کتاب آثار کوروش شیشه گران در انگلستان چاپ شد/ سمیع آذر، دَباشی، گَلووِی، کشمیرشکن و عباس دانشوری چه نوشتند؟
در این گزارش کتاب مجموعه آثار کوروش شیشهگران که به تازگی به زبان انگلیسی در انگلستان به چاپ رسیده است مرور شده؛در این کتاب نویسندگان تلاش کرده اند وجوهات آثار شیشه گران، تصویرگر دلهره و زیبایی را نمایان کنند.
ایران آرت : نشر "ساکی بوکز "(Saqi Books) به تازگی کتابی درباره کوروش شیشهگران،نقاش معاصر ایرانی در انگلستان منتشر کرده که مورد استقبال دانشجویان و هنرپژوهان قرار گرفته است.
کتاب مجموعه آثار کوروش شیشهگران به انتخاب و گردآوری حمید کشمیرشکن در 306 صفحه و به زبان انگلیسی منتشر شده است.
در بخش نخست کتاب، پس از مقدمة جامع گردآورنده، مقالاتی از حمید دَباشی، دیوید گَلووِی، حمید کشمیرشکن، علیرضا سمیع آذر و عباس دانشوری در تحلیل نگرش و مسیر هنری این هنرمند مطرح ایرانی می خوانیم.
این کتاب که با دقت آکادمیک درخور توجهی تدوین شده، در بخش دوم، آثار مختلف پنج دوره کاری کوروش شیشه گران را به صورت جامع و متناسب با سالهای خلق آنها به تصویر میکشد: «آثار تکثیری»، «اجراهایی از آثار نقاشان بزرگ»، «هنر پستی»، «هنر+هنر و هنر غلط»، «پوستر های سیاسی اجتماعی»، «طراحی های جنگ»، «خط خطی ها» (در دو بخش اسکیسها و نقاشی ها).
پس از مقالات و ارائه آثار هنرمند، یک گاهشمار (Chronology) جامع در مرور کارنامه هنرمند دیده می شود و کتاب با اطلاعات کاملی از فهرست تصاویر، کتابشناسی و منابع، معرفی نگارندگان و نمایه به اتمام می رسد.
مقاله نخست کتاب به قلم حمید دَباشی است؛ منتقد سیاسی، جامعهشناس و استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا در نیویورک. عنوان مقاله،«جماعت، حقیقت و هنرمند» است. به اعتقاد دَباشی، در دوران معاصر، یک اثر هنری از کشوری چون ایران، میان دو بینش پوچی و بی محتواییِ بی چون و چرای امر سیاسی و ابعاد در حال تغییر امر زیباشناختی استقرار می یابد؛ جایی که چیرگی امر سیاسی از ظرافت اثر هنری می کاهد و از این رو به اعتقاد این نویسنده، هنرمند و منتقد چاره ای جز این ندارند که به عمد خود را از آن چیرگی، بیگانه سازند و بدین طریق از آن بگریزند. بنا بر استدلال دباشی، هنرمند میتواند به امر سیاسی بی توجه باشد، از آن دوری کند یا نادیدهاش بگیرد و دست خود را سوی گوهری دراز کند که ورای امر سیاسی قرار دارد. ولی این دستیازی هنرمند با این خطر همراه است که ممکن است اثرش نه تنها غیرسیاسی، بلکه به شئی نامربوط تبدیل شود. دباشی با اشاره به روزهای اوج انقلاب در ایران، روزهایی که به باور او، امر سیاسی بر همه چیز غالب بود، معتقد است شیشه گران در چنین فضایی خوش درخشید: «شیشه گران به عنوان هنرمند، تحت لوای امر سیاسی متولد شد و با گردن نهادن به این چیرگی به آگاهی هنری رسید.»
اما مقاله دوم کتاب «هنر بدون مرز: تلمذِ کوروش شیشه گران» به قلم دیوید گَلووِی نویسنده، منتقد و نمایشگاه گردان مطرح آمریکایی به نگارش در آمده است. او از نخستین کیوریتورهای موزه هنرهای معاصر تهران در میانه دهه 1350 بوده است.
