عکاسی فشن و صحنه آرایی در گفتگو با پدرام لسانی/ وضعیت عکاسی فشن در ایران چطور است؟
به نظر من داشتن تحصیلات آکادمیک در عکاسی بسیار لازم است. به خصوص بعد از آمدن دوربین دیجیتال و بعد از اینستاگرام که نصفى از مردم عکاس شدند،
ایران آرت : پدرام لسانی به تازگی پروژه مشترک عکاسی اش با اسرا مدنی را در گالری گلستان به تماشا گذاشت، غیر از ساختار تصویری این آثار، سوژه کنجکاوی برانگیز این عکس ها موجب شد نمایشگاه موفق از آب درآید و مورد توجه قرار گیرد. لسانی او متولد ١٣٥٨ تهران است، کارشناسی عکاسى از دانشکده هنر و معمارى آزاد تهران اخذ نموده و در عکاسى فشن در دانشگاه سنترال سن مارتین لندن تحصیلات خود را ادامه داده است.
او پیش از نمایشگاه اخیرش، سال ١٣٨٢ مجموعه زلزله را در گالرى فریدون آو (شماره ١٣) سال ١٣٨٧ مجموعه بامنور را در گالرى مهروا، سال ١٣٩٠ مجموعه سازش یا شرطى شدن را در گالرى لادیراى لندن و ١٣٩٣ مجموعه زندگى ساده است را در همین گالرى گلستان به تماشا گذاشته بود.
به بهانه موفقیت نمایشگاه اخیر با پدرام لسانی گفتگو کرده ایم که تقدیم تان می شود:
چه شد به عکاسی علاقمند شدید؟
از دوران راهنمایى عکاسى را دوست داشتم یک دوربین عکاسى داشتم و مرتب تقریبا از همه چیز و همه کس عکس مى گرفتم و همه را چاپ مى کردم ، از ثبت لحظات و اتفاقات لذت مى بردم به طور کلى هنر را دوست داشتم نقاشى هم مى کشیدم زیر نظر اساتید نقاشى . ولى بعد از دوران دانشگاه نقاشى را ادامه ندادم. دوران دبیرستان مطمئن شدم رشته اى که مى خواهم ادامه دهم عکاسى است و انتخاب رشته اولم عکاسى بود
برخی معتقدند هنر نیازی به تحصیل آکادمیک ندارد اما شما در دانشگاه هنر و معماری، عکاسی تحصیل کردید
اگر چه در ایران و حتی خارج عکاسان خوبى بودند و هستند که تحصیلات آکادمیک ندارند ولى به نظر من داشتن تحصیلات آکادمیک بسیار لازم است. به خصوص بعد از آمدن دوربین دیجیتال و بعد از اینستاگرام که نصفى از مردم عکاس شدند، زیرا کار کردن با دوربین دیجیتال آسان است. به نظرم کادر، ترکیب بندى، اصول زیبایى شناسى ، ظهور نگاتیو ، چاپ عکس ، نقد عکس چیزهایى است که باید آموخته شود
انتخاب عکاسی فشن به عنوان تحصیلات تخصصی تکمیلی تان در لندن هم جالب است، چرا عکاسی فشن؟
من همیشه به عکاسى فشن علاقه داشتم .با اینکه از ابتدا این را مى دانستم که در ایران عکاسى فشن به معناى درست و واقعى وجود ندارد و تصمیم ماندن و زندگى در خارج را نداشتم باز هم دلم مى خواست که بخوانم و خواندم .
مهم ترین خصوصیات عکاسی فشن را چه می دانید؟
شناخت نور و نور پردازى ، شناخت زیبایى شناسى، شناخت فیگور انسان، عکاسى سریع ، شناخت فرم.
موقعیت عکاسی فشن ایران را چطور می بینید و موقعیت ما در ترازهای بین المللی کجاست؟
ما در ایران به معناى درست و واقعى عکاسى فشن نداریم ، یعنى به حد استاندارد دنیا نداریم ، عکاسى فشن انجام مى شود ولى با استاندارد بین المللى خیلى فاصله دارد ، البته عکاسان خیلى خوبى هم داریم که در این حیطه کار مى کنند و به نظرم به مرور زمان اوضاع بهتر می شود.
