خاطرات مجید مظفری از محمود استاد محمد و دیگران؛
نصیریان اخراجم کرد/ با سالوادور دالی هم کار کردم
مجید مظفری می گوید: وقتی متن نمایشنامه «نماینده ملت» را خواندم، حس کردم که این نمایشنامه باید در زمان انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر یا مجلس اجرا شود.
ایرانآرت، عباس غفاری: مجید مظفری از سال 50 تا به امروز راهی طولانی را پیموده تا به یک بازیگر ششدانگ بدل شود. آشنایی با محمود استادمحمد و تولید نمایش "آ سید کاظم"، استخدام در اداره برنامههای نمایشی، عضویت در کارگاه نمایش، تحصیل در فرانسه، بازی در دهها نمایش، فیلمسینمایی و مجموعه تلویزیونی؛ کارگردانی نمایش "ماموریت حساس" و حالا هم "نماینده ملت" بخش از کارنامه هنری اوست.
به بهانه اجرای موفق "نماینده ملت" با او به گفت و گو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
آقای مظفری، شما کار بازیگریتان را در اواخر دهه 40 شمسی آغاز کردید و بعدها با نمایش "آسید کاظم" به کارگردانی محمود استادمحمد شناخته شدید که بسیار نمایشنامه شناخته شده و تأثیرگذاری است. این مسیر چطور طی شد و چگونه با آقای استادمحمد نمایش "آسید کاظم" را کار کردید؟
مجید مظفری: من کارم را از سال 47 شروع کردم. یکی دو سال بعد در کارخانه خاور با آدمی به نام محسن مرزبان آشنا شدم و ما با هم به مدت یک سال و نیم سر کلاسهای آقای حسن شیروانی رفتیم و بعد در طبقه چهارم ساختمانی به نام ساختمان کالج که طبقه سوم آن در اختیار آقای شیروانی بود، شروع به کار تئاتر کردیم. محسن مرزبان ارتباط بهتری با بازیگران تئاتر آن موقع داشت و فکر میکنم که از قبل با محمود استادمحمد و یا فرهاد مجدآبادی دوست بود. بعدها هم که با خواهر محمود استادمحمد ازدواج کرد و داماد آن خانواده شد. به واسطه همین روابط، خیلیها مثل آرش استادمحمد، محمود استادمحمد، فرهاد مجدآبادی، هوشنگ توزیع، عزیز هنرآموز و علی کامرانی با ما کار میکردند و خیلی از بازیگران آن موقع اداره تئاتر نظیر بهزاد فراهانی و مهدی فخیمزاده هم به آنجا میآمدند و میرفتند. ما چند نمایشنامه را در دفتر خودمان به صورت کارگاهی کار کردیم اما هیچوقت به نتیجه مطلوبی نرسیدیم که برای عموم اجرا برویم.
نمایشنامه "آسید کاظم" در ابتدا یک طرح بود. من خاطرم هست که من، محمود استاد محمد و حسن شهرستانی که غزل میخواند، با همدیگر میرفتیم و ترنا بازی میدیدیم. من ترنا زدن در ترنا بازی را بلد بودم و آنطور که بقیه میگفتند، در آن سن و سال خیلی ترنای درستی میزدم. به هر حال از این طرح، یک سری اتود درآمد و بعد از آن محمود استادمحمد نمایشنامه "آسید کاظم" را طی 7،8 ماه نوشت و هوشنگ توزیع آن را کارگردانی کرد. خیلیها آمدند تا نقش مرا بازی کنند چون من چهره نبودم و احتمالاً بقیه هم فکر میکردند که اگر یک چهره این نقش را بازی کند بهتر است. حق هم داشتند. به هر حال من در آن نقش بازی کردم و نمایشمان هم تئاتر خوبی شد، به طوریکه وقتی آقای عباس جوانمرد آن را دید، گفت که این نمایش را به خانه نمایش بیاورید. ما آن را در خانه نمایش هم اجرا کردیم و خیلی از آدمها و مسئولین سرشناس آمدند و آن را دیدند. بعد از آن نمایش "آسید کاظم" در جاهای دیگر هم اجرا شد و در نهایت به تماشاخانه سنگلج رفت که در آنجا حدوداً 90 شب به روی صحنه رفت و خیلی مورد استقبال قرار گرفت. وقتی که اجراهای نمایش "آسید کاظم" تمام شد، ما قصد داشتیم نمایش "بنگاه تئاترال" را کار کنیم که متأسفانه آن گروه به دلایل مالی بهم خورد و دیگر کار نکرد. با این حال آقای جوانمرد از آن گروه مرا جذب اداره تئاتر کرد و من با اداره تئاتر قرارداد بستم و سال 56 هم در آنجا استخدام رسمی شدم.