گَلووِی معتقد است که «شیوه نقاشی شیشه گران، همین خطخطیها، ریشه در جستوجوی طولانی او در فرهنگ تصویری ایرانی دارد؛ زمینه ای که در آن خوشنویسی فارسی نقش مهمی ایفا می کند.» به باور گلووی شناخت قدر و ارزش آثار پخته و ویژهی شیشه گران، اگر که با بررسی سوابق هنرمند همراه شود بسیار عمیقتر خواهد شد: یعنی با بررسی دورانِ هنرجویی مجدّانه ای که در برابر صحنۀ پرجنبوجوش هنر تهران داشت، همان صحنه ای که شیشه گران در دهۀ ١٣۵٠ با چنان تبوتابی واردش شد. این نویسنده و کارشناس معتقد است سه پروژه «هنر تکثیری»، «هنر پستی» و «هنر برای تولید»، ثابت می¬کنند که شیشه گران مقدم بر جنبش گرافیتی محسوب میشد؛ جنبشی که از نیویورک و لندن و پاریس به راه افتاد و به سرعت تمام دنیا را در بر گرفت.
گَلووِی آمریکایی که امروز در آلمان و فرانسه زندگی میکند، فعالیت حرفه ای شیشه گران را به مثابهی زلزله نگارِ هنر ایران طی چند دهۀ پایانی قرن بیستم میانگارد و معتقد است: «آثاری که امروز پیش روی ماست بینش پختۀ هنرمندی را عرضه می کند که همواره ستایشگر نظم، مهارت فردی و تعهد اجتماعی بوده است ... شیشهگران به چالاکی از این رسانه به آن رسانه، از گرافیک به نقاشی، عکاسی، طراحی و حتی طراحی صنعتی و ساخت اشیاء کاربردی حرکت میکرد و در این میان، مُهر خاص خودش را بر هر کدام میزد. او در جوانی بیقرار و کنجکاو و نوآور بود و میل داشت خلاقانه انواع رسانه ها و کارماده ها را تجربه کند؛ با این حال، هرگز تسلیم مد روز نشد و مقابل جنبشهای هنری سر خم نکرد.»
حمید کشمیر شکن، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در مقاله ای با عنوان «خطِ سیر گامهای هنری کوروش شیشهگران: از آرمانشهرجویی تا زیباییباوری»، مراحل کاری کوروش شیشه گران را به عنوان بازتابی از الگوهای سیاسی-اجتماعی و فرهنگی بررسی می کند و می نویسد: «در رویکردی بافتاری (contextual)، در این فصل کوشیدهام نشان دهم که چگونه روندهای گوناگونِ کار شیشهگران (از شوریدگی و آوارنگاردیسم ذاتی و غدغه های انقلابی اش تا پایبدی به اصول زیبایی شناسی) را می توان مؤید یک تغییر مسیر خودخواسته در روند کاری او دانست؛ تغییر مسیری به شکل کناره گیری از رویارویی با مسایل اجتماعی و دوری از انگارهی هنر به مثابه ابزاری برای از خودگذشتگی و در مقابل، نزدیکی به نوعی شبه¬فرمالیسم.»
نویسندهی کتاب «هنر معاصر ایران؛ ریشهها و دیدگاههای نوین» معتقد است به رغم تمام تحولاتی که در دهۀ ١٣۴٠، و بخصوص در دهۀ ١٣۵٠ در رشد هنری ایران رخ داد، جنبه هایی از جریانات نوین مورد انتقاداتی قرار گرفت. برای نمونه، حملاتی که به ذات نخبهگرای این جریانات و همچنین غلبۀ ترجیحات نهادها و بازار در صحنۀ هنر صورت گرفت.» به باور او، طی دهۀ ١٣۵٠ تعدادی از هنرمندان و دانشآموخته¬گان جوان، از جمله شیشه گران، به شدت در مقابل ابعادِ نخبهگرای عالمِ روزِ هنر که در نمایشگاه¬های رسمی عرضه میشدند واکنش نشان دادند و از طریق آثارشان، مخالفت خود را با وضعیت موجود ابراز داشتند.