از منظر موضوعی و نیز تکنیک مجموعه های پیشین تان را معرفی کنید
بیشتر مجموعه های عکاسى ام صحنه آرایى شده است staged photography,, بیشتر موضوعاتى هستند که ساخته ذهن خودم هست،، نمایشگاهى که در لندن داشتم مضمون اجتماعى داشت، در مجموعه هاى قبلى از تکنیک خاصى استفاده نکردم و همان چیزى که عکاسى شد، همان چاپ شده است؛ در واقع همه چیز لحظه عکاسى اتفاق افتاده است، ولى در این نمایشگاه آخر که با خانم مدنى کار کردیم از تکنیک double exposure و کلاژ استفاده کردیم البته نه در همه عکسها.
ایده این مجموعه چگونه شکل گرفت؟
موضوع بر مى گرده به زمانى که من و خانم مدنى در لندن زندگى مى کردیم و دانشجو بودیم، ایده اصلى از کند و کاو در مبحث نیکى وبدى ، خیر و شر مطرح شد و بعد در موردش مطالعه کردیم و خلاقیت خودمان را وارد موضوع اصلى کردیم و به مرور شکل گرفت.
اطلاق یک عکس و دو امضا هر چند امر نوظهوری نیست اما همیشه این پرسش را به ذهن می آورد که میزان مشارکت هر یک از عکاسان چقدر است و مثلا چه کسی ایده می داد و یا چه کسی. دکمه دکلانشور را می زد؟
راستش میزان مشارکت را اندازه نگرفتیم پروژه اى بود که به صورت ٢ نفره شکل گرفت و انجام شد. من و خانم مدنى بار اولمان هست که به این صورت کار کردیم.
تعریف متفاوتی از میوه ممنوعه داده اید و آن را یک جورهایی نسخه شفابخش دانسته اید
در این عکسها از نماد آشناى سیب به نشانه دانش استفاده شده و تلاش بر این بوده که ریشه و منشا آگاهى در جهل و نادانستگى نشان داده شود و حرکت آنرا از ظلمت به نور دنبال کند.
مجموعه تان در گالری گلستان، عکاسی صحنه آرایی شده است یا عکاسی فشن؟
در این عکسها خیلى از نمادهاى عکاسى فشن مثل فرم، نور، توجه به لباس ،، نگاه زیبایى شناسانه و توجه به فیگور دیده مى شود و در عین حال نمى گویم که عکسها شبیه عکسهاى فشن هستند. مسئله دیگر اینکه موضوع مجموعه هاى من عکاسى صحنه آرایى شده است و عکاسى فشن نیست ، عکاسى فشن صرفا یکى از علایق من هست و رشته اى که در آن تحصیل کردم.
ارزیابی تان از موقعیت بین المللی عکس ایران و عکاسان ایرانی چیست؟
من به شخصه به خصوص در دهه اخیر موقعیت عکس ایران را خیلى خوب مى بینم ، ما خیلى عکاسان خوبى داریم که در سطح بین المللى کار مى کنند و بسیار شناخته شده هستند یکى از عکاسانى که من خیلى کارهاشان را دوست دارم خانم گوهر دشتى ست، ایشان بسیار خوش فکرند ، بعضى از آثارشان به نظرم بی نظیر است.
اما از منظر اقتصاد عکس، و فروش این هنر نتوانسته در ایران به بازار پررونق دست یابد
بله کاملا درسته ، البته این مختص ایران نیست و در همه جاى دنیا عکس در مقایسه با هنرهاى دیگر فروش کمترى دارد، ولى خوب در ایران این موضوع بیشتر هست، هر چند که در مقایسه با چند سال پیش اوضاع خیلى فرق کرده و بهتر شده است. به نظرم یکى از راههاى بهتر شدنش مى تواند توجه بیشتر گالرى ها به عکس و برگزار کردن نمایشگاههاى بیشترعکس باشد که امیدوارم رخ دهد.