پاسخ حسین پارسایی به حاشیههای "بینوایان" / حاشیهسازان باعث فروش کارم شدند / همه چیز "بینوایان" شفاف است اگر چیزی دارید سند رو کنید / تاکنون سرمایهگذاری را ندیدهام که از تئاتر سود برده باشد
حسین پارسایی میگوید وقتم را برای پاسخ دادن به حاشیهسازان هدر ندادم اما امروز که از کار فارغ شدم جوابگوی نقدها هستم و از حاشیهسازان که باعث فروش بیشتر نمایش "بینوایان" شدند، تشکر میکنم.
ایران آرت: حسین پارسایی به برخی از حاشیههای که قبل از آغاز اجرای نمایش موزیکال "بینوایان" شروع شده بود و تاکنون نیز ادامه دارد. پاسخ داد. او در گفتوگویی به این موارد اشاره داشته که بخشی از آنها را مرور میکنیم:
* "بینوایان" دستاورد یک تیمورک بزرگ است که دارد تئاتر موزیکال را بهعنوان یکی از نیازهای مخاطب امروز ما تجربه میکند؛ مخاطبی که تنوعطلب است و دوست دارد نمونهها و گونههای مختلف نمایشی را بهصورت حرفهای، جذاب و تأثیرگذار ببینند و خیلی نمیخواهد خودش را درگیر تئاترهای کوچک و تجربی کند. با همه اهمیت و جدیتی که آن آثار دارند و بهعنوان بنیه علمی و فرهنگی تئاتر کشور بهحساب میآیند که بسیار ضروری و ارزشمند هستند اما به نظر میرسد این فاصله و این حلقه مفقوده باید با بعضی آثار پر شود. با کمدیهای خوب و سالم و یا موزیکالهایی که تماشاگر میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
* مسئله نمایش "بینوایان" مسئله تجاری و بیزینس نیست چون اگر قرار بود بیزینس باشد، ما یکدهم این دکور و یکپنجم این بچهها را روی صحنه میآوردیم و قرار نبود اینهمه تکنولوژی تهیه کنیم و تمام فضای سالن را متأثر از الایدی و سیستمهای صوتی درجهیک کنیم. معلوم است که یک گروهی فارغ از سرمایه و سود و مسائل مالی دارد یک کاری را تجربه میکند که آنقدر برای خودش اهمیت و ارزش دارد که حتی اگر بخواهد هم قادر به نگاه بیزینسی به آن نیست.
* در حال حاضر تولید تئاتر موزیکال و سرمایهگذاری در تئاتر موزیکال از نظر معادلات اقتصادی زیانزده است. کسی که میآید 5 میلیارد تومان پول را بین 6 تا 9 ماه میخواباند، اگر بخواهد بازاری به این پول نگاه کند، نباید بیاید در تئاتر سرمایهگذاری کند، به دلیل اینکه نهتنها این پول سود متصور بانکی و محاسبات اقتصادیاش را برنمیگرداند بلکه سرمایهگذار وارد یک چالشی شده و ریسکی را پذیرفته که ممکن است حتی اصل سرمایهاش از بین برود. این مسئله خیلی حساس و دقیق است. عدهای که مطلع نیستند به خودشان اجازه میدهند هر تحلیل و تفسیری را راجع به تئاترهای بزرگ پردرآمد داشته باشند. یک روز میگویند بازیگرش روزی 30 میلیون تومان گرفت و فردا میگویند روزی 45 میلیون تومان گرفت. من داشتم با خودم محاسبه کردم که اگر قرار باشد یک نفر آدم بهعنوان سرمایهگذار پیدا شود که به یک بازیگر روزی 45 میلیون تومان بدهد و اجرایش هم در تالار وحدت که بهترین تالار خاورمیانه است باشد، درآمد یک روز اجرایش را باید به یک بازیگر بدهد! متوسط بلیت شما بین 100 تا 120 هزار تومان میشود، بنابراین یکشب بین 45 تا 50 میلیون تومان درآمد دارید و همه این مبلغ را باید به یک بازیگر بدهید! آنوقت تکلیف پول سالن و بقیه بازیگرها و عوامل چه میشود؟
* خیلی از دوستانی که همکار ما هستند، اصلاً تصوری از طول و عرض و ابعاد و عمق این پروژه ندارند. نهفقط این پروژه بلکه هر پروژه دیگری. مگر هزینههایی که آقای دکتر علی رفیعی انجام میدهند با هزینههای یک نمایش در سالن چارسو یکی است؟ مگر هزینه کار آقای همایون غنیزاده برابر با هزینه یک نمایش در یک سالن کوچک است؟ مگر هزینه "بینوایان" با هزینه دیگر نمایشها برابر است؟ اصولاً مسائلی از جمله اینکه چرا یک نمایشی بزرگ است و اینقدر پرسوناژ دارد، چرا برای یک نمایشی اینقدر هزینه میشود، چرا یک نمایشی در یک سالن خصوصی اجرا میشود و چرا یک نمایشی در اوضاع بد اقتصادی اجرا میشود، به صنف و شخص مربوط نمیشود. با "بینوایان" نه کسی دست در جیب یارانه دولتی دارد و نه فضا و سهمی از محل تالار و صندلی از گروههای دیگر کم میشود.
