بزرگترین اشتباه محمد یعقوبی و جوابیه تند تئاتر باران/ سه هزار و 900 دلار آمریکایی نویسنده و باقی ماجراها
تئاتر باران در جوابیهای به یادداشت «بزرگترین اشتباهم در سال ٩٥» محمد یعقوبی نوشت: ای کاش اینگونه نمیشد...
ایران آرت: در همین ماه جاری بود که محمد یعقوبی در یادداشتی با عنوان «بزرگترین اشتباهم در سال ٩٥» در روزنامه «شرق» نوشت: من محمد یعقوبی اعتراف میکنم بزرگترین اشتباه سال گذشتهام این بود که در سالن تئاتر باران نمایشم «ماه در آب» را به روی صحنه بردم. و بعد اجرای آیسلند به کارگردانی آیدا کیخایی اشتباه دیگر گروه ما بود. حقیقت این است که گمان نمیکردیم با مدیرانی تا این اندازه بدحساب در این سالن روبهرو خواهیم بود. چرا حالا پس از گذشت چند ماه صدایم درآمده؟ چون گمان میکردم درکشان باید کرد.
او نوشته بود: تئاتر خصوصی نیازمند حمایت است و چه. ولی دیگر رفتارهای ناشایست مدیران این سالن از حد و اندازه گذشته است. باخبر شدهام که درصددند فیلم اجرای ماه در آب و آیسلند را به فروش برسانند که البته طبق قرارداد چنین حقی ندارند. در هیچ جای قرارداد ما با آنان اشارهای به حق فیلمبرداری و فروش این نمایشها نشده و اینکه در زمان اجرا پذیرفتیم از هر دو کار فیلمبرداری شود دلیلش این بود که به ما گفتند برای آرشیو سالن همه نمایشها را فیلمبرداری میکنند. حالا میدانم که دیگر حتی نباید اجازه بدهم برای آرشیو هم از کارهایمان فیلمبرداری کنند. این یادداشت هشداری است مانند دوربینی که به اصطلاح نصب میکنند تا یادآور شوند که این مکان مجهز به دوربین است تا مانع دزدی شوند. پس امیدوارم این یادداشت باعث پیشگیری از جرم توسط مدیران غیرحرفهای و بیاخلاق سالن تئاتر باران شود وگرنه چنانچه باخبر شویم دو تئاتر نامبرده به صورت فیلم یا هر شکل دیگر پخش میشود و به فروش میرسد از مدیران سالن تئاتر باران و پخشکنندگان فیلمها شکایت خواهیم کرد.
خبر دیگر اینکه یکی از مدیران سالن تئاتر باران هفته گذشته در نامهای به نیکولاس بیلون نویسنده آیسلند مدعی شده که بابت اجرای این نمایش سههزار و٩٠٠ دلار آمریکا بهعنوان دستمزد نویسنده پرداخته است و با این اظهار کذب ناشیانه به خیالش خواسته رابطه نویسنده و گروه ما را پرتنش کند و مانع اجرای آیسلند در تورنتو شود. و من روزهایی را به یاد میآورم که هر بار پیگیرانه از این مدیر نامحترم میپرسیدم چرا قرارداد برای حق و حقوق نویسنده و مترجم را آماده نمیکند تا امضا کنم و او هر بار بهانهای میآورد و به روزی دیگر موکول میکرد. فهماندمش که اجرای هر تئاتر بیش از هرچه مدیون نویسندهای است که متن آن نمایش را نوشته است و ما باید به نویسنده اثر و البته مترجم نمایش آیسلند حقشان را بپردازیم. گروه تئاتر اینروزها در این سالها کوشیده برخلاف رسم رایج در ایران مطابق قانون جهانی کپیرایت حقوق مادی نویسنده را بپردازد. قرار بر پرداخت ١٥ میلیون تومان بود ولی سرانجام به پرداخت ١٣ میلیون تومان رضایت داد و توانستم قرارداد را به هر زبانی بود امضاشده از او بگیرم که طرف دیگر آن من بهعنوان مدیر گروه تئاتر این روزها بودم به نمایندگی از نویسنده و مترجم. حالا کسی که در سالن تئاترش یک در میان نمایشهایی بدون اجازه نویسنده یا مترجم بدون رعایت حقوق مادی و معنوی نویسنده و مترجم به روی صحنه میرود دایه مهربانتر از مادر شده و به نویسنده آیسلند نامهای پردروغ نوشته است سراپا غلط و من در عجبم از این همه اهمال و کوتهفکری کسی که حتی به فکرش نمیرسد یک فرهنگ لغت انگلیسی را باز کند و بفهمد واژه نمایشنامهنویس به زبان انگلیسی چه میشود و به دانش اندک خود اکتفا نکند.
جوابیه تئاتر باران
جوابیه تئاتر باران به یادداشت محمد یعقوبی امروز در روزنامه شرق منتشر شد. در این نامه میخوانیم: «جناب آقای یعقوبی ای کاش اینگونه نمیشد. ای کاش اجازه میدادید اختلاف بین ما، بین ما بماند. همه انسانها ممکن است در برخی امور با کارفرمایشان به اختلاف برخورد کنند. ولی راههای مدنی و به دور از طرح اتهامات بیاساس، وجود دارد برای حل این اختلافات. برای چند هزار دلار عایدی لازم نبود این مسیر را تا به اینجا پیش بیایید.
