آقای کارگردان و ماجرای میخی که بر تابوت تئاتر کوبیده شد
علی شمس میگوید تئاتر هم درگیر همان فقری است که مردم دچارش هستند و معتقد است کرونا تنها کوبیدن یک میخ دیگر به تابوتی است که میخهای دیگر نیز در طول این سالها بر آن زده شده است.
ایران آرت: فهیمه پناهآذر در همشهری نوشت: علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان نامآشنایی برای علاقهمندان به تئاتر است. کارگردانی که دانشآموخته تئاتر در ایتالیاست و همچنان فعالیتهای بینالمللی در حوزه نمایش دارد. شمس قصد دارد بعد از 2سالواندی باز هم نمایشی را به تئاترشهر بیاورد. نام نمایشش "احتمالات علی شمس" است. احتمالاتی که نوشته و روی صحنه کارگردانی خواهد کرد. تصمیم دارد تیرماه اجرایش را در ایران داشته باشد و در کنارش اگر اوضاع خوب بود تور نمایش مدیترانه را هم برگزار کند.
شمس معتقد است که کرونا تأثیر خود را در تعطیلی تماشاخانهها گذاشته و بیشترین آسیب را به فعالان تئاتر در صحنه و پشت صحنه زده است اما میگوید کرونا تنها کوبیدن یک میخ دیگر به تابوتی است که میخهای دیگر نیز در طول این سالها بر آن زده شده و اگر اقتصاد خوب بود، حال تئاتر در روزگار کرونا هم خوب بود. شمس البته یکی از مزیتهای کرونا در دنیا را وجود فضای دیجیتال عنوان میکند که امکان عرضه تئاتر در آن ایجاد شده است.
معیشت تئاتریها قبل از کرونا سخت بود اما این سختی با آمدن کرونا بیشتر شده است؛ بهنظر میرسد کرونا با وجود مشکلاتی که تئاتر در گذشته داشته عرصه را بر اهالی تئاتر تنگتر کرده است؟
راستش نمیتوانیم با تعریف از خودمان و تکرار گله و شکایتها، تئاتر را در چشم کسانی که مسئول یا تصمیمگیرنده هستند، جا دهیم. تئاتر بیشتر از یک سال است که تعطیل است و کسی دلش برای آن نمیسوزد چراکه تئاتر برای توده مردم مهم و در اولویت نیست. دغدغه امروز مردم معیشت و اقتصاد است. باید حقیقت را بپذیریم که تئاتر و هنرهای زیبا و بهدنبالش مشکلات آن، مردم را درگیر نکرده است. فکر کنید اگر یک بخش از شهرداری مثل خدمات شهری بهخاطر کرونا تعطیل میشد خیلیها نبودش را حس میکردند حتی شاید بهخاطرش اعتراض کرده و تلاش میکردند این بخش احیا شود. اگر تئاتر تعطیل شود برای توده مردم اتفاقی رخ نخواهد داد. در اصل تئاتر یک قشری را دربرگرفته و سختیهایش دامن خود تئاتریها و بهخصوص پشت صحنه آن را فراگرفته است. زمانی که کرونا نبود خیلی از مردم حتی یک نمایش هم تماشا نکرده بودند و آنطور که من فکر میکنم نباید تلاش کنیم این حرفه را شکوهمند جلوه دهیم و از شکوه دادن به این حرفه اجتناب کنیم.
خیلیها عدممدیریت را عامل اصلی همه مشکلات عنوان کردند و گله آنها از مدیریت بوده و هست...
یاد مثلی افتادم؛ از شتر میپرسند که چرا گردنت کج است؛ میخندد که کجایم راست است. مگر هماکنون در مملکت بدون مشکل زندگی میکنیم. اگر در رفاه اقتصادی کامل بودیم و اگر دغدغه معیشت نداشتیم بهطور حتم وضعیت تئاترمان هم خوب بود. وقتی مشکلات اقتصادی بر ما مستولی شده دیگر هنرمند یا هنر نمایش مستثنی نیست. تئاتر هم درگیر همان فقری است که مردم دچارش هستند. دولت و تصمیمگیرندگان هم دچار همان فقر هستند و با همان فقر مدیریت میکنند. (در این میان بگذریم از رانتها و اختلاسها و... که بحث جدا دارد.) کرونا بازهای است که میتوانیم به گذشته تئاتر هم نگاه کنیم. مدیری که خودش بودجه ندارد تئاتر را مدیریت میکند حالا اگر این مدیر محافظهکار باشد حتما تئاتر مشکلاتش بیشتر هم میشود و فضای تئاتر نیز بستهتر میشود اما اگر مدیر جسور باشد و بتواند رایزنی کند، بهطور حتم راههایی نیز گشوده میشود. بهنظرم این موضوع ربطی به کرونا ندارد اما اشتباه استراتژیک در نهادهای فرادستی است که وجود دارد.
منظورتان همان سختگیریهایی است که توسط نهادهای دیگر بر تئاتر اعمال میشود؟ موضوعی که قبل از کرونا و سالهای سال است که دامن تئاتر را گرفته است؟
در شرایط بهشدت متغیری زندگی میکنیم. نبود بودجه کافی، ممیزیهای بیشتر از سوی ارگانهای دیگر، دخالت نهادها در تولید تا اجرا، خودسانسوری، تقاضای زیاد تولید تئاتر و نبود امکانات سختافزاری در اجرا، همه و همه مشکلات قبل از کروناست که در زمان کرونا هم وجود دارد. پس کرونا تأثیری در تئاتر به لحاظ مشکلات عنوانشده ندارد چراکه این مشکلات بوده و هست. یکی دیگر از مشکلات سختافزاری تئاتر است. سالنهایی که نیست. شهرداری نهضت ساخت سالنهای سینما را آغاز کرده است اما در تئاتر این حرکت در هیچ دورهای نبوده؛ اگر هم ساخته شده، یا ناقص بوده و بدون کاربرد یا اینکه در جایی که نباید میساختند یا با هزینه هنگفت ساختهاند...
البته نمیتوان آسیبهای آمدن کرونا را نادیده گرفت.
بله؛ اما ما بحرانهای زیادی را سپری کردهایم از بحران کرونا هم بیرون میآییم و تئاتر کمافیسابق بهکار خودش ادامه میدهد و شاید تلاشی هم بر بازسازی و زنده شدن دوبارهاش باشد ولی باید بپذیریم مشکل بزرگ اقتصاد است. اگر یک تماشاگر علاقهمند به تئاتر 2سال پیش میتوانست با درآمد خود در ماه چند کار تماشا کند، حالا با همین درآمد شاید بتواند یک کار ببیند. حالا چه کرونا باشد چه نباشد. کرونا بیشترین آسیبش را همانطور که گفتم به پشت صحنه تئاتر زد و کسانی که از راه تئاتر زندگی میکردند. کرونا باعث تغییر شغلی خیلیها شد. خیلیها مجبور به مهاجرت شدند. خیلیها به لحاظ روحی بههم ریختند. کرونا یک حلقه انحرافی است چراکه ما از اول مشکل داشتیم. کرونا یک میخ زده شده در کنار دیگر میخهایی است که بر تابوتی کوبیده میشود. ما در میانه یک گردابی هستیم که نمیدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد و همه اینها به شرایط اقتصادی وابسته است. شرایط اقتصادی که در زمان کرونا اگر ایدهآل بود مانند دیگر کشورها به کمک تئاتر هم میآمد.