* تئاتر موزیکال پروسهای زمانبر، هزینهبر و پر از ریسک و چالش است. من میگویم اگر واقعاً کسی میتواند این مسیر را با همه سختیهایش دنبال کند، بسمالله. اگر کسی خودش را به چالش کشید و یک جو بزرگی را با خودش همراه کرد و یک کاری را به سرانجام رساند و مردم دوستش داشتند و از آن لذت بردند، من نمیگویم به آن بگویید خسته نباشید اما دیگر به آن سنگ نزنید!
* ما هم داریم در این مملکت زندگی میکنیم و توان اقتصادی مردم را میبینیم، به همین خاطر نمیخواهیم در این ماجرا متهم به این شویم که داریم تنها برای یک قشر خاص از مردم کار میکنیم. به نظرم تئاتر در شرایط حاضر دارد پوست میاندازد. از زمانی که بخش دولتی بهواسطه تنگناهای مالی و کمبود منابع نتوانست هزینههای تئاتر را تأمین کند، تئاتر کشور به سراغ سالنهای خصوصی و شکلگیری کمپانیهای کوچک رفت و مدل اقتصادی تئاتر تغییر پیدا کرد. تئاتر برای اینکه زنده بماند، دست به هر تمهیدی زد که به این تمهیدات "پوستاندازی" میگویند.
* در حال حاضر شما میبینید که تعداد زیادی تماشاخانه خصوصی تأسیس شدهاند که هیچ چشماندازی به آینده ندارند و شما احساس میکنید که بهزودی تعطیل میشوند چون هیچ امتیاز و حمایتی از بخش دولتی دریافت نمیکنند. اساساً ساختار اداره تئاتر کشور چنین ظرفیتی ندارد که بتواند 20 تماشاخانه را اداره کند. تئاتر در مرحله گذار قرار گرفته است و دارد خودش را از بخش دولتی جدا و به مردم نزدیکتر میکند. اگر تماشاخانه خصوصی دغدغه جذب مخاطب و مردمی شدن را نداشته باشد، کسی بلیت آن را نمیخرد. البته یک سری خطرها هم در این میان وجود دارد و ممکن است شما به سمت ابتذال کشیده شوید. بههرحال ما در مرحله گذار هستیم و همه داریم آزمونوخطا میکنیم تا به یک چارچوب و استقلال برسیم.
* مدل اقتصادی تئاتر دارد تغییر میکند تا چند سال پیش به مدیر تولید و تهیهکننده تئاتر میخندیدند، ولی تهیهکننده با اعتبار شخصی آمد تئاتر تولید کرد تا اینکه پای سرمایهگذار به تئاتر باز شد و رقابتها و تنگنظریها شروع شد. دراینبین برخی میگویند فلان گروه از بلیت 185 هزار تومانی فلان قدر سود میبرد اما درواقع هیچ سودی ندارد بلکه این مبلغ فقط کف برگشت هزینههای یک اثر است. اگر سالن نمایش هر روز پر شود و کمتر از 45 شب اجرا نرود، آن موقع سرمایهگذار ضرر نکرده است. بنابراین این آثار نه سودآور هستند و نه لاکچری. هیچکس با نگاه اقتصادی سراغ این آثار نمیآید. بگذارید این را به شما بگویم که من تاکنون سرمایهگذاری را ندیدهام که از تئاتر سود برده باشد.
