شوک به بازار هنر؛ وقتی حراج باران یازده برابر دوره قبل فروش کرد/ پاسخ به سه پرسش اساسی درباره سومین حراج باران
در طول یک سال چگونه سومین حراج باران توانسته به مجموع فروشی 11 برابر دور گذشتهاش دست پیدا کند؟
ایران آرت : حدودا یک هفته از برگزاری سومین دوره حراج باران میگذرد. حراجی که با فروشی تقریبا یازده برابر دوره قبلش، شگفتیساز بود.
در این حراج، رکورد بالاترین قیمت اثر بهفروش رفته در حراجهای هنری کشور شکسته شد، چند اثر بالای صد سال به فروش رفت و با در نظر گرفتن تمام این موارد چندین سوال اساسی مطرح میشود؛ اینکه چگونه یک حراج در عرض یک دوره با چنین جهشی در فروش مواجه میشود؟ چنین حراجی چه سهمی از بازار خوشنویسی را به خود اختصاص میدهد؟
رشد ناگهانی در حراج غیرمنتظره نیست
جمعه، سوم اسفند، سومین دوره حراج هنری «باران» با محوریت خط و خوشنویسی و هنرهای ایرانی اسلامی، در سالن همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد.
در این دوره ۴۶ اثر هنری در مجموع با ۱۱ میلیارد و ۷۶۹ میلیون تومان به فروش رفتند و رکورد بالاترین قیمت برای اثری فروخته شده در یک حراج ایرانی با فروش مصحف شریف قرآن اثر رائین علیاکبر خانزاده با قیمت ۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان شکسته شد.
این در حالی است که در دور نخست، این حراج با فروش 66 اثر به رقم فروش نهایی 2 میلیارد و 609 میلیون تومان دست پیدا کند و اثری از استاد میرعماد حسنی با قیمت 600 میلیون تومان رکورددار بود.
اما دومین دوره با فروش 40 اثر از آنها به فروش رسید و نتوانست به رقم فروش سال گذشته خود دست پیدا کند و با مجموع فروش یک میلیارد و 755 میلیون تومان به کار خود پایان داد.
فاطمه امین الرعایا خبرنگار ابتکار می پرسد: اما در طول یک سال چگونه این حراج توانسته به مجموع فروشی 11 برابر دور گذشتهاش دست پیدا کند؟
حمیدرضا ششجوانی، مترجم و پژوهشگر اقتصاد فرهنگ و هنر در پاسخ این سوال به «ابتکار» میگوید: این مسئله تنها مخصوص حراج باران نیست. سبد سهام سرمایهگذاری در کشور متنوع شده است و سرمایهگذاران علاقهمند هستند که در حوزههای متنوعتری سرمایهگذاری کنند. بخشی که چندی است شدیدا مورد استقبال قرار گرفته و به سبد دارایی در ایران افزوده شده، هنر است. هرچه فضای سرمایهگذاری مبهمتر شود، سرمایهگذاران بیشتر به این سو میروند که در بخشهای مختلف سرمایهگذاری کنند، از این جهت چندان غیرمنتظره نیست که از حراجها استقبال شود و فروش حراجها در دورههای مختلف چندان برابر شود. ما نمیدانیم در حراجیها چه کسی اثر را میفروشد و چه کسی اثر را میخرد. بنابراین نمیتوانیم با قطعیت صحبت کنیم. اما این افزایش میزان فروش چندان غیرطبیعی به نظر نمیرسد.
چند سبد برای سرمایهگذاری
اما چه سازوکاری باعث رشد چندین برابری یک حراج هنری در طول یکدوره میشود؟ آیا حراجگذار با تغییر در روشها و سیاستهایش میتواند به چنین هدفی دست یابد؟
ششجوانی میگوید: رشد چندین برابری در یک حراج، چندان با حراجگذار مرتبط نیست. در شرایط اجتماعی و اقتصادی ما، سرمایهگذاران نمیتوانند تصمیم بگیرند که دقیقا در چه بخشی سرمایهگذاری کنند تا افزایش سرمایه داشته باشند. بنابراین عقلانیترین اقدام، سرمایهگذاری در هر جای ممکن است. باتوجه به اینکه اخیرا هنر در کشور به عنوان بخش سرمایهگذاری نیز مطرح شده است، سرازیر شدن سرمایه به این بخش چندان عجیب نیست. باید این نکته را هم در نظر گرفت که سرمایهگذاران کشور ما سابقهای سنتی دارند، از این جهت ممکن است در مقایسه با حراج تهران، کسی که در بخش خوشنویسی فعالیت میکند، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است.
حراج، بخشی از اکوسیستم بازار هنر
حراجهای مختلفی در دنیا برگزار میشوند که با رشدهای پلکانی کمکم موقعیت خود را به عنوان یک بنگاه اقتصادی تثبیت میکنند، اما آیا رشدهای یکباره نیز به نفع یک حراج است؟
ششجوانی میگوید: در صورتی این رشد برای یک حراج خوب است که بتواند آن پیک را نگه دارد. اما قبل از هر قضاوتی باید آثار فروختهشده در حراج را بررسی کرد و باتوجه به این موضوع، چنین پرسشی را پاسخ داد.
