نشست خبری «صبحِ یه روز لعنتی» برگزار شد
حرفهای مارال فرجاد و لیلا برخورداری درباره تصرف یک توالت!
گر در شرایطی قرار بگیریم که یه روز صبح از خواب پاشیم و بخواهیم به توالت برویم و ببینم توالت ما را گرفته اند، چه حسی خواهیم داشت؟ در مقیاس بزرگ تر چه اتفاقی خواهد افتاد.
ایرانآرت: حسن باستانی در نشستِ خبری نمایش «صبحِ یه روز لعنتی» با بیان اینکه این نمایش در مرزهای جغرافیایی نمی گنجد، گفت: ما در جهانی زندگی می کنیم که همواره درگیر جنگ بوده و جنگها همیشه برای کشور گشایی و تصاحب مرزهای بیشتر اتفاق افتاده اند.
به گزارش ایرانآرت به نقل از روابط عمومی گروه، نشست رسانهای نمایش صبحِ یه روز لعنتی که از ابتدای مردادماه در تالار سایه روی صحنه رفته، پیش از ظهر امروز سه شنبه ۱۷ مرداد در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر با حضور جمع کثیری از اصحاب رسانه و عکاسان و با اجرای امیر پارسائیان مهر برگزار شد.
حسن باستانی در ابتدای این نشست خبری با تبریک روز خبرنگار، گفت: صبحِ یه روز لعنتی را بر اساس ایده ی یک دوست ارمنی نوشتم که بر این اساس یک فیلم کوتاه را هم ساخته بود. ایده ی نمایش این است که اگر در شرایطی قرار بگیریم که یه روز صبح از خواب پاشیم و بخواهیم به توالت برویم و ببینم توالت ما را گرفته اند، چه حسی خواهیم داشت؟ در مقیاس بزرگ تر چه اتفاقی خواهد افتاد.
وی با بیان اینکه ماجرایی اینچنین سابقه ی تاریخی دارد، گفت: در سال ۱۹۴۷ سازمان بین الملل یک کشور را بین چند کشور تقسیم کرد. یعنی مردم یک روز از خواب پا شدند و دیدند آنچه را که تا دیشب متعلق به آنها بوده و سرزمین شان به حساب می آمد، دیگر کشورشان نیست.
باستانی اضافه کرد: چهار سال از نوشتن این نمایشنامه می گذرد و در این زمان کوشیدم تا این نمایشنامه را روی صحنه ببرم. بنا به دلایل مختلف این فرصت تا به امروز پیش نیامده بود که دلایل آن به مناسبات تئاتر امروز ایران بر می گردد.
نویسنده و کارگردان با سابقه ی تئاتر ایران ادامه داد: یک هفته مانده به اجرا، بازبینی دادیم. ده روز مانده به اجرا متن به طور کامل از سوی شورای ارزیابی رد شد. من اعتراض کردم، شوراهای مختلف نمایشنامه را خواندند. بیشترین گرفتاری نمایشنامه ی ما به واژه ها بر می گشت. من تازه یاد گرفتم چقدر دایره ی واژگانی که نمی توانند روی صحنه بروند، وسیع است. باستانی با بیان اینکه هیچ هنری غیر سیاسی نیست، گفت: اگر تئاتر حرفی برای گفتن نداشته باشد، چه انتظاری از تماشاگر است که وقت بگذارد، هزینه صرف کند و به دیدن آن بیاید. تئاتر باید با مخاطب ارتباط مستمر داشته باشد و به شکل گیریِ یک اتفاق ما بین تماشاگر و بازیگر روی بدهد. وی درباره ی مضمون نمایش و نسبت آن با شرایط امروز جامعه ی ایران گفت: این نمایش در مرز جغرافیایی نمی گنجد. ما در جهانی زندگی می کنیم که همواره درگیر جنگ بوده و جنگ ها همیشه برای کشور گشایی و تصاحب مرزهای بیشتر اتفاق افتاده اند. مسئله ی غضب کردن و ادعای مالکیت اتفاق تازه ای در جهان نیست اما با شکل گیری داعش در سال های اخیر به نوعی دیگر تکرار می شود.
باستانی در پایان به همکاری بازیگران اشاره کرد و گفت: رویا افشار، با تجربه ی بازیگری نزدیک به چهل ساله ی خود، نقش تاثیرگزاری در شکل گیری نمایش داشت و حضور او کمک بزرگی برای من بود. باید از همه ی بازیگرانم سپاس گزار باشم که در زمانی کوتاه توانستند جهان نقش ها را بسازند. لیلا برخورداری، مارال فرجاد و پژمان عبدی نقش ها را بیشتر از آن چیزی که من نوشته ام روی صحنه بردند و حمیدرضا فلاحی هم در ایفای نقش موفق و تاثیر گذار بود.
