ناگفته های مژده طباطبایی از راز نقاشی های مریم حیدرزاده
ایران آرت : عباس غفاری: چندی پیش پنجمین نمایشگاه نقاشی های مریم حیدرزاده،ترانه سرای شناخته شده در گالری مژده برپا بود.
موضوع نقاش شدن حیدرزاده با وجود نابینای بسیاری از اهالی هنر و علاقمندان به هنر را شوکه و بسیاری را دچار تردید کرد، همین موضوع نیز او را بر آن داشت تا ورکشاپی را به صورت زنده در برابر مخاطبان برگزار کند تا مخاطبین از نزدیک نحوه خلق آثارش را شاهد باشند.
به بهانه برپایی نمایشگاه و ورکشاپ مریم حیدرزاده با مژده طباطبایی مدیر گالری مژده، پیرامون نقاشیهای او و دنیای شاعرانهاش گفت و گویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
خانم طباطبایی، نمایشگاه اخیر خانم حیدرزاده در گالری شما برپا شد. آشنایی شما با مریم حیدرزاده و آثار نقاشیاش به چه زمانی برمیگردد و چطور شد تصمیم گرفتید نمایشگاهی از آثار خانم حیدرزاده در گالری مژده برپا کنید؟
مژده طباطبایی: من نمایشگاههای قبلی خانم حیدرزاده در گالریهای دیگر را دنبال کردم و خودم در سه نمایشگاه قبلی ایشان حضور داشتم. صرف نظر از اینکه شعرهایشان را میشناختم و صدایشان را دوست داشتم و خاطرات دوران خاصی از زندگیام با شعرها و صدای خانم حیدرزاده شکل گرفته بود، در جریان نبودم که ایشان نقاش هستند تا اینکه در گالری شیرین یک نمایشگاهی از خانم حیدرزاده برپا بود و من با کنجکاوی و علاقه زیاد رفتم و از آن نمایشگاه بازدید کردم. آنجا شاهد احساس خیلی لطیفی شدم و چون خودم نقاشی آبرنگ کار میکنم، دیدم احساساتش را در نقاشیهایش چقدر خوب توانسته به نمایش بگذارد. سال قبل که مریم حیدرزاده در گالری شکوه نمایشگاه داشت هم رفتم و آثارش را دیدم. بنابراین از قبل آگاهی داشتم و میدانستم مریم حیدرزاده دارد چهکار میکند. خودم هم چند بار با خانم حیدرزاده صحبت کرده بودم و به او گفته بودم که چقدر کارهایش را دوست داشتم.
برای برپایی نمایشگاه "پس از آن همه حسرت" شما به خانم حیدرزاده پیشنهاد همکاری دادید یا ایشان خودش به سراغ شما آمد؟
مژده طباطبایی: من قبلاً کارتم را به مریم حیدرزاده داده بودم و برای نمایشگاه "پس از آن همه حسرت" مریم خودش به من زنگ زد. وقتی گفت من میخواهم در گالری شما نمایشگاه بگذارم، بسیار استقبال کردم منتها اصرار داشتم نمایشگاه آثار مریم را بهار سال آینده برگزار کنم تا برنامهریزی بهتری انجام بدهم اما از آنجایی که مریم دختر آبانماه است و پاییز را دوست دارد، اصرار داشت نمایشگاه در پاییز برگزار شود. به هر حال ما نمایشگاه را برگزار کردیم. من برنامه این نمایشگاه را بین دو نمایشگاه دیگرم قرار دادم و چون از قبل نمیدانستم قرار است در پاییز همچین نمایشگاهی برگزار شود، یک مقداری به من استرس وارد شد و پیشنگاه آذرماه را هم نتوانستم چاپ کنم.
