ببینید: قاتلی که شیفته کفشهای زنانه بود
ایران آرت: جری برودوس، قاتل سریالی خونسرد و بیرحمی بود که در دهه ۱۹۶۰ زنان بسیاری را به قتل رسانده و جزییات ترسناک و دلایل باورنکردنی هر یک از قتل هایش را در دادگاه بازگو کرد.
به گزارش روزیاتو، در سال ۱۹۹۴، وقتی جری برودوس تنها ۵ سال داشت، کفش پاشنه بلند زنانه ای را در یک منطقه پر از زباله پیدا کرد. وی دو لنگه ناجور از این کفش های زنانه را با خود به خانه برده و به شدت به آن ها عشق می ورزید. بدین ترتیب برودوس به شیوه ای دیوانه وار و باورنکردنی شیفته کفش های زنانه شد؛ علاقه کودکانه ای که در دوران بزرگسالی مرگبار از آب درآمد و او را به یکی از خوفناک ترین قاتلین سریالی تاریخ ایالات متحده تبدیل کرد.
به عنوان یک کودک، برودوس تلاش می کرد کفش های معلمان زن و حتی مادر خود را بدزدد زیرا به شدت به کفش های زنانه علاقه داشته و نمی توانست در برابر تمایل به داشتن آن ها مقاومت کند. مادرش که قبل از او نیز یک پسر داشت، قبل از بدنیا آمدن جری در آرزوی داشتن یک فرزند دختر بود. وقتی که برودوس به دنیا آمد، مادرش به طور دائم تنفر خود از او را بیان می کرد و این رویه در تمام طول عمر جری ادامه یافت. جری که نفرت مادرش را با تمام وجود و به طور شبانه روزی حس می کرد، خشمش را در درون خود انباشته و رفته رفته تا سرحد جنون از مادر خود و تمامی زنان بیزار شد. وقتی جری برودوس ۱۷ سال بود، برای اولین بار به یک زن حمله کرد. وی زن مذکور را ربوده و او را مجبور کرد که برهنه شده و در ادامه از او عکس گرفت.
در ادامه او را تهدید کرد که اگر در برابر خواسته های جنسی او تمکین نکند او را به شدت کتک خواهد زد. اگر چه وی به این زن تجاوز کرده و با خشونت تمام با او برخورد نمود اما او را زنده نگه داشت. بلافاصله پس از این ماجرا، برودوس دستگیر شده و به بیمارستان روانی فرستاده شد. وی به مدت ۹ ماه در بیمارستان روانی ایالت اوریگون بستری شد و در این مدت تحت ارزیابی روانی بسیار دقیقی قرار گرفت. بررسی ها نشان می داد که وی به شدت به شیزوفرنی مبتلا بوده و مشخص شد که خشم وی به شدت و به طور عمده متوجه مادرش است. بعد از مرخص شدن از بیمارستان، به او گفته شد که بهتر است از مادرش دور بوده و تنهایی به زندگی خود ادامه دهد. او نیز از تجویز پزشکان تبعیت کرده و مدت کوتاهی پس از اتمام دوره دبیرستان، به عنوان مکانیک و برقکار وارد بازار کار شد.
جری برودوس و همسرش
در سن ۲۲ سالگی، جری در حالی که اطرافیانش فکر می کردند دیگر بهبود یافته با یک دختر ۱۷ ساله اهل سالم، اوریگون، ازدواج کرده و به پورتلند نقل مکان نمود. خیلی زود مشخص شد که درمان های ۹ ماهه او تاثیر زیادی بر روی افکار و خشم فروخفته او نگذاشته و او هنوز سوداهای هولناکی در سر دارد. وی از نوعروس خود خواست که کاملاً برهنه شده و تنها با داشتن کفش های پاشنه بلند به پا، به تمیز کردن خانه بپردازد در حالی که خود از او عکس می گرفت. علیرغم این که برودوس و همسرش صاحب ۲ فرزند شدند، اما برودوس هنوز وقت کافی برای حمله به زنان و رفتن به دنبال علاقه شدید و غیرطبیعی خود به کفش های زنانه را داشت. در سال ۱۹۶۷، برودوس به دومین قربانی خود حمله کرد. او در حال پیاده روی در خیابان بود که یک جفت کفش پاشنه بلند زنانه شده و بی اختیار به تعقیب آن ها پرداخت تا این که به در خانه زن مذکور رسید.
