به خاطر تامین هزینههای بچههایم آدم کشتم!/ اولیای دم رضایت دادند
ایران آرت: مرد جوانی که به خاطر فقر شدید و تأمین هزینههای سه فرزندش مرتکب قتل شده است، در حالی از اولیای دم برای پرداخت دیه مهلت گرفته است که همسرش میگوید هرچه داشتهاند فروختهاند و هنوز نتوانستهاند مبلغ درخواستی دیه را تأمین کنند. به گزارش خبرنگار ما، متهم که حسین نام دارد و ١٦ سال است که در زندان به سر میبرد، بعد از سالها موفق شد رضایت اولیای دم را جلب کند اما آنها اعلام کردند زمانی رضایت قطعی را اعلام خواهند کرد که ٢٥٠ میلیون دیه درخواستی به آنها پرداخت شود. روزنامه شرق نوشته است: این پرونده خردادماه سال ٨٠ به جریان افتاد، زمانی که خانواده مردی به نام خسرو به پلیس اعلام کردند او گم شده است.
همسر خسرو به مأموران گفت: شوهرم راننده یک تریلر ١٠چرخ و مرتب در سفر بود و اینطرف و آنطرف بار میبرد؛ چندروزی بود که بار سرامیک داشت و به سمت یزد حرکت کرده بود. با او در تماس بودم اما یکباره تماس ما قطع شد و دیگر از او خبر ندارم و ضمن اینکه بار هم به مقصد نرسیده است. چند روز بعد از این گزارش بود که به مأموران خبر دادند مردی برای فروش یک تریلر ١٠چرخ به یک بنگاه مراجعه کرده است. فردی که این گزارش را به مأموران داده بود، گفت: من صاحب یک بنگاه هستم و ماشین معامله میکنم. روز گذشته مردی به من مراجعه کرد و گفت یک تریلر ١٠چرخ بنز دارد و میخواهد خیلی سریع آن را بفروشد. وضعیت روحی مرد طوری بود که به او شک کردم؛ به نظر میرسید او جرمی مرتکب شده است و ماشین مال او نیست؛ بههمینخاطر هم تصمیم گرفتم موضوع را به مأموران بگویم. این مرد گفت: مدارک ماشین همراه مرد فروشنده بود اما مدارک به نام خودش نیست و میگوید ماشین را به نام یکی از اقوامش خریده بود که حالا نیست و میخواهد آن را زیر قیمت بفروشد.
با توجه به این گفتهها بود که مأموران در یک قرار صوری این مرد را دستگیر کردند. متهم که حسین نام داشت، به قتل راننده تریلر اعتراف کرد و گفت: من به خاطر فقر مالی شدیدی که داشتم مرتکب قتل و سرقت شدم. من سه فرزند دارم و نمیتوانم هزینه زندگی آنها را تأمین کنم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم هرطور شده است پول به دست آورم. روز حادثه بهعنوان مسافر در یک بیابان که فقط جاده ترانزیت داشت و کامیون از آن عبور میکرد، ایستادم و دست تکان دادم. راننده تریلر ١٠چرخ توقف و من را سوار ماشینش کرد تا من را جایی برساند. در راه با هم صحبت کردیم و متوجه شدم ماشین مال خودش است به همین خاطر با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم یک گلوله به پیشانی او شلیک کردم و او را کشتم. سپس خودم پشت فرمان نشستم و به بیابانی رفتم و در آنجا جسد متهم را به آتش کشیدم و با ماشین فرار کردم.