* تئاتر اصلاً نمیتواند لاکچری باشد. اگر وزیر ارشاد از کلمه لاکچری استفاده کردند، منظورشان تئاترهایی بود که به هر دلیل با روحیه و سلیقه مردم ما سازگار نیست. به نظرم فرمایش ایشان در مورد عبارت لاکچری بهعنوان یک نمونه تئاتری بود که هزینه بسیار زیاد و خروجی بسیار کمی دارد. اشاره ایشان به یک رویکرد و جریان خاص بود که با یارانههای دولتی به سمت هویت، ملیگرایی و بومی کردن تئاتر برویم تا تئاتر بتواند در خدمت آحاد مردم باشد و همه سلیقهها را در بر بگیرد.
* آدمی را در رسانه می شناسم چند سال است که روز خودش را با اسم و فعالیت من آغاز میکند و هر موضوعی را به من و گروهی که عاشقانه در کنار من کار میکند، نسبت میدهد، شما باید در آن آدمها سراغ انصاف و وجدان را بگیرد! گروهی قلیل موجی درست میکنند و برخی بیاطلاع بر این موج سوار میشوند. بعد از تربیون خودش اشاره کذب میکنند و به دروغ مینویسند که بلیت نمایش "بینوایان" 250 هزار تومان است. نمایش "بینوایان" اگر با این همه حاشیه کوچکترین نقطه ضعفی داشت، طبیعتاً به شب پنجم اجرا نمیرسید. از هر دستاویزی استفاده میکنند که حسین پارسایی و نمایش "بینوایان" را متوقف کنند!؟ چه منافعی دنبال این ماجرا است؟
*من میگویم اگر نقد شخصی دارید به شخص بپردازید و اگر نقدتان راجع به نمایش است، بگذارید نمایش اجرا شود و بعد نقد کنید. این همه دروغ، سیاهنمایی و تهاجم برای چیست ؟! و این همه کینه و حسادت از کجا میآید؟ حتی چشم دیدن 350 نفری که به مدت یک سال قرارداد بستهاند و از این راه ارتزاق میکنند را هم ندارید؟ عدالت و انصافتان کجاست؟! مطمئن باشید گروهی که با عشق و ایمان کار میکند، هرگز از حرکت نمیایستد. آدمهای منصف و با وجدان از خودشان سوال میپرسند این همه دروغ، حسادت و سیاهنمایی از کجا میآید؟
*من اگر واکنشی نشان نمیدهم و سکوت میکنم به خاطر این است که کارهای مهمتری دارم و مخاطبانم را صاحب شعور میدانم. شما اگر واقعاً دلتان برای تئاتر میسوزد، بروید از ظرفیت رسانهتان برای ستارهسازی بچههای جوان و مستعد تئاتر استفاده کنید. نمایش "بینوایان" هر شب 2500 نفر تماشاگر دارد که به هیچ عنوان تماشاگران اینگونه نمایشی نیستند و اگر آن سرمایه تعطیل شود، به هیچ عنوان در جریان عمومی و رایج تئاتر کشور هزینه نخواهد شد.
* شما منتقد محترم به جای اینکه تمام ظرفیت رسانهات را معطوف به ترور شخصیت آدمها کنید، باید از همان تئاتری که آن را آسیبپذیر میدانید، حمایت کنید. اگر حسین پارسایی متوقف شود چه چیزی گیر شما و تئاتر کشور میآید؟ شما اگر فکر میکنید خلافی صورت گرفته سند آن را منتشر کنید. فقط حرف و پژواک غیر اخلاقی و غیر حرفهای و اصرار بر تکرار و باز نشر آن؟! از آنجایی که نمایش "بینوایان" محصول عشق و ایمان یک جمع بزرگ است، در حال حاضر هر شب با شکوه تمام اجرا میشود و تماشاگران آن را تحسین میکنند. من از این بابت خدا را شکر میکنم. چون در این پروژه "من" نبودیم بلکه "ما" بودیم. همه ما با عشق کار میکنیم تا به تئاتر این مملکت خدمت کنیم. چرا میگویید سوپراستارهای نمایش "بینوایان" دستمزد میلیاردی میگیرند؟ شما دارید از ظرفیت رسانه و فضای مجازی سو استفاده میکنید و اطلاعات غلط به مردم میدهید.
