روایت ایران درودی از حسادت همکارانش / در جوانی به من بد و بیراه میگفتند
ایران درودی هنرمند نقاش در برنامه «شوکران» درباره مراحل پیشرفت تاسیس موزه ایران درودی بیان کرد که با حسادت همکارانش روبهرو بوده است.
ایران آرت: هشتمین قسمت برنامه تلویزیونی «شوکران» به سردبیری و مجری گری پیام فضلی نژاد با حضور ایران دَرودی نقاش سرشناس ایران و جهان، شب گذشته دوشنبه ۱۹ شهریور روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت.
به گزارش ایران آرت به نقل از روابط عمومی شبکه چهار سیما، این نقاش ۸۲ ساله ضمن ابراز خرسندی از حضور در برنامه تلویزیونی «شوکران» اظهار کرد: من تلویزیون را خیلی دوست دارم و ۶ سال هم در تلویزیون کار کردهام. بعضیها فکر میکنند که این جعبه حماقت است ولی برای من جعبه خلاقیت است. توسط این جعبه میتوان پیام فرستاد بنابراین بستگی دارد چطور از آن استفاده کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش فضلینژاد که چرا با وجود نیم قرن دوری از ایران و در دورانی که گفته میشد برخی هنرمندان سرخورده و طالب مهاجرت هستند با مشقت بسیار همراه آثارتان به ایران برگشتید، گفت: برای اینکه عاشق این سرزمین هستم و برای اینکه اسمم ایران است. برای اینکه برای خودم وظیفهای قائلم و خواهم بود که بتوانم بهعنوان یک زن آزاده ایرانی، برای فرهنگ و هنر و برای نقاشی شخص موثری باشم.
وی عنوان کرد: بلد نیستم بنشینم و به کسی نقاشی یاد بدهم ولی میتوانم حسم را منتقل کنم. نقاشی شبیهسازی نیست، نقاشی بروز حس است ولی بستگی دارد این حس چطور و از چه آبشخوری نشات بگیرد. آن پایهها و ریشههایش است که مهم است. ریشههای من در این سرزمین است.
این هنرمند پیشکسوت اظهار کرد: نقاشی مادر سینماست و اکثر کارگردانان بزرگ مثل کیارستمی خودمان یا کوروساوا یکی از نقاشان بزرگ بودند از همین رو برایم احترام گذاشتن به هنرمندان باارزش مملکتمان خیلی مهم است. اصلا خودم تلاش میکنم که بتوانم در اینباره نقش بزرگی را برعهده بگیرم، چون ملت ما این کار را نمیکند و آن احترام لازم را به هنرمندش نمیگذارد.
درودی با بیان اینکه در شرق نقاشی نداریم بلکه تزیینات و خطاطی داریم، اظهار کرد: ما ۲ هزار سال عقبیم در حالی که ۵۰ سال است که هنر نو، پا گرفته است. ما هنوز نمیدانیم نقاشی انتزاعی یعنی که خود فرمها و رنگهای بدون موضوع میتوانند نقاشی باشند و این تعریف نقاشی انتزاعی است.
این نقاش توضیح داد: هنر نقاشی را از غرب یاد گرفتم اما چون پشتوانه فرهنگ نقاشی نداریم، من با فرهنگ خودم به این هنر نزدیک شدم. نبود سابقه هنر نقاشی در مملکت ما سبب فاجعه شده و عجیب این است که همه میخواهند زود به نقاشی غرب برسیم و خودمان را با نقاشان بزرگ معاصر دنیا مقایسه میکنیم.
وی درباره مراحل پیشرفت تاسیس موزه ایران درودی گفت: با حسادت همکاران روبهرو بودم و هستم. میروند به شهرداری میگویند به خانم درودی زمین دادید به ما هم بدهید! من همین الان ۱۰ برابر چیزی که شهرداری به من داده است، دارم میدهم. خانهام در پاریس را فروختم. خرج ساختمان را میدهم. زمینش را آنها دادند؛ برای ۷۲۰ متر، ۲ سال و چهار ماه هم مرا معطل کردند. پنجدفعه مرا به بیمارستان کشاندند و همهاش میترسم که نرسم که خودم تابلوهایم را نصب کنم به همین دلیل اگر موزه افتتاح بشود میخواهم یک کاربرد تبادل فرهنگی پیدا کند، چون در ایران کسی این تبادل فرهنگی را بلد نیست.
درودی در پاسخ به این پرسش که آیا هنر در حال سقوط آزاد است، تاکید کرد: به نظر من بدتر است و علت اصلی آن هم حراجهای دنیا هستند ولی من توانی ندارم که جلوی اینجور چیزها را بگیرم. حراجیها که در ایران شروع شد، امیدوار بودم مردم ما بهسبب مسایل مادی با هنر و نقاشی آشنا شوند ولی در نقش خودش و قالب اصلی خودش چون هدفمند نبود به آنجا نرسید. بنای من صحبت کردن پشتسر حراج تهران نیست. حراجیهای نیویورک و کریستیز هم همه کمابیش از یک قانون استفاده میکنند. گالریدارها و سرمایهدارها سرمایهگذاری میکنند و کاری را که میخواهند بفروشند قیمتش را بالا میبرند. این تنها موردی است که مادیات نتوانست کاری کند.
وی در پایان اظهار کرد: در سالهای جوانیام چقدر به من بد و بیراه گفتند و نوشتند، آن هم آدمهای خیلی معتبری که اگر اسم ببرم ناراحت خواهیم شد و بهتر است از آنها نام نبرم. من خیلی از خوبیهای زندگی را عمیقا شناختهام و لذت بردهام و زخمهای شدیدی هم خوردهام، زخمهای بیارزشی که خواستند بزنند ولی به من و ارزش کارم صدمه نزدند و خودشان را رسوا کردند.