تاثیر تجربههای اجتماعی "علی شکری" در بازتاب برخورد داعشی با درختان/ تحلیل های متفاوت از یک نمایشگاه در گالری مژده
برپایی نمایشگاهی با حال و هوای انزوا و خشکی درختان در روزهای اردیبهشت شاید تضادی تفکربرانگیز باشد.
ایران آرت : نمایشگاه عکس علی شکری، با نام «مصائب درختان» این روزها در گالری مژده به تماشاست. همزمان با افتتاح این نمایشگاه، از کتابی با همین نام با حضور استادان عکاسی و هنرهای تجسمی رونمایی شد.
این کتاب که حاصل سیزده سال عکاسی هنرمند از درختان بدون برگ در ایران است، از سوی انتشارات ماتادور انگلستان و در سال گذشته میلادی منتشر شده است.
مجموعه عکس «مصائب درختان» نگاه ویژه هنرمند ۳۶ ساله ایرانی به مساله مهم درخت در طبیعت ایران است. موجودی که گرچه زنده است و نماد زندگی، ولی مثل بسیاری از زوایای آشکار و نهان تمدن ما، در حاشیه زندگی روزمره در حال نابودی است.
برپایی نمایشگاهی با حال و هوای انزوا و خشکی درختان در روزهای اردیبهشت شاید تضادی تفکربرانگیز باشد. درختان در نگاه شکری، تنها و خسته در مرکز قاب سیاه و سفید دوربین ایستادهاند. گرچه زنده هستند و گاهی در میان جمعی از همنوعان خود، اما همزمان خطوط خشک و شکسته آنها در پس زمینه خطوط آسمان و زمین و مه و تپه، نشانی از طرح مسالهای مهم در ذهن هنرمند هستند.
ما و درخت و داعش و تبر
علی شکری درباره توجه خاصش به درخت، به خاطرات کودکیاش از پدرش اشاره کرد و گفت: به یاد دارم پدرم همیشه در حال کاشت درخت بود. هربار خانهای عوض میکردیم، در حیاط خانه جدید چیزی میکاشت و وظیفه ما هم آبیاری آن بود. از این نظر درخت برای من نماد زندگی است. او ادامه داد: درخت برای من چیزی مانند انسان است. فکر میکنم درختها روح دارند. تبر به دست، مثل داعش با درختها رفتار میکنیم. زمستان و برف را دوست دارم و گمان میکنم درختها در این فصل مناسب کارهای مفهومی هستند و میتوانیم فرمهای موردنظر را در قالب عکسهای سیاه سفید روی آن پیاده کنیم. درختها دارند تنها میشوند و من نمیتوانستم با رنگ این رویداد را نشان بدهم.
علی شکری، درخت را در سرزمین ایران نماد زندگی دانست و گفت: احساس میکنم این همه غم و بیماری که دچارش هستیم تاوانی است که برای نابودی درختها میدهیم.
ناخودآگاه هنرمند از انسان حرف میزند
افشین شاهرودی، هنرمند عکاس پیشکسوت، در حاشیه این رونمایی، تصاویر شکری را از دید متفاوتی بررسی کرد و فراتر از مسائل طبیعی و زیستمحیطی، به تاثیر شرایط اجتماعی بر ناخودآگاه هنرمند اشاره کرد.
او گفت: در نقد هر اثر هنری، با مثلث هنرمند، مخاطب و موضوع سر و کار داریم. امروز میخواهم از مخاطب و موضوع عبور کنم و به هنرمند بپردازم. سوال من این است که چرا این عکاس موضوع درخت را انتخاب کرده است و کارکرد این سوژه در ذهن او چیست. تصویری که شکری از درخت به ما میدهد یک تصویر کاملا انسانی است. او دارد درباره انسان حرف میزند. البته در ادامه عکسها کمی پراکنده میشود. به نظر میآید عکاس آنقدر با موضوع درگیر شده که اصل قضیه را فراموش میکند. گویا گرفتار ترکیببندیهای کارش میشود. انگار آن پیام انسانی را گم میکند ولی هربار باز به آن بازمیگردد.