* من به چپ و راست کاری ندارم، من به اخلاق، انصاف و وجدان حرفهای کار دارم. زمانی که ما داشتیم "بینوایان" را کار میکردیم، من اصلاً در تماشاخانه ایرانشهر نبودم ولی از قبل سناریو چیده بودند که بنده چه زمانی میخواهم سرکارم بروم. من آش را با جایش بخشیدم و رفتم. ممکن است برای بعضیها اهمیت داشته باشد ولی برای من اصلاً اهمیت ندارد. وقتی آنها میآیند محتوای نمایشهایی که روی صحنه هستند را به من میچسبانند و میگویند این آدم همان آدمی است که میخواهد "بینوایان" را اجرا کند، شما با این ذهن میخواهید چهکار کنید؟ برخی میگفتند آقای پارسایی میخواهد آبان ماه مسافرت کند، درحالیکه من اجرایم تازه آبان ماه شروع میشد. برخی دیگر میگفتند نمایش فرانسوی است و یک سفارتخانه خاص اسپانسر آن است. به همین خاطر دستگاههایی که در این حوزه بهدرستی حضور دارند را حساس کرده بودند.
* ما از روز اول گفتیم که آقای رنجکشان سرمایهگذار است و آقایان قدس و احمدی هم بهعنوان تهیهکننده ما را همراهی میکنند. بنده هم کارگردان نمایش هستم و همه با پرونده روشن داریم کار میکنیم. به نظرم این هجمه رسانهای علیه تئاتر "بینوایان" سازماندهی شده بود. یک سری کلیدواژه بود که یک عدهای از پیش طراحی کرده بودند. عدهای میگفتند "بینوایان" ترکیبی از بخش خصوصی و بخش دولتی است. من آن موقع انرژی خودم را برای پاسخ دادن نمیگذاشتم ولی الان اینجا هستم که جواب بدهم. حتی یک ریال هم از پول "بینوایان" از طرف دولت نیست و هیچ ارتباطی بین مسئولیت من در ارشاد و تولید این اثر وجود ندارد. اگر سند دارید و فکر میکنید اینطور نبوده، سند خودتان را روی میز بگذارید. جز آقای رنجکشان هیچ ارگان وابسته یا غیروابسته، حتی یک ریال هم به تئاتر "بینوایان" کمک نکرده است.
* بینوایان کاملاً دستش توی جیب خودش بوده است. از نظر من پول سرمایهگذار ما بسیار شفاف و روشن بوده است و کوچکترین نقطهضعفی هم وجود ندارد که بخواهیم نگران آن باشیم. یک نفر آمده در تئاتر سرمایهگذاری کرده است و خوشبختانه سرمایهاش دارد برمیگردد. مطمئن باشید ما اگر شکستخورده بودیم، هیچکدام از این جماعتِ نگران سراغ ما را نمیگرفتند. همه اینها در هنگام شکست با شما کاری ندارند. من به آنها میگویم شما سر نمایش "الیور توئیست" این کارها را انجام دادید، سر نمایش "بینوایان" هم دارید انجام میدهید و در کار بعدی هم انجام خواهید داد ولی نتیجه این کارها چه خواهد بود؟ شما اتفاقاً به فروش بیشتر ما کمک میکنید. من از شما باید تشکر کنم و بگویم دمتان گرم که به فروش ما کمک کردید. شما باعث شدید که تئاتر "بینوایان" مسئله روز شود و در همه جای ایران از این نمایش صحبت کنند.
* ما میتوانستیم بسیار مسالمتآمیز نسبت به این نمایش برخورد کنیم و نقاط ضعف و قدرت آن را ببینیم. من صادقانه و دلی میگویم که ما ایستادیم و فحش خوردیم. هرکسی هر چیزی که دلش میخواست گفت و هرچقدر که میخواستند در فضای مجازی برعلیه ما دروغ نوشتند. من در حال حاضر نسبت به اینهمه دروغ، سیاهنمایی و تهمت باید چهکار کنم؟ همه را میبخشم!