واحد خاکدان در آینه" ماه"، بهمن فرمان آرا و حراج تهران

ایران آرت : آزاده جعفریان : واحد خاکدان، از معدود نقاشان اندیشه پرداز روزگار ماست؛

او تلفیقی ست از بوی خوش نوستالژی و حسرت جانکاه از دست رفته ها؛ آثار پریشان حالی که روزگاری آرامشگاه دل آدمی بود و دست اندازی زوال تاریخ آنها را از صدر به زیر کشانده است.

تابلوهایی که ترکیب بندی های استادانه و چشم نوازی دارند، بسیار زیبایند اما در پشت آن همه شکوه بصری، درد و افسوس موج می زند.

نمایشگاه اخیر واحد خاکدان در گالری ماه حدود پانزده اثر از او به تماشا بود که هر یک از آنها چنین جلوه ای کم نظیر را پیش روی مخاطب قرار می داد. شهناز خوانساری مدیر گالری ماه می گفت این نمایشگاه از آن جور نمایشگاه هایی بود که انگار هر روز، روز افتتاحیه بود و "ماه" مستمر پر و خالی می شد.

استقبال مردم از آثار خاکدان از این نظر جالب توجه است که رویکرد او به یک زیبایی ساده خلاصه نمی شود، او به عمق جان نیشتر می زند و مخاطب را با درون خویش روبرو می کند؛ از انسان معاصری می گوید که اصالت و شناسنامه اش را در انباری خاک گرفته و منزوی رها کرده و پیداست سال ها به آن سر زده است؛ این تلخی البته گاه با طنزها و شیرینی هایی هم همراه است که دل آدم برای آن غنج می رود، مثلا یک اسباب بازی کوچک خواستنی که در گوشه انباری فراموش شده و نقاش در نهایت مهارت آن را با همه جزییاتش نقش کرده است، در واقع مهارت خاص او در طراحی و جان بخشی به اشیا راز جالب توجه دوچندان کارهای خاکدان است. 

این روزها نسخه ویدئویی فیلم سینمایی "دلم می خواد" در شبکه خانگی توزیع شده است، اتفاقا فیلم با نمایش یکی از تابلوهای واحد خاکدان شروع می شود؛ اثری بسیار بزرگ که همه آنچه قرار است فیلم در نود دقیقه روایت کند را در همان یک پرده نشان می دهد؛

نقاش صحنه ای باشکوه از اغتشاش و آشفتگی را با کاغذهایی پراکنده در زمین و آسمان به تصویر کشیده است که اشیای کهنه از هویت خاک گرفته می گویند و آن چمدان زوار در رفته اما درب باز نشان می دهد داستان این تاریخ قدیمی ادامه دارد. رضا کیانیان در این فیلم نقش نویسنده‌ای را ایفا می کند که مدت‌هاست نمی‌تواند داستان بنویسد و تصویر مچاله او پیش روی تابلو کافی ست تا مخاطب تا مغز استخوان کاراکتر را بشناسد. این البته از هوشمندی فرمان آرا و احاطه او به داشته های هنرهای تجسمی ماست زیرا او تقریبا از معدود فیلمسازان ماست که در تمامی فیلم هایش  از آثار هنرمندان بهره های درست برده است. 

به تازگی اثری مبهوت کننده از واحد خاکدان که تصویرش را مشاهده می کنید با عنوان بارگاه در دهمین حراج تهران روی میز حراجی رفت که به قیمت 340 میلیون تومان چکش خورد، این اثر هم در همان انباری های معروف استاد نقاش می گذرد، با طنزی تلخ و دلنشین از آدمکی که گویا از سر تصادف تکه پارچه های دورانداختنی ساخته اند و اسب اسباب بازی قرمز رنگی که در آن انبار خاک آلود هنوز بوی زندگی می دهد.

فروش خوب این نقاشی اندیشه پرداز است در روزگارانی که آثار دکوراتیو و مدرنیستی رکوردها را به خود اختصاص می دهند یک نوید برای بازار هنر ایران است.