تئاتر باران خوشبختانه در بازی شما نیفتاد و علیرغم همه اقداماتی که کردهاید تاکنون خویشتنداری از خود نشان داده است. ما به هیچ عنوان فکر نمیکردیم شما و دیگر عوامل نمایش آیسلند در تصمیمتان برای اجرای اثری که تئاتر باران تهیهکننده و تولیدکننده آن بوده است در کشور کانادا ثابتقدم باشید.
آری! درست است مردم شریف و دوستدار تئاتر؛ جناب آقای یعقوبی، همه این اتهامات و توهینها را منتشر کردند چون ماههاست بین ما اختلاف است در اینکه آیا ایشان اجازه دارند اثری که متعلق به تئاتر باران است را بدون کسب رضایت ما در کشور کانادا اجرا کنند یا خیر؟ ما رضایتی نداشتیم، اما سکوت کردیم و سعی کردیم با مذاکره و اعلام عدم رضایتمان به شما جلوی این اقدام شما را بگیریم؛ ولی با پیشدستی شما درگیر این بازی رسانهای سخیف و به دور از انصاف شدیم. در روزهای گذشته خبرنگاران بسیاری تماس میگرفتند و میپرسیدند چه شده است ولی تئاتر باران باز هم با خویشتنداری و سکوت کرد. سکوت کردیم تا ببینیم آیا عوامل نمایش آیسلند بهراستی در کشور کانادا به روی صحنه میروند یا خیر؟
بگذریم... . اجازه دهید پاسخ شخصی را بدهیم که قطعا از وی شکایت خواهیم کرد و تا دریافت کامل خسارتهای مادی و معنوی که به تئاتر خصوصی باران زده است، عقب نخواهیم نشست.
جناب آقای یعقوبی اجازه دهید با تکتک جملات و واژگان خودتان پاسختان را بدهیم «تئاتر باران یک دام است» دام چند ده میلیونی، دام بدی نیست. اگر دام بود، چرا چهار اجرای مختلف و دو ورکشاپ در این دام به صحنه بردید و برگزار کردید؟ چرا بعد از اجرای اول و دوم و به قول خودتان با آن همه ظلمی که رفت و با آن همه درایت و ذکاوت و هوشیاری که مدعیاش هستید، پایتان را از این دام بر نکشیدید؟ چرا از بدو ورودتان به ایران تا لحظه خروجتان لحظهای آن را رها نکردید. چرا وقتی حدود چهار ماه در دام بودید آه از نهادتان برنخاست؟ چرا وقتی قراردادهای آنچنانی و چندین برابر حقوق و دستمزد واقعی خودتان و همسرتان را امضا میکردید آه از نهادتان برنخاست؟
ما هم اعتراف میکنیم که بزرگترین اشتباهمان در سال گذشته تهیه و تولید دو نمایش ماه در آب و آیسلند و حمایت و بهادادن به این دو اثر بوده است. به این حرفتان هم صحه میگذاریم که ما نالایقیم که اگر نبودیم چنان قراردادهایی (که بعید میدانم در تمام طول این سالهایی که خودتان و همسرتان تئاتر کار میکنید حتی رنگ چنین ارقامی را دیده باشید)، با شما نمیبستیم.
شنیدهاید که قرار است فیلم ماه در آب و آیسلند منتشر شود. اول) از کجا شنیدهاید؟ دوم) درست شنیدهاید اما کجای این کار ناشایست است؟ سوم) از نمایش «ماه در آب» فیلمی که قابل انتشار باشد وجود ندارد و خودتان خوب میدانید که موضوع اختلاف ما نمایش آیسلند است. پس فرافکنی نکنید. چهارم) چه کسی حق را مشخص میکند؟؟
شما در استخدام تئاتر باران بودهاید برای کارگردانی و نویسندگی در نمایش «ماه در آب» و در سمت دراماتورژ در نمایش «آیسلند» چه خوب و چه بد کارتان را انجام دادهاید و پولتان را گرفتهاید و بعید میدانم حقی مبنی بر مداخله در امور تهیهکننده و صاحب مادی اثر داشته باشید.»
در این جوابیه همچنین میخوانیم: «فکر نمیکنم زبان انگلیسیندانستن زشتتر و مشمئزکنندهتر از استفاده از اثری باشد که تئاتر باران بالغ بر صد میلیون تومان برایش هزینه کرده و شما و همسرتان که در استخدام تئاتر باران بودهاید بهراحتی و بدون آنکه حقوق مادی و معنوی صاحب اثر را در نظر بگیرید، اقدام به اجرای آن در کانادا کردهاید.
بارها از کلمه بیکفایت استفاده کردهاید. سؤال اینجاست که آیا شما میزان و مقیاس سنجش کفایت و لیاقت هستید؟
از کفایت مدیران این تئاتر همان بس که با شجاعت و تهور قدم در راهی گذاشتهاند که شما سالها جرئت نزدیکشدن به آن را هم نداشتید و آرزوی دستنیافتنیتان بوده است.»