کشمیرشکن می نویسد: «گرچه شیشه گران عمیقاً به شالودههای فرمال هنر مدرن باور داشت، اما به نظر میرسد همزمان به خاستگاه و نقش اجتماعی هنر نیز اهمیت میداد. میتوان اینطور استدلال کرد که شیشه گران آگاهانه یا به طرزی غریزی، ایده¬ای را برگزیده بود که مورد تأیید هنرمندان مفهومگرای رادیکالی همچون یوزف بویِس بود و مطابق نظر آن ها، تنها هنر بود که میتوانست بر نظام اجتماعی تأثیر گذارد.» نویسنده در ادمه تأکید میکند که «مراحل ابتدایی کار شیشه¬گران بر این انگاره استوار بود که درون مایه و تأثیر و حاصل هنر باید از منظر اجتماعی دارای اهمیت و ارزش باشد، حال آنکه در مراحل بعدتر، او طی یک بازنگری در این رادیکالیسم، هنرش را به طریقی شکل می¬دهد که در راستای مقتضیات و الزامات نهادها و سازمانهای هنری باشد.»
علیرضا سمیع آذر، نویسنده، مدرس هنر و مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر تهران (۱۳۷۷ تا ۱۳۸۴)، تحلیلی انتقادی و تطبیقی بر جنبه های مفهومی و مدرن هنر شیشه گران به نگارش درآورده است. این نوشته در ابتدا به دنبال شناسایی انگارههای بنیادین در پس کارهای مفهومی و اولیه شیشه گران است؛ آثاری که در عین حال واکنشی به تحولات اجتماعی-سیاسی کشور در آن زمان بودند. از این منظر، نویسنده بر آن است که حضور چالش های رادیکالی را که در این آثار مجسم شده¬اند آشکار کند. در ادامه فصل، طی یک بررسی تطبیقی به چند نمونه از هنرمندان اروپایی-امریکایی، همچون اون کاوارا، جان کیج، رابرت راشنبرگ و باربارا کروگر، اشاره شده است و هنر شیشه گران در بستر گسترده تری مورد بررسی قرار میگیرد.
سمیع آذر سپس به مجموعه بیشتر شناخته شده نقاشیهای خطی شیشه گران که در اوایل دهه ۱۳۶۰ شکل گرفت می پردازد و این نقاشیها را نقطه گسستی از پوسترهای مفهومی و سیاسی پیشین او می داند. او با تحلیل زیبایی شناختی این آثار، از یک سو به منشأ اثر این نقاشیها در میان آثار مدرن و از سوی دیگر به منبع الهام آنها در میان سنتهای نگارگری ایرانی می پردازد. به باور این نویسنده: «کنش خطخطی کردن، همچون رفتاری غریزی برای تخلیه احساسات جوشان، به نخستین تجربههای نقاشانه انسانها و شاید کودکانهترین تصور از نقاشی باز میگردد. این رفتار فرآیندی است درونی که به صورت نقاشی خطوط مواج و بیپایان بر پهنه کاغذ بازتاب مییابد. کوروش شیشهگران، در شناختهشدهترین دوره هنریاش، این تجربه دیرین بشری را موضوع آثارش قرار میدهد.» دهه ۱۹۶۰ به گفتهی سمیع آذر، شاهد موج فزایندهای از نقاشیهای نواری در پایگاه اصلی هنر مدرن، نیویورک بود که شکل مشابهی از کاربست خط در نقاشی را رقم میزد. این آثار صرفاً به جریان بصری اثر و انرژی ناشی از حرکت سیال خطوط توجه داشتند. با این حال همان طور که نویسنده مقاله توضیح داده است، آثار خطی شیشهگران تفاوتهای مشهودی با نقاشی نواری امریکایی دارد که شاید برآمده از تعلقات شخصی او باشد. مهمترین تمایز آن است که کارهای وی بهطرز عجیبی یک نقاشی ذاتاً انتزاعی را به یک فیگور منتهی میسازند.