در ادامه این نشست، مارال فرجاد یکی از بازیگران این نمایش اظهار کرد: به نظرم نمایش «صبح یک روز لعنتی» نمایشنامهای بامزه و با ایدهای جالب داشت. زمانی که سابقه کاری آقای باستانی و اخلاق ایشان را پرسوجو کردم خیلی مشتاق به همکاری با ایشان شدم و خیلی خوشحالم که با کارگردانی کار میکنم که در عین آرامش و متانت با من همکاری کردند تا بتوانم سر کار دیگری هم بروم.
لیلا برخورداری نیز در ادامه این نشست گفت: در این نمایش نقش کدخدا که یک نقش مردانه است را بازی میکنم. اولین نکتهای که در این نمایش برایم جذاب بود جدای از قصه یک فضای گروتست داشت. در این نمایشنامه تمام زنها (کدخدا، سرجوخه، مادربزرگ) زنانی هستند که در قالب مرد ایفای نقش میکنند و من توانستم با این نقش ارتباط برقرار کنم چرا که حرف امروز جامعه من است. وی ادامه داد: در جامعه ما نقش زن و مرد عوض شده و به نوعی خانمها بیشتر از مردها کار میکنند و تأثیرگذار شدهاند و من توانستم این تغییر و جابجایی نقش زن و مرد را در این نمایش ببینم. برخورداری در ادامه افزود: این متن فرای زمان و مکان است و یکی از دلایل جذابیت برای گروه بازیگران این بود که توانست به نوعی حرف جامعه را بزند، نمایشهای اینچنینی که حرف روز جامعه را میزند همیشه میتواند برای مخاطبان جذابیت داشت باشد.
احمد صمیمی، خواننده و نوازنده این نمایش گفت: من اولین نفری بودم که به این گروه اضافه شدم. وقتی که متن را خواندم و بر سر تمرین آمدم متوجه شدم که در این نمایش همه مرزها شکسته شده است و آقای باستانی از من خواستند که در این نمایش فقط خواننده نباشم و بتوانم مفهوم نمایش را به مخاطب ارائه دهم.
در ادامه این نشست، فرنوش فرجندی، طراح لباس با بیان اینکه این نمایش به هیچ زمان و مکان خاصی اختصاص نداشت، گفت: این نمایش به یک مقطع خاص زمانی اشاره نمیکند در نتیجه طراحی لباس برای این نمایش سخت بود و سعی کردیم که لباس پیرزن مربوط به یک منطقه جغرافیایی خاصی نباشد. در مورد کدخدا نیز باید لباس طوری طراحی میشد که خانمی در عین قدرت علیرغم اینکه روستایی است باید طرح تجدد و شیک بودن را رعایت کرده باشد و خانم برخورداری توانستند این نقش را به زیبایی ایفا کنند.
در ادامه فرناز منتظری، طراح گریم با بیان اینکه طراحی گریم باید در راستای ذهنیت کارگردان باشد، گفت: بعد از صحبت با آقای باستانی قرار بر این شد که زنهای این نمایش در فضای سرد و جدا از لطافت قرار بگیرند و مردها درست برعکس، مردهایی ملایم بودند. در شرایطی که فضای کار حاکم است منجر شد تا فضای سرد جنگی و آدمهایی که در نقش خودشان نیستند نقش خود را ایفا کنند.
سامان پورسلیمانی (دستیار کارگردان و برنامهریز) با بیان اینکه جزو اولین کسانی بودم که توانستم این نمایشنامه را بخوانم، گفت: این نمایش کاری ضدجنگی است و برای گفتن حرفها دارد و بعد از چهار سال موفق شدیم که این کار را در تئاتر شهر اجرا کنیم.
رویا افشار، لیلا برخورداری، مارال فرجاد، حمیدرضا فلاحی، پژمان عبدی (بازیگر) احمد صمیمی (نوازنده دورهگرد)، حسن باستانی (نویسنده و کارگردان)، میثم نویریان (طراح صحنه)، فرنوش فرجندی (طراح لباس)، کوروش خزائی (ترانهسرا)، علی المعی (آهنگپرداز) از جمله عوامل نمایش «صبح یک روز لعنتی» که هر روز ساعت 20:30 در سالن سایه تئاتر شهر اجرا میشود.