اشاره کردید که چون در ابتدا یک چهره شناختهشده نبودید، در مورد بازیتان در نمایش "آسید کاظم" تردیدهایی وجود داشت. بازی دادن به چهرهها در تئاتر دهه 50 چقدر مرسوم بود؟
مجید مظفری: تا حدودی این مسائل وجود داشت و چون "آسید کاظم" اولین تئاتر گروه بود، بقیه حس میکردند که بهتر است یک چهره نقش مرا بازی کند تا کار دیده شود. محمود استادمحمد و هوشنگ توزیع قبل از آن به خاطر کارهای دیگرشان شناخته شده بودند و میخواستند کسی که روی صحنه بازی میکند هم برای مردم آشنا باشد ولی وقتی اجرای مرا دیدند، خیلی دوست داشتند. خیلیهای دیگر همچون آقای بهرام بیضایی هم آمدند و تئاتر را دیدند و بازی مرا پسندیدند. بعد از آن نمایش، خیلیها از سینما به سراغ من آمدند اما آقای جوانمرد دوست نداشت که به سینما بروم، البته این موضوع به دلیل آن بود که وقتی بچههای تئاتری به سینما میرفتند دیگر به اداره تئاتر بر نمیگشتند و آقای جوانمرد برای همین راضی نبود. اکثر نقشهایی که به من پیشنهاد شد در رده کارهای آقای عقیلی بود که من آنها را بازی نکردم. البته آقای عقیلی در کار خودش استاد است و من به این مسائل کاری ندارم.
چه چیزی باعث شد که برای ادامه تحصیل تئاتر به فرانسه بروید؟
مجید مظفری: من یک مدت با آقای مصطفی دالی الجزایی که بزرگشدۀ فرانسه بود آشنا شدم و زیر نظر ایشان کار کردم. آقای دالی بعد از مدتی از ایران رفت و من حس کردم که دانستههایم از تئاتر خیلی کم است و باید به فرانسه بروم تا بیشتر آموزش ببینم. آقای دالی واقعاً استاد بازیگری خیلی خوبی بود. من بازیگری نخوانده بودم و از رشته فنی به هنر آمده بودم. بنابراین برای آنکه عقب نمانم، مجبور شدم که به دنبال یادگیری تئاتر بروم. به فرانسه رفتم و آقای دالی را پیدا کردم. حدوداً 6،7 ماه آنجا بودم و بعد به ایران آمدم. در فرانسه ماهانه 1200 تومان خرج من میشد و من چون نمیتوانستم آنقدر هزینه کنم، به تهران برگشتم. در اداره تئاتر حقوق من ابتدا ماهانه 180 تومان بود و بعدها به 280 و در نهایت به 480 تومان افزایش پیدا کرد و بعد هم که انقلاب شد.
شما یک مدت به کارگاه نمایش رفتید و با آقای خلج هم کار کردید؟
مجید مظفری: یکبار آقای نصیریان مرا به خاطر 10 دقیقه تأخیر و دیر رسیدن به تمرین از گروه و از اداره تئاتر اخراج کرد و من در آن مدت در کارگاه نمایش کار کردم. حدوداً یک سال و نیم با آقای خلج کار کردم و با همدیگر به فستیوال لهستان هم رفتیم که در نهایت آقای جوانمرد مرا به اداره تئاتر برگرداند.
