معیشت هنرمندان ، وحید آقاپور، اقتصاد هنر
ایران ۷ درصد منابع طبیعی جهان اما یک درصد جمعیت دنیا را دارد یعنی از معدل کشورها ۷ برابر ثروتمندتر هستیم اما هنرمندان ما گرفتار معیشت روزانه هستند
وحید آقاپور ، بازیگر و دانش آموختهٔ کارگردانی تئاتر از دانشکدهٔ سینما تئاتر که با مجموعه ممیزی بسیار مورد توجه قرار گرفت و این روزها در سریال سقوط ایفای نقش می کند زیر تیتر « اقتصاد هنر باید به روز شود » درباره شرایط سخت زندگی روزمره هنرمندان گفت.
ایران آرت: وحید آقاپور معتقد است اقتصاد بیمار کشور مهمترین تهدید برای امنیت شغلی هنرمندان است اما در عین حال پیشنهاد میدهد که برای برون رفت از وضعیت دشوار فعلی، لازم است اقتصاد هنر را به روز کنیم زیرا مدل سنتی قبلی دیگر پاسخگو نخواهد بود.
این بازیگر در گفتگو با خانه تئاتر توضیح میدهد: حداقل در ۱۵ سال اخیر آنچه مقوله امنیت شغلی را برای هنرمندان به طور کلی و هنرمندان تئاتر به طور ویژه در معرض خطر قرار میدهد، بیمار بودن نهاد اقتصاد در کشور ماست. وقتی اقتصاد یک کشور، بیمار، نادرست و زخمخورده است، با یک آشفتگی در قشرهای اجتماعی رو به رو میشویم به این مفهوم که اولا فاصله طبقاتی بیداد میکند و مدام افزایش مییابد و این فاصله طبقاتی در خود هنرمندان تئاتر هم نمود پیدا میکند. یعنی معدود هنرمندانی هستند که از وضع اقتصادی خوبی برخوردارند و خیل کثیری در طبقه متوسط و پایین هستند و تعداد قابل توجهی هم میتوان گفت از قشرهای ضعیف جامعه به شمار میآیند. یعنی یک همگونی معیشتی هم در بین هنرمندان وجود ندارد . بنابراین اگر بناست در این اقتصاد بیمار ، تئاتر درآمد اصلی خود را از طریق مخاطب کسب کند، با نابسامان شدن اقتصاد ، اولین چیزی که حذف میشود، مقوله فرهنگ و هنر است چراکه بر اساس هرم بقا، نیازهای ابتدایی که شامل خوراک و پوشاک و مسکن هستند، در اولویت قرار میگیرند و این اولین تهدیدکننده امنیت شغلی هنرمندان است.
او درباره دیگر عوامل موثر در امنیت شغلی هنرمندان تئاتر میگوید: متاسفانه با وجود سپری شدن سالهای متمادی از حضور مدیومهای سینما، تئاتر و تلویزیون در کشور ما هنوز ساز و کار قابل اعتنا، عادلانه، حرفهای و کارآمدی برای معرفی هنرمندان کمتر شناختهشده به بازار کار به وجود نیامده است. کمیتههایی در خانه تئاتر برای رفع این نقیصه تلاش کردهاند که از میزان بازدهیشان خیلی اطلاعی ندارم و نمیتوانم نظری منصفانه داشته باشم.
آقاپور اضافه میکند: دیگر عامل موثر در بحث امنیت شغلی، این است که کماکان و علیرغم همه ادعاهای مسئولان و مدیران طراز اول کشور درباره امنیت فرهنگ و هنر کشور، بودجه فرهنگی ما در قیاس با مقولههایی مانند مباحث ایدئولوژی یا نظامی، عدد بسیار ناچیزی است. حال انکه برای این مقولات بودجههایی بسیار بالاتر در نظر گرفته میشود که با بخش کوچکی از آن میتوان بودجه چند سال تئاتر را تامین کرد. بنابراین چنین موضوعاتی نیازمند تغییر نگاه بنیادین است و تا زمانی که این تغییر ایجاد نشود، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و فرهنگ و هنر به عنوان مقولهای شناخته میشود که بودنش پرستیژ و افتخار و پز فرهنگی است اما نبودنش آنچنان باعث فقدان و نقصان خاصی نخواهد شد .