قاشی مریم حیدرزاده چیست که پذیرفتید نمایشگاه ایشان در گالری شما برگزار شود؟
مژده طباطبایی: مریم حیدرزاده احساسات خیلی قویای دارد و ما حتی در شعرهایش هم میبینیم که همه چیز را خیلی تصویری بیان میکند. او همه تصاویری که در ادبیاتش وجود دارد را توانسته با تلفیق رنگها و احساساتی که از درونش جوشیده و بیرون آمده، در نقاشیها به نمایش گذاشته است. در خیلی جاها آبرنگهای کاملاً شفاف و نابی را گذاشته است و شما حتی به لحاظ تکنیکی هم نمیتوانید از آن ایراد بگیرید. خیلی جاها از یک مرحلهای به بعد دیگر تکنیک مطرح نمیشود و به نظر من اکسپرسیون کارش است که مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر یک تعداد خاصی از کارهای مریم حیدرزاده را جدا کنید و مُهر مریم حیدرزاده هم زیرش نباشد، شناسنامه کار به خاطر همان اکسپرسیونی که گفتم و نوع نگاه و ویژگی خاص و احساسی که از درونش میجوشد، نشان میدهد که آثار مریم حیدرزاده است. خوشبختانه نقاشیهای مریم حیدرزاده برای خیلی از مخاطبان ما جذاب بود و خیلی هم استقبال شد و فروش بینظیری هم داشتیم. تصور میکنم که مریم حیدرزاده در آینده بتواند موفقیتهای خیلی چشمگیرتری در زمینه نقاشی داشته باشد. شاید یک روزی به طور کامل از آبرنگ جدا شود و به سمت اکریلیک و تکنیکها و متریالهای دیگر برود تا بتواند احساسش را گویاتر از آبرنگ بیان کند. تکنیک آبرنگ، خطری که همیشه برای همه هنرمندان این عرصه دارد این است که همیشه هنرمندانی که با آبرنگ کار میکنند باید خیلی شتاب کنند و تا اثر هنوز خیس است نقاشی را بشکند، در حالیکه من یک آرامش درونی در وجود مریم حیدرزاده میبینم و این با ماهیت آبرنگ منافات دارد. کما اینکه آن آثار او که با تکنیک اکریلیک خلق شدهاند و کمی از آبرنگ جدا هستند، خیلی مریم حیدرزادهتر هستند. در آثار آبرنگ هم خود مریم حیدرزاده را میشود دید ولی خب خیلیها ممکن است به آن شکل با آبرنگ کار کنند. تصورم این است که مریم حیدرزاده در آینده بهتر میتواند رنگ و فرم خودش را در نقاشی، پیدا کند.
در نقاشیهای خانم حیدرزاده ویژگی رنگ هم میبینید؟ آیا رنگهای خاصی وجود دارد که در نقاشیهای خانم حیدرزاده بیشتر استفاده شود یا خانم حیدرزاده مثل هر نقاش آبرنگکار دیگری رنگ را بر اساس تجسمی که میکند، انتخاب میکند؟
مژده طباطبایی: ما در یک سری از آثار مجموعه متأخر خانم حیدرزاده کاملاً ویژگی شخصی را میبینیم. ما بیشتر مجموعه آبرنگهای خانم حیدرزاده را به نمایش گذاشتیم که یک مقداری رئالیستیکتر هستند اما چیزی که از نگاه من اتفاق افتاده این است که مریم حیدرزاده به تدریج دارد از فضای رئالیستی فاصله میگیرد و دیگر آن رنگ و بوی را در آثارش ندارد و نگاهش دارد خیلی شخصیتر میشود. در آثار اخیرش برف، درخت، جنگل، جاده و گُل دیده میشود و پاییز هم که علاقه شخصی است؛ اما دیگر همان پاییزهایش هم رئالیستی نیستند. در واقع پاییزهای مجموعه اخیرش که حتی در ورکشاپ هم کشید، دارد با یک سری از پاییزهایش که با آبرنگ کار کرده، فاصله میگیرد. بنابراین نگاه او دارد نگاه شخصیتر و رنگهای خالصتری میشود و شکل ترکیبات آثارش دارد عوض میشود. من اگر بهعنوان یک گالریدار بخواهم منحنی تغییرات کارهای مریم حیدرزاده را بررسی کنم با توجه به چهار نمایشگاه اخیرش فکر میکنم به تدریج دارد از فضایی که قبلاً در کارهایش وجود داشته دور میشود و دارد به خودش نزدیکتر میشود. ما در مجموعه اخیر مریم حیدرزاده بیشتر شاهد رنگهای پاییزی و رنگهای خیلی خالص و درخشان هستیم. مریم حیدرزاده از ترکیبات استفاده نمیکند و ترکیبات را لحظهای انجام میدهد. در ورکشاپی هم که داشت این کار را در لحظه انجام میداد.