شاهرودی توضیح داد: در فرهنگ ایرانی، شیطان از جنس سردی و ظلمت است. مثل عکسهای این مجموعه که در یک فضای زمستانی و سیاهوسفید با کنتراست بالا گرفته شدهاند. چرا نماد زایش در نگاه این هنرمند جوان، اینقدر سرد و گرفتار ظلمت است؟ عکاس متعلق به نسلی است که بیشترین تجربههای اجتماعیاش با جنگ و شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی و محدودیتهای اقتصادی همراه بوده است.
او گفت: از نظر من عکاسی که چنین تصاویری از درخت به مخاطب میدهد، درخت را تصویر نکرده، بلکه تجربههای زیستی و اجتماعی خود را به صورت سمبلیک نشان داده است. روانشناسان امروز معتقد هستند که خلق اثر هنری دقیقا مثل خواب است. کسی که خواب میبیند، در آن تجربهها و آرزوها و مشکلات زندگی خود را تصویر میکند. در تولید اثر هنری هم این اتفاقها ناخودآگاه رخ میدهد. در شرایطی که تصویر عمومی از درخت، شادابی و رشد و شکوفایی است، چرا درختهای این هنرمند چیز دیگری را نشان میدهد؟ اینها لایههای مختلف قابل بررسی در آثار شکری است.
مصائب درختان، ارتباط تنگاتنگ شعر و عکس است
هادی سیف، پژوهشگر هنرهای مردمی از زاویه دیگری آثار این نمایشگاه را بررسی کرد و گفت: من عنوان این کتاب و نمایشگاه را قبول ندارم. وقتی که با یک مجموعه عکس غرق در شاعرانگی و شعف مواجه میشوی مصائب واژه دقیقی نیست. معتقدم این کتاب یک دیوان عاشقانه است. درخت درواقع بهانهای است که عکاس با آن درباره خلوت و جلوت حرف بزند.
او گفت: به دلیل ویژگیهای اقلیمی، درخت در سرزمین ایران کم است. برای همین جایگاه مهم و حیاتی در فرهنگ ایرانی پیدا کرده است. در گبههای قشقایی تکدرخت زندگانی را میبینم. همین درخت میرود و طوبی میشود. میرود به ابرقو و سرو پنجهزارساله میشود. مردم به آن پارچه میبندند و از آن طلب گشایش میکنند. این اهمیت درخت در سرزمین من است. درخت و انبوهی درخت یکی از سه عنصر اساسی نگارگری ایرانی است.
این منتقد گفت: عکاسی را جدا از هنر ایران نمیدانم. هرچند این هنر هنوز بسیار نوپا است. عکاس این مجموعه در میان یک شور شیدایی خاص که اتفاقا برخلاف دلتنگی است که در برخی عکسهایش مشاهده میشود، دست به خلق اثر زده است.
سیف گفت: به خصوص در نیمقرن اخیر، ما در زمینه عکاسی با چهرههای به شدت متفاوتی در کشور مواجه شدیم. عکاسی ما تبدیل به یک جریان شده است. کارهای شاکری ثبت خاطره نیست بلکه شاید تنهایی مردم در زمانه خود را بازتاب میدهد. عکاس ما امروز یک نگارگر است که به جای قلممو دوربین به دست دارد. هنرمند این مجموعه به ارتباط تنگاتنگی بین شعر و عکاسی دست یافته است.
نمایشگاه"مصائب درختان" تا ۲۱ اردیبهشت ماه در گالری مژده برپا خواهد بود و علاقمندان می توانند همه روزه به جز شنبه ها از این نمایشگاه دیدن نمایند.
نشانی گالری مژده: سعادتآباد، خیابان علامه شمالی، هجدهم شرقی، پلاک 27 هست.