او با اشاره به درآمدهای حاصل از منابع طبیعی در ایران ادامه میدهد: اگر مجموعه فعالان تئاتر را در نظر بگیریم، بعید است بیش از ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر باشد و تامین یک معشیت حداقلی برای این جمعیت - به این آن معنا که بستری برای کار و فعالیتشان فراهم کنیم تا با تامین نیازهای اولیه خود به امنیت خاطری دست یابند - برای کشور مانند ما که در زمینه درآمدهای ناشی از ثروتهای ملی جزو کشورهای بارز هستیم، اصلا کار دشوار و نشدی نیست. زیرا کشور ما ۷ درصد منابع طبیعی جهان را دارد در حالیکه جمعیتش یک درصد جمعیت کل جهان است. یعنی ما از معدل کشورها، ۷ برابر ثروتمندتر هستیم. اما اینکه چرا وضعیت شهروندان ما چنین است، نکتهای است قابل تامل و بالاخره باید جایی تلنگری بزند به مسئولانی که اراده و تصمیمشان میتواند این وضعیت را تغییر بدهد اما تا به حال چنین تغییری حاصل نشده است.
این بازیگر در ادامه مدل اداره تئاتر را به عنوان یکی از راههای تامین امنیت شغلی هنرمندان تئاتر تشریح میکند :اگر بخواهیم با نگاهی دقیق و تاریخی سراغ بحث امنیت شغلی در تئاتر برویم، یکی از سیستمهایی که به نظر میرسد کارآمد بوده و تا حد زیادی امنیت خاطر هنرمندان تئاتر را فراهم میآورده، تشکلی به نام اداره تئاتر بوده است که از تاسیس آن حدود ۶۰ سال میگذرد .این اداره در آغاز به عنوان اداره هنرهای دراماتیک و بعد هم که به عنوان اداره تئاتر نامیده شده، تشکلی اداری بوده که بسیاری از هنرمندان تئاتر در استخدام آن بودهاند و حقوق ماهیانه دریافت میکرده و موظف بودهاند در سال بسته به مقتضیات هنری جامعه و سلایق خود دست به آفرینش هنری بزنند.
آقاپور با اشاره به افزایش آمار دانشآموختگان تئاتر در مقاطع فعلی اضافه میکند: ظاهرا همچنان در سرزمین ما سیستمی کارآمدتر از اداره تئاتر وجود نداشته است. البته فراموش نکنیم که تاسیس اداره تئاتر به زمانی مربوط میشود که تعداد دانشکدههای هنری بسیار کم بوده و اساسا از پیدایش تئاتر حرفهای در ایران شاید بیش از دو سه دهه نمیگذشته اما افزایش تعداد فعالان تئاتر در گذر زمان و پیچیدهتر شدن فرایند بودجهنویسی برای این شاخه هنری در دولتهای گوناگون، شاید سبب شده که تشکل اداره تئاتر نتواند همه هنرمندان را تحت پوشش خود قرار بدهد. ضمن اینکه حتی اداره تئاتر هم نیم نگاهی به الگوی تئاتر در کشورهای سوسیالیستی داشته یعنی همان سیستم تئاترهای دولتی که هنرمندان در استخدامشان بودهاند و حقوقی دریافت میکردهاند و در قبال آن اجازه همکاری با دیگر تشکلهای هنری را نداشتهاند که به نوعی همان کمپانی تئاتری است که کماکان این سیستم در بسیاری از کشورهای اروپایی ادامه دارد.
این بازیگر اضافه میکند: بتدریج با محدودیت بیشتر اداره تئاتر، در سالهای اخیر تعداد هنرمندانی که کماکان در استخدام این اداره هستند، شاید بیشتر از انگشتان دو دست نباشد. پس پرسش این است که چه میشود کرد، واقعیت این است که در حال حاضر فعالیت هنرمندان تئاتر، موکول به پیشنهادهای کاری است تا به واسطه آن کار و درآمدی داشته باشند. طبیعتا اگر پیشنهادی نباشد، درآمدی هم نخواهد بود. در این بین هدف ایجاد تشکلهایی مانند صندوق حمایت از هنرمندان این است که تا حدودی نقش حمایتی از هنرمندان داشته باشند و اگر منصفانه هم نگاه کنیم، بیتاثیر هم نبوده زیرا مباحثی مانند بیمه تکمیلی، کمک هزینههای درمان برای افرادی که درگیر بیماریهای خاص هستند، مختصر کمکهایی که در بحرانهایی مانند کرونا پرداخت شده، به هر حال نشان داده بودن این تشکلها بهتر از نبودنشان است، هرچند که قطعا کافی نیست.