بعد از این که زن وارد خانه شده و به رختخواب رفت، برودوس به زور وارد خانه شده و آنقدر گلوی زن را فشار داد که زن بیهوش شد. سپس به او تجاوز کرده و پس از برداشتن کفش هایش، فرار کرد. یک سال بعد سومین قربانی جری برودوس از راه رسید. لیندا سلاوسون یک فروشنده دایره المعارف بود که برای فروش کتاب های خود به برودوس مراجعه کرد. برودوس وانمود کرد که به خرید این کتاب ها علاقمند است و او را به درون خانه کشانده و او را خفه کرد. همسرش که از جنایات جری اطلاع نداشت نمی دانست که او در گاراژ خانه مقدار زیادی از متعلقات و به ویزه کفش های زنان قربانی یا دیگر کفش های زنانه دزدیده شده را نگهداری می کند. برودوس به او اخطار داده بود که بدون اجازه او وارد گاراژ نشود و او نیز علاقه ای به رفتن به گاراژ خانه نداشت و هیچگاه نمی دانست در آن قسمت از خانه چه می گذرد.
در گنجینه ای از غنایم که برودوس برای خود تهیه کرده بود قسمت های از بدن سلاوسون نیز وجود داشت که یک پای او را بریده و از آن به عنوان مدل کفش های پاشنه بلند زنانه استفاده می کرد. در نهایت برودوس باقیمانده بدن سلاوسون را به یک موتور اتومبیل بسته و به درون رودخانه مجاور انداخت. در پاییز همان سال، برودوس یک غنیمت باارزش دیگر با به کلکسیون هنری خود اضافه کرد. وی بعد از کشتن یک دانشجو به نام جین ویتنی، یکی از سینه های او را بریده و چندین بار به جسد او تجاوز نمود. سپس جنازه او را به قسمت های سنگین یک اتومبیل بسته و آن ها را به قعر رودخانه و به نزد جنازه مثله شده سولاوسون انداخت زیرا دیگر از نگهداری آن در خانه خسته شده بود. قبل از فرا رسیدن سال جدید، ۲ زن دیگر نیز توسط این قاتل سریالی دیوانه به سرنوشتی مشابه دچار شدند.
در ماه می ۱۹۶۹، یک ماهیگیر در حالی که دنبال مکانی مناسب برای ماهیگیری می گشت جنازه ای را روی سطح رودخانه یافت. دو روز بعد پلیس جنازه دیگری را همانجا پیدا کرد. هر دو جنازه کاملاً مثله شده و به قطعات سنگین خودرو بسته شده بودند تا در قعر رودخانه باقی بمانند. اگر چه رودخانه و جریان آب باعث از بین رفتن تمامی سرنخ های احتمالی شده بود اما پلیس از یکی از هم اتاقی های مقتولین توانست سرنخی باارزش بدست آورد. او به پلیس گفت که دوست مقتولش قبل از مفقود شدن تماس هایی از یک مرد مسن تر از خود دریافت کرده که ادعا می کرده ازجنگ ویتنام بازگشته و دنبال آشنایی و ازدواج با یک زن است. وی همچنین ادعا کرد که ای مرد از زمان مفقود شدن دوستش، همچنان در صدد تماس تلفنی برقرار کردن با دیگر هم اتاقی های وی است.
یکی از این دختران به تماس های او جواب داده و با او ملاقات کرده اما بعد از این که متوجه رفتار عجیب او شد دیگر ملاقات هایش را با او ادامه نداده بود. پلیس این دختر را ترغیب کرد که یک قرار ملاقات دیگر با مرد مذکور ترتیب دهد و وقتی که مرد برای دیدار با دختر مذکور در محل تعیین شده حاضر شده خود را در محاصره افراد پلیس دید.اما مرد مذکور که برودوس بود بعد از این که مشخص شد مدارک قابل توجهی برعلیه وی وجود ندارد آزاد شد. با این وجود خیلی زود زنی به اداره پلیس مراجعه کرده و ادعا نمود که برودوس سعی کرده به او حمله کند و او موفق به فرار شده است. بلافاصله پلیس به تفتیش خانه او پرداخت و در مخفیگاه او مدارکی پیدا شد که نشان می داد او همان قاتل سریالی است که پلیس در جستجوی اوست.
جری برودوس در سریال «شکارچی ذهن»
در گاراژ خانه او مقداری طناب نایلونی، عکس های از زنان کشته شده و البته وسایلی که به عنوان غنیمت از قربانیان خود گرفته بود یافت شد. وی سینه های دو قربانی اخیر خود را بریده و به عنوان وسیله ای تزیینی برای قرار دادن روی کتاب و کاغذ از آن ها استفاده می کرد. جری برودوس، قاتل سریالی دوستدار کفش زنانه، در نهایت دستگیر شده و به حبس ابد محکوم گردید. این قاتل سریالی بیرحم ۳۷ سال در زندان به سر برده و در نهایت در سال ۲۰۰۶ درگذشت. او طولانی ترین دوران اسارت در زندان در تاریخ اوریگون را به خود اختصاص داد. بعدها در سریال «شکارچی ذهن» (Mindhunter) ساخته سرویس اینترنتی نتفلیکس به پرونده خوفناک این قاتل سریالی در کنار چند قاتل سریالی دیگر مانند اد کمپر پرداخته شد.