اشاره کردید که آقای جوانمرد شما و سایر عوامل اداره تئاتر را از بازی در سینما منع کرده بود، اما با این حال شما در دهه 50 چند فیلم سینمایی بازی کردید. چه اتفاقی افتاد که توانستید به سینما بروید؟
مجید مظفری: من چند سال قبل از آن یکی دو پلان در فیلم سینمایی "پایان تاریکی" بازی کرده بودم و آن کار اولین حضور من در سینما بود. بعد از آن که وارد اداره تئاتر شدم، آقای جوانمرد مرا از ورود به سینما منع کرد که البته از ایشان متشکرم که اجازه ندادند در آن جنس از فیلمها حضور پیدا کنم. من چون تا سال 56 به استخدام رسمی اداره تئاتر در نیامده بودم، در یک بازه چند ساله از سال 52 به بعد در اختیار خودم بودم و همان اتفاق باعث شد که در چند فیلم سینمایی مثل "سازش"، "شهر قصه"، "همسفر"، "جنگ اطهر"، "کوچه سرخپوستها" و دو سریال و چند تلهتئاتر بازی کنم. فکر میکنم که فیلمهای "سازش"، "شهر قصه" و "کوچه سرخپوستها" برای من جهشهای خوبی بود.
بعد از انقلاب کارتان را با کدام فیلم شروع کردید؟ فکر میکنم که با فیلم "تنوره دیو" آقای کیانوش عیاری دوباره خودتان را به عنوان یک بازیگر پرتوان مطرح کردید.
مجید مظفری: من در سال 59 در یک فیلم به نام "دانههای گندم" (به کارگردانی حسن رفیعی) نقش اول بازی کردم و بعد از چند فیلم دیگر در سال 64 به کار آقای عیاری رسیدم. بعد از آن هم که فیلمهای دیگری مثل "آوار" (سیروس الوند)، "تشکیلات" (منوچهر مصیری)، "روزهای انتظار" (اصغر هاشمی) و... را بازی کردم.
چه شد که بعد از سالها تصمیم گرفتید به تئاتر برگردید و دوباره یک نمایش را کارگردانی کنید؟
مجید مظفری: سالها وقت نکردم تئاتر کار کنم و وقتی که 4،5 سال پیش دوباره با آقای ایوب آقاخانی کار کردم، حس کردم که باید به تئاتر برگردم. یک سال و نیم پیش هم نمایشنامه "نماینده ملت" را خواندم و تصمیم گرفتم آن را به روی صحنه ببرم. بعد از این نمایش، دو نمایش دیگر را هم کارگردانی خواهم کرد.
چرا تصمیم گرفتید نمایش "نماینده ملت" را امسال کار کنید؟
مجید مظفری: وقتی که متن این نمایشنامه را خواندم، حس کردم که این نمایشنامه باید در زمان انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر و یا مجلس اجرا شود.
به نظر میرسد که کاراکتر ایوان، کاریکاتوری از تمام آدمهایی است که بدون آگاهی برای پستهایی که از آن اطلاعی ندارند کاندیدا میشوند.
مجید مظفری: بله. آن آدمها خودشان هم نمیدانند که چه میخواهند و در نتیجه ممکن است که در اثر این زیادهخواهی، خانواده، خانه و زندگیشان را هم از دست بدهند چون در ماجرای انتخاب یک سری دلالهای انتخاباتی هم وجود دارند که وارد حریم کاندیداها میشوند و میتوانند سر آنها کلاه بگذارند. من آدمهایی را دیدهام که با چند حزب کار میکنند و تا جایی که میتوانند از همه میگیرند و رانتخواری میکنند تا بتوانند از این نمد کلاهی بسازند.