او در پاسخ به این پرسش که آیا با بهرهگیری از ایده اداره تئاتر میتوان به تشکیل کمپانیهای تئاتری اقدام کرد، میگوید: بله شدنی است. ضمن اینکه در نهایت میتوان بخشی از کار را به خود هنرمندان واگذار کرد. احتمالا تعدادی از هنرمندان ترجیح میدهند در استخدام تشکلی به نام اداره تئاتر باشند و حقوق حداقلی بگیرند و در محیط اداره تئاتر دست به کار هنری بزنند. تعدادی دیگر ممکن است مایل باشند به عنوان هنرمند متکی به خود فعالیت کنند و تقاضای کار برایشان چنان باشد که بینیاز از همکاری با جایی مانند اداره تئاتر باشند.
او میافزاید: از تجربه اداره تئاتر میتوان برای تشکیل کمپانیهای تئاتری استفاده کرد که ماهیتشان خصوصی است اما از نهادهایی مانند شهرداری هم کمک دولتی دریافت میکنند ولی کمپانی تئاتری در ایران به آن مفهوم شکل نگرفت. تنها عرصهای که میتوان گفت بخش خصوصی را وارد کار کرد، ایجاد سالنهای خصوصی بود که فواید و مضراتی داشته یا پلتفرمهایی که محصولات نمایشی را عرضه میکنند مانند فیلیمو، نماوا و فیلم نت و ... که تا حدودی عملکردی شبیه همان سالنهای خصوصی دارند. در حالیکه اگر مقوله اقتصاد را جزییتر بنگریم، پلتفرمها هم میتوانند یکسری از هنرمندان را اعم از نویسنده، کارگردان، بازیگر و ... به استخدام خود در بیاورند و با آنان قراردادهای مشخصی ببندند . این ساز و کار میتواند از یک سو هزینههای پلتفرمها را کاهش بدهد و از سوی دیگر امنیت و ثباتی برای هنرمندان ایجاد کند. میتوان در محیط تئاتر هم به این تجربه نگاه کرد و بررسی کنیم با چه ساز و کاری جلو برویم که به سمت کمپانیها برسیم.
او درباره ضرورت تشکیل رشتهای با عنوان اقتصاد هنر در دانشکدههای هنری توضیح میدهد: طبیعتا با گذر زمان نیازهای جدیدی برای جامعه به وجود میآید، همچنانکه در دورهای رشته مدیریت فرهنگی باب شد به عنوان اینکه یک مدیر فرهنگی باید مجهز به دانش باشد. حالا هم با گسترش نوآوریهای اقتصادی ، ناگزیزیم در عرصه اقتصاد هنر هم به دانش و ایدههای تازه فکر کنیم و نیازمند دانستن دانش تازه هستیم. قطعا اگر وزارت علوم اهتمام بورزد و با کسانی که در این زمینه اشراف دارند، مشورت کند و این رشته تاسیس شود، تحصیل کردگان آن حتما میتوانند به داد اقتصاد هنر برسند.
این عضو خانه تئاتر در پایان با اشاره به نظرات شخصی خود درباره این خانه، میگوید: در تئاتر تشکل صنفی ما خانه تئاتر بوده و هست. درباره عملکرد آن خیلی حرفها مطرح شده، اینکه در اساسنامه به چه عنوان ثبت شده، موسسه فرهنگی یا خانه تئاتر، چقدر بار صنفی دارد و چقدر توسط نهادهای مختلف جدی گرفته میشود. به عنوان یکی از اعضای صنف تئاتر معتقدم این آسیبشناسی ضروری است که خانه تئاتر چقدر کارآمد بوده و اگر نبوده چه موانعی بر سر راهش وجود داشته. حال که کارآمدی دولتها را محدود میدانیم و چشم امیدمان بیشتر به تشکلهای مدنی و صنفی است، بررسی جایگاه خانه تئاتر، برطرف کردن موانع آن و احیا و باز گرداندن اعتبار این خانه، میتواند به همه هنرمندان تئاتر کمک کند. این یکی از ضرورتهایی است که باید به آن فکر کنیم.