یادداشت جواد طوسی بر یک نمایش/ نمایش «بیپدر» کمیک یا گروتسک؟
جواد طوسی نوشت: اگر از منظری متفاوت، نمایش «بیپدر» را خندهآور و کمیک بدانیم، در تفسیری گروتسکگونه باید گفت که همه کمدیها به نوعی، تراژیک و غمبارند.
ایران آرت: جواد طوسی نوشته است: نمایش «بیپدر» نوشته و کار سیدمحمد مساوات که اینروزها در سالن قشقایی تئاترشهر روی صحنه است، نشانههای آشکاری از «تئاتر گروتسک» را در خود دارد. تأکید بر ناهنجاری، اشمئزاز، بیهودگی، شادیهای زودگذر و ترس و وحشت و نفرت، زشتی، وارونگی و بیگانهسازی، بازی مضحک و غریب با کهنالگوها، گفتههای آمیخته با طنز و کنایه و بیمعنایی، خیالپردازی و بازی پوچانگارانه با مفاهیم عمیق هستی و....، همه در اجزا و کلیت این نمایش قابل شناسایی هستند. او در یادداشتش در روزنامه امروز شرق نوشته: نامهایی مانند شنگول، منگول، حبه انگور، بزی و گرگه در کودکانههای ما ریشه دارند. اما همین الگوها و شخصیتهای فانتزی در نمایش «بیپدر» به اشباح سرگردان و خونخواری تبدیل میشوند که دیگر نشانی از آن معصومیت و ذهن خیالپرداز کودکانه در آنها نیست.
در دل این ناهنجاری و ازشکلافتادن حقیقت و حضور هیولاگونه آدمها، یکی میگوید: «ما خود خطریم». شنگول و منگول و حبه انگور در قسمت آخر یکی از صحنهها رو به تماشاچی، دندانهایشان را (به نشانه خونخواری) نشان میدهند، و گرگک همواره لباس دراکولاییاش را به رخ میکشد.در چنین فضای نامطمئن، چندلایه و متغیری این اشباح بیقرار، مضطرب و جنونزده، مدام دور باطلی را طی میکنند و از خنده و تمسخر به کابوسهای دهشتناک متمایل میشوند و نفرت و زشتی و اشمئزاز و... اضطرابِ ناشی از جهل را به نمایش میگذارند. در این بازیِ آمیخته با جنون و پرخاشگری و ازخودبیگانگی و هویتباختگی، گفته یکی از بچهها که از پدرش میپرسد: «ما چی هستیم؟ گرگ یا بز؟»، گویی حدیثنفس این روزگار تهی از انسانمنشی است. در چنین فضای مناسبات دگرگونشدهای، گفتاری از این دست، مفهومی کنایی و معاصر پیدا میکند: «بزها نمیتونن هیچوقت شکار کنن، چون خودشون شکار میشن. پس بهتره گرگ باشین».سیدمحمد مساوات در این تأثیرپذیری غریبش از «گروتسک» و سینمای وحشت، با آن بازی هولناک و خونین با لاشه شنگول در دو فصل پایانی، تیر خلاص را به تماشاگر میزند. آن صحبتکردن غلوآمیز و کاریکاتورگونه فرانسوی پدر با فرزندانش، آن بالارفتن و پایینآمدن دفرمه پیاپی از پلههای خانه مخوف، آن رفتار و واکنشهای حیوانی که با شکلکدرآوردن و زوزههای مرگ در هم آمیخته شده و آن محاکمه مسخره بیوقفه در کنار لاشه خونین شنگول و یکدیگر را متهمکردن، نمایشی خوفناک از زوال آدمی است.اگر از منظری متفاوت، نمایش «بیپدر» را خندهآور و کمیک بدانیم، در تفسیری گروتسکگونه باید گفت که همه کمدیها به نوعی، تراژیک و غمبارند.