اگر حراجگذار توانسته باشد در سال گذشته بهترینهای بازار را پیدا کرده باشد، بله چنین رشدی به نفع حراج است. اما اگر آثار به فروش رسیده، چندان مطرح نباشند، باید فکری برای دور آینده کرد.
این مدرس اقتصاد هنر در پاسخ به این سوال که آیا چنین حراجهایی با این رقمهای فروش به بازار خوشنویسی کمک میکنند، میگوید: حراج، تجارتخانهای است که در آن تنها دلالان و سرمایهگذاران سود میکنند و هیچ ارتباط مستقیمی به هنرمند ندارد. به عبارت دیگر، هنرمندزدایی شده است و سهم هنرمند در حراج بسیار اندک است، مگر اینکه قانون بازفروش آثار هنری در کشور تصویب شود. اما در این میان باید به این نکته توجه کنیم که ما درباره اکوسیستم هنر و بازار هنر صحبت میکنیم. از این جهت، حضور حراج به عنوان یکی از اعضای این اکوسیستم، بسیار ضروری است.
او ادامه میدهد: وقتی میگوییم اکوسیستم، منظورمان چند عنصر به هم پیوسته است. بازار هنر، بازاری است که برنده در آن صاحب همه چیز است. از این جهت، تعداد اندکی از هنرمندان، دلالان و سرمایهگذاران سطح بالا از بازار هنر سود میبرند. هنرمند به طور کامل سهمی ندارد و تنها تقریبی از سود به او میرسد، به آن معنی که وقتی بازار گستردهتر میشود، احتمال فروش آثارش بالاتر میرود. این ساخت بازار هنر است که تعداد اندکی از سرمایهگذاران، بیشترین سود را ببرند. میتوانیم بگوییم بازار هنر نمیخواهیم اما اگر اکوسیستم را به معنای حاضرش تلقی کنیم، باید قبول کنیم که ساختارش اینگونه است. میتوانیم بگوییم حراجی برگزار نشود، اما این اتفاق الزاما به نفع هنرمندان نیست.
درباره فروش آثار بالای 100 سال
در تمام حراجیها، اصالت اثر و همچنین قانونی بودن روند ارائه اثر و خرید آن جزو مواردی است که بسیار مورد بحث قرار میگیرند. در سومین دوره این حراج فروش چندین اثر با قدمت بالای صد سال پرسشبرانگیز شد.
ششجوانی میگوید: در این میان باید چندین نکته را مدنظر قرار داد. چه کسی تشخیص میدهد اثری شبههدار است یا خیر؟ من مدافع حراج نیستم، من تنها بازار هنر را میشناسم. از سوی دیگر اگر هنرمندی مدعی میشود اثری متعلق به من نیست، الزاما هنرمند درست نمیگوید. ما به سازوکاری برای ردگیری آثار هنری نیاز داریم و سازمانهای مدیریت جمعی هستند که باید این کار را انجام بدهند. در تمام جهان همینکار را میکنند. آثار مشخص است و این آثار ردگیری میشود که چه کسانی صاحبانش بودهاند، مبلغ اثر چقدر بوده و نحوه فروش چگونه بوده است و با این روش برای اثر شناسنامه درست میکنند. تا زمانی که ما سازمانهای مدیریت جمعی را که در لایحه جامع حقوق مالکیت ادبی و هنری پیشبینی شده، نداشته باشیم این ماجرا ادامه دارد. سرمایهگذار متخصص بازار نیست، یک بار که سرش کلاه برود دیگر نمیآید و حراج و کل اکوسیستم متضرر میشوند.
او همچنین درباره ورود آثاری با قیمت بالای صدسال به حراجهای هنری میافزاید: متاسفانه ما در این حوزه یا تورم قانون داریم و یا فقدان قانون. مناقشات بسیاری در رابطه با حضور یا عدم حضور آثار بالای 100 سال در حراجهای هنری شکل گرفت. نمیدانم در آخر این مناقشات به کجا رسید اما ذات حراجیها منهای حراج آثار هنری، حراج عتیقه هم است. به طور مثال در حراج ساتبیز علاوه بر فروش آثار هنری، آثار عتیقه نیز به فروش میرسند. نمیتوانیم جلوی فروش آثاری که شخصی مالکیت آن را بر عهده دارد بگیریم و بگوییم آن را به قیمت بالاتر نفروش. اگر دولت خیلی نگران این موضوع است، خودش این آثار را خریداری کند. برود یک موزه خط از بهترینها تاسیس کند و آثار را با قیمت بالاتری هم بخرد تا آثار برتر در یک جا جمع شوند. وقتی اثری در حراج به بهترین حالت خودش برسد باید از چرخه حراج خارج شود و در موزه و گنجینه قرار بگیرد، اما ما چنین موزهای نداریم. آثار باید در گنجینههای عمومی قرار بگیرند، دولت باید این آثار را بخرد و در موزهای عمومی جمعآوری کند.