگر را هم بخرد، طبیعتاً احساسمان این است که او واقعاً یک خریدار است و اینکه حالا حاضر شده اثری را به قیمت خیلی بالاتر از رقم کارشناسی ما بخرد انتخاب خودش است. ما نمیتوانیم هیچگونه سوءظنی نسبت به او ابراز کنیم، این شرایط طبیعی مزایده است که کسی میتواند اثری را در رقابت با دیگران به چندین برابر قیمت هم بخرد. شاید این کار باعث شد که این اثر خیلی معروف شده و تا سالیان سال به یاد آورده شود و ما روزی فکر کنیم که خریدار این اثر را آن روز خیلی گران خریده ولی امروز بهنظر میرسد ارزش آن را داشته و کار مهمی در مجموعهاش محسوب میشود.
_ شخصی که اثر "خاطرات امید" آغداشلو را خرید، اثر پرویز تناولی و تابلو رضا درخشانی را هم خریداری کرد و چند اثر دیگر.
کسی که رقیب ایشان تا قبل از ۱۲ میلیارد تومان بود هم اثر محمد احصایی و چند اثر دیگر را خرید. اینها خریداران واقعی بودند و در سالن کسی مشکوک نبود. همه با هیجان این صحنه را دنبال میکردند و کسی فکر نمیکرد که چیزی ساختگی وجود دارد.
نتیجه نهایی نه تنها برای من بلکه برای خود آقای آغداشلو هم به شدت تعجبآور بود. ما ترجیح میدادیم این اثر مثل هر اثر دیگری در یک حد متعارف، شاید کمی بالاتر از برآورد بیشینه فروش برود، مثل آثار سایر بزرگان در آن شب. شخص آقای آغداشلو هم ترجیح میداد همینطور شود.
_ گمانه سمیع آذر درباره نظر آغداشلو درباره رکورد گران ترین نقاشی ایران
_ من مطمئنم آقای آغداشلو هم امروز از این اتفاق خرسند نیست، چون آن رقم بیشتری که به نام ایشان ثبت شد، ارزش این همه تهمتها و ناسزاهایی که در آستانه ۸۰ سالگی به ایشان زده میشود را ندارد. این هنرمند بزرگ میراثی ارزشمند و تأثیراتی استثنائی بر هنر معاصر ما برجای گذاشته است که شاید با کمتر هنرمندی قابل قیاس باشد. اما عدهای دارند این تأثیرگذاری و سابقه معلمی و کارشناسی و حضور موثر در جامعه هنری را تحت شعاع این قضیه قرار میدهند.
_ آقای آغداشلو هیچوقت مدعی رکورد آثار هنری نبوده و هیچوقت خودش را در مارکت یکهتاز نمیشناخت و جایگاهی فراتر از دیگران برای خودش قائل نبوده است. اما به هر حال این رقم به شکل کاملاً سالم و مطابق اصول و قواعد یک مزایده صحیح، شکل گرفته است و ما چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، تابلوی آقای آغداشلو صاحب رقم ریالی گرانترین اثر هنری یک هنرمند مدرن و معاصر در داخل ایران است.
_ آغداشلو مانند جف کونز
_ میتوان احتمال داد حواشی که در پیرامون نام ایشان در ماههای گذشته شکل گرفت شاید عدهای را برانگیخت که اثرش را بخرند. این معنایش این نیست که عدهای خواستند از ایشان حمایت کنند، بلکه معنایش این است که ایشان مشهورتر شده. خیلی وقتها تبلیغات منفی بخصوص اگر توأم با یک حس تلویحی جفا کردن به یک فرد باشد که محدودیتهایی در دفاع منصفانه از خودش را دارد، ممکن است باعث شهرت بیشتر آن هنرمند و مآلاً افزایش قیمت آثارش شود. این در تاریخ هنر بسیار سابقه داشته است. نمونهاش جف کونز است که به خاطر ازدواج و بعد جدایی جنجالی از همسر اولش طی یک داستان پر سروصدا بیش از پیش مشهور شد و این شهرت به افزایش قیمت آثارش کمک کرد تا جایی که سه بار رکورد گرانترین اثر هنری یک هنرمند زنده دنیا به نامش رقم خورد. از جمله با مجسمه "سگ بادکنکی" که در سال ۲۰۱۳ به رقم ۵۷ میلیون دلار فروش رفت و بعد از آن در سال ۲۰۱۹ با مجسمه سه متری "خرگوش" به رقم ۹۲ میلیون دلار رسید که حالا رکورد گرانترین اثر هنر معاصر محسوب میشود. بنابراین ممکن است اتفاقی که باعث شهرت بیشتر آقای آغداشلو شد منجر به افزایش قیمت اثر او شده باشد. من البته مطمئن نیستم ولی ممکن است اینطور بوده باشد، چون من نمیدانم خریداران با چه هدفی این اثر را خریدهاند. من با آنها هیچ صحبتی نداشتهام.
_ اگر فردا هنرمند دوم و هنرمند سوم هم مورد اتهامات بدون سند قرار گیرد
_ اگر ما کار آقای آغداشلو را در این دوره ارائه نمیکردیم قطعاً این حرفها نبود و این هیجانات به وجود نمیآمد.
اما شما به عنوان رسانه میتوانستید از ما بپرسید که شما به چه استنادی این شایعات را باور کردید؟ کدام مدرک و مستندات را دیدید و پذیرفتید و به استناد آنها شایعات را متقاعدکننده دانستید و تصمیم گرفتید یک هنرمندی که پای ثابت حراج تهران و بقیه حراجهای بینالمللی است را حذف کنید؟ شما حق داشتید این سوال را از ما بپرسید و اگر من توضیحی به شما نمیدادم شما حق داشتید به من بگویید که حراج دنبال فرصتطلبی و عوامگرایی است و برای حفظ وجهه خودش حاضر است جفایی را در حق یک هنرمند انجام دهد.
بعد فردا ممکن است هنرمند دوم و هنرمند سوم هم مورد اتهاماتی قرار بگیرند چون این حواشی در مورد بعضی از هنرمندان دیگر هم میتواند وجود داشته باشد و فردا ممکن است هنرمندان بعدی هم با این حاشیهها طرد شوند و ما روز به روز ستارههایمان را خاموش کنیم و ارزش و ثروت فرهنگیمان را از بین ببریم و دچار یک نوع مازوخیسم اجتماعی و خودزنی فرهنگی شویم.
مگر در پیرامون بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شعرای گذشته ما شائبههایی مطرح نشده، آیا این کافیست تا خدمات آنها به فرهنگ کشورمان را نادیده بگیریم؟ چرا باید کسانی که به هرحال جزو داشتههای ما در مقام هنرمند هستند را یکی پس از دیگری محو کنیم و از این لذت ببریم که ما ملتی هستیم مشهور به نابود کردن چهرههای پرآوازه خودش؟
درود به استاد عالی رتبه هنر ایران. کم ترین حق استاد دستیابی به چنین رکوردی است
خیلی برای استاد آغداشلو خوشحالم، مبارک باشد
به مجموعه نقاشی های استاد نگاه می کنم از یک درد عام حکایت می کند که بلای جانسوز آدمی است، قدر این نقاش اندیشه پرداز را بدانیم. به خدا فردا که رفتن و نیستن فقط حسرت خواهیم خورد. کمی از خدا بترسیم و دهان مان بی پروا به تهمت و ناسزا باز نشود، همان ها که به سعدی و حافظ رحم نمی کنند که چه خصوصیت فردی و شخصی انحرافی داشتن این روزها به کار دیگر مفاخر ما مشغول اند.