تاریخ سیساله بازار هنر دنیا مرور شد/ بن حمو: هنر قرار است باشکوه باشد و نه پیچیده / تیرآرت میتواند باعث پیشرفت اقتصاد هنر در ایران شود
بازار هنر معاصر در حاشیه تیر آرت بررسی شد. ژودیت بن حمو،نویسنده و منتقد فرانسوی گفت که این بازار وابسته عوامل بسیاری است و چندان هم عادلانه نیست.
ایرانآرت: بعد از ظهر جمعه، در حاشیه تیرآرت، سخنرانی ژودیت بن حمو، نویسنده و منتقد فرانسوی بازار هنر با موضوع «تغییرات چشمگیر بازار هنر در طی سالهای گذشته» برگزار شد. این روزنامهنگار در ابتدای سخنش گفت: تحصیلاتی در زمینه هنر ندارم و رابطهام با هنر ویژه است. شروع فعالیتم از طریق دوستی بود که در حراجخانه کار میکرد. بعد از آن رابطهام با مارکت هنر جدی شد. وقتی سی سال قبل وارد بازار هنر شدم، نحوه فعالیت بسیار متفاوت بود. این تفاوت بیشتر در فرانسه بود. مثلا کسانی که حراجخانه داشتند این کار را انحصار کرده بودند.
وی افزود: البته تنها جایی که انحصار نبود، حراجهای مربوط به لوازم خانه بود. چون مردم در آن دوره علاقه زیادی به خرید لوازم قرن هجدهمی داشتند. رویدادی که همه دلشان میخواست در آن شرکت کنند، بیینالی بود که اوایل سپتامبر برگزار میشد و نام آن بیینال آنتیک بود و هرکس در آن دعوت میشد، بهترین لباسهایش را میپوشید. اما این رویداد از بین رفت زیرا توسط عتیقهفروشهای پاریس اداره میشد که حالا دیگر از دنیا رفتهاند و همچنین در آن یک رسوایی بزرگ در زمینه فروش پیش آمد که شامل فروش مبلمانی تقلبی بود.
بنحمو گفت: آرتفرهای مطرح امروز در آن زمان اصلا مشهور نبودند. مثلا آرت بازل در دهه هفتاد با دیدگاه کاملا سوئیسی به وجود آمد. روی هم رفته این آرتفرها محلی بودند. بعد از آن رویدادهایی مثل ساتبیز و کریستیز شروع به کار کردند. در این دوره بود که شاهکارهای بزرگ هنری به فروش رسیدند. از طرف دیگر در دهه هشتاد ژاپنیها مشتریان اصلی حراجها شدند. تغییری که در نظام آرتفرها به وجود آمد، این بود که کاتالوگ آرتفرها را از حالت تخصصی در آوردند و عمومی کردند.
او ادامه داد: کریستیز و ساتبیز به طور خاص نظام جدیدی آغاز و شروع کردند به خلق داستان درباره آثار هنری و هنرمندان. درواقع هدف آنها جلب مصرفکنندههایی بود که پیش از آن علاقهای به هنر نداشتند. برای مثال یکی از ابداعات کریستیز این بود که داستانی درباره یک زوج مجموعهدار خلق کرد که شغلشان تولید زیورآلات بود اما مرد عاشق کارهای پیکاسو بود و در سال ۲۰۰۶ ارزش کلکسیون آنها ۲۰۶ میلیون دلار شد.
این منتقد گفت: در ساتبیز نیز، در سال ۱۹۸۸، یک داستان جعلی درباره مجموعهداری ساخته شد که به سگ علاقه داشت و نه هنر. به دلیل همین داستان جعلی، کلکسیون این فرد به قیمت زیادی فروخته شد. اینها مسائل بازار هنر هستند. به خاطر اینکه موضوع درباره این نیست که چه چیزی میفروشند بلکه درباره این است که چه کسی میفروشد.