«از نوعدوستی تا نیهیلیسم: هنرکوروش شیشه گران» عنوان مقاله دیگر کتاب به قلم عباس دانشوری، پژوهشگر و استاد دپارتمان تاریخ هنر در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا است. در این نوشته آمده است که کوروش شیشه گران طی دهه ١٣۵٠ شمسی انواعی از آثار هنری به شکل کارتپستال و پوستر با عناوین «هنر پستی»، «هنر شعاری»، «هنر+هنر»، «برای امروز»، «هنر غلط»، و یا « آزادی قلم» تولید کرد. دانشوری درباره این دسته آثار می¬نویسد: « ویژگی مفهومی و رویهی زیباییشناختی شیشه گران و هدف او از قرار دادن هنر در دسترس عموم، ریشه در انگیزشهای دموکراتیک و دیگرخواهانه (altruistic) داشت. مؤید این دیدگاه، درونمایه¬های پوسترها وکارتپستالهای شیشه¬گران است که آنچه نمایش میدادند، ترکیب و تلفیقی بود از مسایل و موضوعات سیاسی و زیباییشناختیای که در دهه¬ی ١٣۵٠ در ایران، و تا حد کمتری در کل جهان، رواج داشت. در واقع، درونمایه¬های طرحشده در آثار شیشه¬گران به ندرت هستیشناختی (ontological) بودند، و در عوض، تماماً بر مسایل سیاسی و فرهنگی تمرکز داشتند. یهعلاوه رسانه¬ها¬ی انتخابی هنرمند برای انتقال این درونمایهها، او را در نشر و اشاعه¬ باورهایش توانمند کرده بودند، چرا که امکان دسترسی آسان به کارهایش را فراهم می¬کردند.»
دانشوری بیان می کند که خوانش پوسترها و کارت پستال های شیشه گران تماماً متکی بر واسطه ها و میانجی هایی است که معانی توسط آنها شکل می¬پذیرند و فرآوری می¬شوند. او در عین حال بیان می¬کند که این دسته آثار در متن سیاست و هنر ایران، نشان دهنده کوشش¬های هنرمند در بیان جسور و بی¬پرده و در نشر هرچه گسترده¬تر پیام هنری است. نویسنده بر این باور است که شیشه-گران امتیاز ویژه ای برای صورت های سنتی دیدن هنر و نشر و عرضه آن قایل نمی شود، چراکه به دنبال باز تعریف زیبایی¬شناسی خود در پرتو دیگرخواهی (altruism) سیاسی و فرهنگی است. این انگارهها، در آن زمان و حتی در حال حاضر، منشأ تولید گفتمان در متن هنر مدرن ایران به حساب میآیند. دانشوری در مورد نقاشیهای شیشهگران میگوید: «بدون تردید آثار انتزاعی شیشه گران همزمان آزادی و محدودیت را بیان میکنند، هم زیبایی را و هم دلهره را» و بحث خود را این طور به نتیجه میرساند که «هنر کوروش شیشه گران تجسّم دو قطب دیگرخواهی فرهنگی و نیهیلیسم هستی شناختی است. آثار او محدودهای را در می نوردند که از یک سو به مفاهیم سیاسی و زبانشناسانه منتهی میشود و از سوی دیگر به بازیابی خویشتن از طریق انتزاع.»
کتاب کوروش شیشه گران منبع ارزشمندی است برای تحلیل و بررسی بخشهایی از لایه های زیرین هنر ایران خصوصاً در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی و جنگ. هر چند این مجموعه با تمرکز بر وجوه نقاشانه و هنرمندانه آثار شیشه گران تدوین شده، با این حال می تواند پاسخگوی سؤال های بسیاری در این باره باشد. کتاب با بهره گیری از مقالات تحلیلی و انتقادی و با به تصویر کشیدن مسیر کاری هنرمند، دوره های متفاوت کارهای شیشهگران را دستهبندی کرده و زندگی و آثار هنرمند را گرد هم میآورد.