کد خبر: 22677 A

شباهت کیارستمی و نیما یوشیج از نگاه شهرام کریمی/ هنرمند باید تنها باشد

شباهت کیارستمی و نیما یوشیج از نگاه شهرام کریمی/ هنرمند باید تنها باشد

عباس در ظاهر هیچ‌گاه تنها نبود اما او عمیقا تنها بود. فروغ هم این تنهایی را داشت. هدایت هم داشت.

ایران آرت : آیین بزرگداشت عباس کیارستمی، به مناسبت سالروز تولد این هنرمند فقید با سخنرانی شهرام کریمی در موسسه سکو برگزار شد.

شهرام کریمی در ابتدای این نشست گفت: هنر کیارستمی در قالب خاصی نمی‌گنجید چون او از هنرمندانی بود که فلسفه و جهان‌بینی خاصی دارند و آن را در قالب هر مدیایی که باشد بیان می‌کنند. می‌توان ساعت‌ها درباره عکس‌های کیارستمی صحبت کرد اما، درواقع بهتر است از فلسفه او صحبت کنیم تا از همه کارهای او سر در بیاوریم.

او گفت: برای مرحوم کیارستمی، عکاسی چیزی نبود به جز اینکه دوربینش را روی دوشش بیاندازد و به سفر برود و عکس بگیرد. به همین سادگی. یعنی نه دکوری بود و نه نورپردازی. او از ماشین پیاده می‌شد و مثلا از یک سگ حین بیرون آمدن از برف عکس می‌گرفت و حس آن لحظه خود را ثبت می‌کرد.

این هنرمند گفت: کیارستمی از افرادی بود که با دلیل وارد دنیای هنر شدند و نه به شکل اگزوتیک. هنرمندانی که به این شکل وارد هنر شده باشند و مثل تمبر تاریخ مصرف نداشته باشند، در کشور ما بسیار انگشت شمار هستند. مثل نیما یوشیج که زبان فرانسه را خوب می‌شناخت و شعر را به خوبی می‌شناخت. اینطور نبود که ناگهان معجزه‌ای در زبان کند. او پیش‌زمینه‌هایی داشت. او از یک روستا جهان را تعریف می‌کرد. عباس هم همین‌طور بود. چنین هنرمندی وارد یک حوزه مولتی‌مدیا می‌شود و نمی‌توان او را فقط با یک متریال نقاشی یا عکاسی تعریف کرد. او با قدرت فسلفی‌اش تعریف می‌شود.

وی ادامه داد: چیزی که از هنر افرادی مثل کیارستمی، نیما و صادق هدایت استخراج می‌شود یک جور شخصیت و فردیت هنری است. هنرمند حتی وقتی به سنگ نگاه می‌کند چیز متفاوتی می‌بیند. هنرمندان امروز در دنیا مرزها را شکسته‌اند و وارد حوزه‌های مختلف شده‌اند. همه اینها به یک چیز می‌رسد و آن تعریف دنیا است.

شهرام کریمی گفت: برای همین است که در دنیا برای آنها کلاه‌شان را برمی‌دارند و امروز در فرانسه دانشجویان ترم سه باید عباس کیارستمی را امتحان بدهند. این به این خاطر است که امثال عباس کیارستمی،‌ خودشان هستند و جهان‌بینی خاص خودشان را به سادگی ارائه می‌دهند.

هنرمند نمی‌تواند تنها به پول فکر کند

او با طرح این سوال که «چه کسی از عباس ایرانی‌تر داریم؟» گفت: دوست دارم کیارستمی را در ایران شات به شات آنالیز کنیم. امروز نیاز داریم برای فهم هنر خودمان دریابیم رابطه هنر بومی با هنر جهانی کجاست. چطور می‌توانیم مهر ایرانی را تشریح کنیم. برای ما ایرانی‌ها مهر از آنجا می‌آید که سیمرغ آمده. عباس اسطوره‌ و فرهنگ ایرانی را می‌شناخت. هنرمند فقط نمی‌تواند به پول فکر کند. با کپی کردن فقط دو روز می‌توانید باشید و روز سوم تمام می‌شوید.

در ادامه توضیح داد: همه از او می‌خواستند سیاسی باشد ولی او اصلا نیازی نمی‌دید شعار دهد. نیازی نمی‌دید چیزهایی را بگوید که همه می‌گویند و بی‌بی‌سی هم درباره‌اش حرف می‌زند. او چیزی را به دنیا می‌گفت که ما بودیم. عباس رنگ‌فروش نبود بلکه فلسفه فروش و فرهنگ‌فروش بود. آنهایی که کار سینما کرده‌اند می‌دانند چقدر سخت است کم‌گویی و در عین حال درست‌گویی. عباس ضدترحم بود و دوست نداشت که ما خودمان را در دنیا کوچک کنیم. او با هنرمندانی که مخالفش بودند درگیر نمی‌شد ولی می‌گفت چرا شما که پاسپورت دارید مخفیانه به کشور می‌آیید که دستگیر شوید؟

شهرام کریمی گفت: او مدت‌ها به مرگ فکر می‌کرد. شما نمی‌دانید تنهایی چقدر سخت است. البته هنرمند باید تنها باشد و تنهایی خودش را داشته باشد. اما تنهایی سخت است. عباس در ظاهر هیچ‌گاه تنها نبود. همیشه همه‌جا دور و بر او شلوغ بود و او را به رستوران دعوت می‌کردند و ماشین برایش می‌فرستادند. در جمع‌های هنری وقتی وارد می‌شد همه دور و برش را می‌گرفتند. اما او عمیقا تنها بود. فروغ هم این تنهایی را داشت. هدایت هم داشت.

این هنرمند تجسمی گفت: امروز ما را تبدیل به دلال‌های هنر کرده‌اند. به ابراهیم گلستان نقد داریم و می‌گوییم که چرا فحش می‌دهد. او بزرگ‌ است و حق دارد که عصبانی باشد. من خانه او رفتم. ده تابلو از سهراب سپهری دارد. مگر نمی‌تواند آنها را بفروشد و با پولش زندگی کند؟ اما او دلال نیست. هنرمندان امروز بازیچه زمانه‌ای شده‌اند که فردیت را از آنها گرفته است. هرکجا می‌روم دارند یک چیزی می‌خرند یا می‌فروشند. همه ما مثل هم شدیم. پول آخرین نکته‌ای بود که عباس درباره آن حرف می‌زد.

وی ادامه داد: از او خواستند اپرا کار کند. گفت من اپرا بلد نیستم. گفتند دقیقا به همین دلیل این پیشنهاد را دادیم. آنها می‌دانستند آدمی که به درخت و جاده‌ای که هر روز می‌بینیم آنقدر زیبا نگاه می‌کند، حتما در اپرا هم نگاه تازه‌ای وارد می‌کند.

او گفت: در هنرهای تجسمی دو چیز الان مد شده است. معروف شدن و گران فروختن. هرکس از مدرسه بیرون می‌آید می‌خواهد سریع این پله‌ها را بالا برود؛ اما هنر این نیست. امثال کیارستمی از جای کوچک شروع کردند و به مرور پیشرفت کردند.

 

آموزشگاه سکو سکو شهرام کریمی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین