کارگاه همجواری یا ترکیب در موسسه سکو برگزار شد
شاهین نوروزی: شناخت روشهای ورود به اثر هنری به هنرمند ابزار خودانتقادی میدهد / نادر مشایخی: محتوا در اثر هنری برای من اهمیتی ندارد
ورکشاپ همجواری یا ترکیب، توسط شاهین نوروزی هنرمند ایرانی مقیم اتریش عصر پنجشنبه بیستم اردیبهشتماه در موسسه فرهنگی هنری سکو برگزار شد.
ایرانآرت: در این کارگاه که با حضور دانشجویان رشتههای مختلف هنری و هنرمندان مطرحی همچون رضا بابک، بهروز دارش، رضا حسینی، نادر مشایخی، بهرام تدین، یاشار صلاحی، قدرتالله عاقلی برگزار شد، نوروزی با مطرح کردن پرسشهایی درباره هنر مدرن و شیوه تفسیر اثر هنری، مخاطبان را با راههای خوانش اثر هنری مدرن و نظریههای مربوط به آن آشنا کرد.
در این کارگاه، هریک از هنرمندان با توجه به تخصص خود و مطالعات نظری، از زاویه ویژهای مباحث مطرح شده را بررسی و ارزیابی کردند.
نادر مشایخی در بخشی از این کارگاه درباره تعریف هنر مدرن گفت: وقتی یک اثر موسیقی خلق میکنم به محتوا هیچ کاری ندارم. زیرا معتقدم محتوا باید در ذهن مخاطب شکل بگیرد. موسیقی بدون مخاطب تنها فشار هواست و هیچ مفهومی ندارد. سالها قبل جلال تهرانی نویسنده و کارگردان تئاتر، نکتهای درباره هنر پستمدرن گفت که هنوز آن را در ذهن دارم. او گفت، هنر پست مدرن در اروپا نتیجه اشباع است و در ایران، نتیجه خلا. این نکته به نظرم بسیار مهم و کارگشا است.
رضا بابک نیز در بخش دیگر از این ورکشاپ گفت: به نظرم هنر مدرن از دل رئالیسم بیرون آمد و در واقع حاصل آن است و به نوعی جریانات رئالیستی در قرنهای گذشته باعث شد نگاه مدرن شکل بگیرد.
در ادامه این کارگاه شاهین نوروزی ضمن جمعبندی نظرات افراد حاضر در نشست، به مساله مهم هویت اشاره کرد و گفت: این مساله کلیدی است. حقیقت این است که تقلیل دادن یک مفهوم به یک جنبه خاص یا درواقع یکی از جنبههای آن، کار ساده و در عین حال ناقصی است. این کاری است که مثلا رسانه خبری بیبیسی انجام میدهد. یک برداشت خاص از یک مفهوم را میگیرد و درباره آن برنامه میسازد. یا مثلا یک جنبه خاص از یک موضوع انتخاب میشود و یک پوستر برای آن ساخته میشود که نمیتوان از آن برداشتی غیر از آنچه مدنظر بوده داشت و دیگر کاری به جنبهها و زوایای دیگر آن ندارد. یک اثر هنری را نمیتوان اینگونه بررسی کرد، چون اثر هنری جنبههای بسیار متنوعی دارد.
او با اشاره به اهمیت مفهوم بینامتنی گفت که اثر هنری درواقع با همین بینامتنی بودن ایجاد میشود. او افزود: این نوع نگرش چیزی است که نمیتوان آن را درس داد. هیچ استادی آن را تدریس نمیکند، ولی روند را میتوان آموخت. با همدیگر یاد گرفتن درواقع چیزی است که باعث میشود آثار هنری گروهی یا حتی شخصی تولید شوند.
نوروزی سپس به نمایش آثار نقاشی از هنرمندان مدرن پرداخت و از هنرجویان خواست آنها را تفسیر کنند. او در بخشی از سخنانش به مقایسه شیوه روایت هنر مدرن و پست مدرن پرداخت و گفت: هنر پست مدرن با جدی گرفته شدن خرده فرهنگها شکل گرفت. سابق بر این ما ناچار بودیم در کتابهای تاریخ هنر، آنچه اروپاییها میگویند را بپذیریم و ملاک قرار دهیم. آنچه انسان سفیدپوست غربی انجام میداد مهم بود اما اگر در افریقا مثلا ماسکی درست میشد، اصلا اهمیتی نداشت. یکی از سرخوردگیهای ما ناشی از همین است و در دورانی شروع کردیم هویت خودمان را در مقابل آنها علم کنیم. از آن زمان تغییراتی به وجود آمد، مثلا در آثارمان قورمهسبزی را جایگزین کوکاکولا کردیم. یا مثلا زن قاجاری را تصویر کردیم که بستنی میخورد. یعنی درواقع خواستیم در آثار و تفکرمان مثل غربیها فکر کنیم. درصورتی که این دو اصلا قابل مقایسه نیستند. کوکاکولا همیشه یک مزه واحد است اما قورمهسبزی را هرکس یکطور درست میکند. برای رسیدن به یک جریان باید موقعیتی که در آن هستیم را بشناسیم.
نوروزی در ادامه با استفاده از نحوه تحلیل هنرجویان، به بیان روشهای مختلف ورود به یک تصویر به عنوان یک اثر هنری پرداخت و از هنرجویان خواست گامهای شناخت اثر هنری در روشهای نظریهپردازان مهم را یک به یک تمرین کنند.
او یکی از کارکردهای آشنایی با روشهای تعریف اثر هنری و ورود به اثر را برای هنرمند استفاده از مزایای خودانتقادی دانست و گفت: وقتی روشها را بلد باشیم قبل از هرچیز میتوانیم منتقد اثر خودمان باشیم. یعنی درواقع وقتی اثر خلق شد خودمان بنشینیم بررسی کنیم ببینیم آیا واجد موقعیتهای هنری هست یا نه.
او نخستین مرحله از ورود به اثر هنری از دیدگاه میلتون فردمن را توصیف کرد و درباره اهمیت آن گفت: این مرحله شامل پاسخ به پرسشهای، کجا، کی و که است. کجا از بافتار صحبت میکند. کی، تاریخ خلق اثر را بررسی میکند و که از خالق اثر حرف میزند. این مرحله مشتمل بر تفسیر آنچه دیده میشود است و شرح کیفیات بصری اثر از منظر تاریخ هنری.
او ادامه داد: بعد از آن به تحلیل فرمی میرسیم. در این تحلیل پرسش این است که اثر از نظر جسمی و ترکیببندی چگونه ظاهری دارد و اجزای آن چگونه در کنار هم قرار گرفته و سبک و موضوع اثر چیست. تحلیل فرمی و تفسیر دو قمستی است که خود هنرمندان بیشتر به آن میپردازند و برایشان جالب است. در تفسیر به اینجا میرسیم که چرا هنرمند این گزینهها را درباره ابزار، ترکیببندی، موضوع و ... انتخاب کرده است.
او در پایان به آخرین مرحله اشاره کرد و گفت: در نهایت با ارزیابی مواجه میشویم و با ارزش اثر سر و کار داریم اینکه یک اثر نسبت به آثار دیگر چه جایگاهی دارد.
شاهین نوروزی که تجربیات مختلفی در زمینه هنر تعاملی در اروپا داشته در ادامه این کارگاه آموزشی به موضوع تکنیک ورود و شناخت اثر از دیدگاه کلمنس پرداخت و به بررسی و تحلیل این نظریه پرداخت.