من فکر میکنم خانم حیدرزاده به نوعی یکه هم هستند چون من حداقل در خاورمیانه نقاشی را سراغ ندارم که نابینا باشد. شما نقاشی را میشناسید که نابینا باشد؟
مژده طباطبایی: خیر. نکتهای که برای همه حیرتانگیز بود و بعضی جاها شبهه ایجاد میکرد هم همین مسئله نابینایی مریم حیدرزاده بود که ما به همین دلیل از مریم عزیز خواهش کردیم که ورکشاپ هم برگزار کند. خیلیها در فضای مجازی گفته بودند که اولین شرط نقاشی، بینایی است و چطور ممکن است همچین چیزی اتفاق بیفتد؟ اولاً مریم حیدرزاد چون مادرزاده نابینا نبوده است، تجربهای از رنگها و فرمها در ذهنش هست و این خیلی فرق میکند با کسی که هیچ ذهنیتی از رنگها و فرمها در ذهنش نباشد. دوم اینکه ایشان یک شاعر است و کسی است که با کلام شیوایش میتواند همه زیباییهای طبیعت را وارد اشعارش کند. بنابراین یک ذهنیتی وجود دارد که مریم حیدرزاده آن را به تصویر میکشد. در مورد ارائه کارش هم کلاس رفته و کار و تمرین کرده و یک مقدار هم خلاقیت خودش بوده است. تا جایی که من اطلاع دارم همچین فردی که نابینا باشد و نقاشی بکشد، نداریم. خانم حیدرزاده چند وقت پیش به من گفت که میخواهم مجسمهسازی را تجربه کنم. از من پرسید که شما یک استاد خوش اخلاق و صبور سراغ دارید؟ گفتم سراغ دارم، اما فعلاً بگذار نمایشگاه نقاشیات را برگزار کنیم و بعد یک استاد مجسمهساز هم به شما معرفی میکنم. خانم حیدرزاده گفت دلم میخواهد یک چیزهایی را با دستانم خلق کنم و حسش کنم که آن به نسبت نقاشی خیلی منطقیتر به نظر میرسد. مریم وقتی کار میکرد من میدیدم همه چیز را با دستانش احساس و کنترل میکند. من فکر میکردم کسانی که یک نقصان این چنینی دارند، یک نبوغ خاصی دارند که میتوانند از حسهای دیگرشان خیلی بهتر استفاده کنند. در این زمینه فکر میکنم مریم حیدرزاده یک وجود استثنائی است که میتواند نقاشیهایش را به این شکل ترسیم کند. حالا قرار شده از استادهای دیگر در تکنیکهای دیگر هم کمک بگیرد و تمرینهای بیشتری بکند ولی در همین مرحله هم که قرار گرفته، به نظر من یک معجزه و برای جامعه تجسمی مایه مباهات و افتخار است. من در این مدت خیلی درسها از مریم حیدرزاده گرفتم و خیلی به او افتخار میکنم.
تصورم بر این است که مریم حیدرزاده نه تنها برای جامعه نابینایان بلکه برای خیلی از کسانی که به ظاهر نقصانی هم ندارند اما به شدت افسرده هستند، میتواند یک الگو باشد. اینکه یک خانمی که نقص بینایی دارد اما هدفگذاری کرده و مدام دارد بر اساس هدفش پیش میرود و در زمینههای شعر، ترانه، موسیقی، نقاشی و ... فعالیت میکند، اتفاق فوقالعادهای است. نظر شما چیست؟
مژده طباطبایی: من فکر میکنم مریم حیدرزاده باید قصه زندگیاش را بنویسد. اینکه چطوری زمان زندگیاش را مدیریت میکند خیلی مهم است. صرفنظر از ایدهها و ذهنیتهای خیلی قویای که دارد و انگیزه سرشاری که در وجودش هست، حتماً اطرافیانش هم خیلی کمکش میکنند. من دیدم خواهرانش خیلی به او کمک میکنند و انرژیهای خوبی به مریم میدهند. من فکر میکنم مریم باید راجع به زندگیاش بنویسد. دیالوگهایی که خودش با خودش دارد و اینکه چطوری خودش را مجاب میکند که میتواند موفق باشد. مریم حیدرزاده این را ثابت کرده که تحت هر شرایطی میشود موفق شد و فقط باید بخواهی و به اندازه بخواهی و به انتهای راه ایمان داشته باشی که مریم این ایمان را دارد.
همکاری شما با خانم حیدرزاده ادامه خواهد داشت؟
مژده طباطبایی: من از خدایم است که با خانم حیدرزاده ادامه بدهم و باید ببینیم خود ایشان چه تصمیم میگیرد.