او سال ۹۸ را سالی مهم در بازار هنر جهان دانست و گفت: در این سال فرانسوا پینو صاحب یکی از برندهای لاکچری، کریستیز را خرید. این یعنی یکی از بزرگترین مجموعهداران دنیا، یکی از بزرگترین ماشینهای تولید سرمایه خریداری شد. درواقع تا این دوره، هنر معاصر به عنوان یک امر روشنفکرانه تلقی میشد. اما بازار هنر و به ویژه پینو، هنر را تبدیل به یک چیز باشکوه کردنند. آنها هنر معاصر را ساده میکنند، زیرا هنر قرار است باشکوه باشد و نه پیچیده.
این روزنامهنگار همچنین گفت: سال ۲۰۰۱ یک دوره گذار در بازار هنر است. کم کم همه میفهمند قیمت اثر هنری معاصر میتواند حتی از اثر کلاسیک بالاتر هم باشد. همیشه در این عرصه حراجخانهها و آرتفرها موازی کار میکنند. آرت بازل اولین آرتفری است که فعالیت بینالمللی کرد. در این دوره خبری از حراجدارهای پاریسی نبود و ساتبیز و کریستیز وارد فرانسه شدند و از این طریق دوباره پاریس را تبدیل به یک شهر جهانی کردند. در سال ۲۰۰۳ نیز آرتفر فیاک تشکیل شد و در مدت کوتاهی با دورنمای بینالمللی بسیار پراهمیت شد.
او نقش واسطهها را در تعیین قیمت مهم دانست و گفت: کاری که در یک حراج محلی به فروش رود، طبعا با وقتی در کریستیز فروخته شود اختلاف قیمت فاحشی دارد. درواقع مشتری قیمت برند را میدهد. فروشنده نیز در قیمت موثر است. مردم دوست دارند با خرید یک اثر تاریخ آن را هم بخرند. بنابراین اینکه قبلا مالک اثر یا درواقع فروشندهاش چه کسی بوده است روی قیمت تاثیر دارد. البته تاثیر هنرمند در آخرین درجه قرار میگیرد و درواقع کمترین تاثیر را دارد برای همین بازار هنر اصلا عادلانه نیست و قرار هم نیست بشود.
بن حمو، بازار هنر را در سالهای اخیر تحت تاثیر جغرافیای سیاسی دانست و گفت: مرکز هنر دنیا قبل از جنگ جهانی دوم در اروپا بود ولی در قرن ۲۱ این اوضاع تغییر کرده است. به عنوان مثال، برای مدتی خاورمیانه به شدت در این زمینه بسیار قدرتمند شد. آرت فر دوبی در یک دوره بسیار مهم بود و بسیار امید به آن بسته شد. لوور در شهر ابوظبی تاسیس شد و قرار است روند تحول هنر در آن نمایش داده شود و نه صرفا هنر معاصر. در این دوره قطر هم تبدیل به یکی از بزرگترین خریداران هنر شد اما به تازگی این اشتیاق آنها کاهش یافته است. موزه هنر اسلامی آنها بسیار زیبا است اما به هنر معاصر نمیپردازد.
او سپس به چین پرداخت و گفت: چین امروز تبدیل به الدورادو شده است و همه واسطهها در رویای رسیدن به بازار چین هستند. آرت بازل هنگکنگ تبدیل به یک زمینه تازه برای فروش هنر معاصر شده است.
این منتقد درباره بازار هنر در روسیه هم گفت: بازار روسیه رونقی ندارد. تعدادی از ثروتمندان روسی در خارج از این کشور زندگی میکنند که علاقهای هم به خرید آثار هنرمندان روس ندارند و از آثار هنرمندان دیگر خرید میکنند.
بنحمو درباره هند و ایران نیز گفت: در یک دوره، پیشرفت خوبی در بازار هند به وجود آمد و در حال حاضر از رونق افتاده است. اما فکر میکنم تیر آرت به عنوان اولین آرت فر تهران است و میتواند باعث پیشرفت اقتصاد هنر در ایران شود.
او گفت: به دلیل اهمیت اقتصاد هنر، به تازگی یک گروه به نام گرنتی-فر- پارتی راه اندازی شده که فروش را تضمین میکند. این باعث میشود که صاحب اثر از فروش آن به قیمت مصوب مطمئن باشد. اگر در حراج اثر به فروش نرود، این گروه اثر را به قیمتی که مصوب کرده از فروشنده میخرد.