معصومه مهرعلی: سکوت شجریان هم آموزنده بود/ روایت شاگرد از همنشینی با خسروی آواز ایران
معصومه مهرعلی خواننده و مدرس آواز که از شاگردان شجریان، محمود کریمی و رضوی سروستانی بوده است میگوید خود را متعهد میداند که امانت اساتید را به طالبانش برساند.
ایران آرت: زاده تهران است؛ ۲۷ بهمن سال ۱۳۳۴ در خیابان مختاری؛ از محلات قدیمی این شهر به این دنیای خاکی پا گذاشت. پدر و مادرش، پسرعمو و دخترعمو بودند و او دومین فرزند از آن خانواده هفت نفره است. به قول خودش، مادری زیبا، مهربان و اجتماعی و با صدایی بسیار جذاب و دلنشین داشت و پدری سادهزیست، مهرپرور، دلسپرده به مکتب اخلاق و عرفان و عامل به اندیشه خود.
بیشتر افراد در طایفه مادریاش خوشصدا و خوشخوان بودند و حالا هم بازماندگان آنان وارث این میراثاند. خودش هم از همان سن و سال کودکی پا گذاشت به جاده هنر و فراگیری آواز را هم خیلی زود آغاز کرد؛ مسیری که بهخصوص بعد از انقلاب برای زنانی چون او هیچگاه هموار نشد و آنان هر بار باید منتظر حادثهای میماندند برای دررسیدن.
معصومه مهرعلی، در شصتوپنجمین زادروزش با علی نامجو و مهرراز شیرازی در روزنامه همدلی به گپوگفت نشسته است. بخشهایی از این گفتگو را در ادامه میخوانید:
در خانواده پدری غیر از شما، فرزندان دیگر هم وارد عرصه آواز شدند؟
اکثر افراد از طایفه مادری خوشصدا و خوشخوان بودند. برادر و خواهرانم هم این بخت را داشتند، اما بهسوی عرصههای دیگر هنر موسیقی کشیده شدند.
چه مسیری طی میشود تا دو همدرس در کلاس آقای کریمی، باهم ازدواج کنند؟
در همین کلاس بود که ۲۸مرداد سال ۶۰ پیوند زندگانی من و آقای محمدحسین سیفیزاده رقم خورد. ما از استاد کریمی دعوت کردیم که در مراسم عقدکنانمان در دفترخانه شرکت کند. آقای کریمی با تأسف بسیار با طنز گفت متأسفم که با قوم همسرم قراری از قبل گذاشتیم. ما هم با دلتنگی زیاد ناچار به نبود استادمان در مراسم عقد شدیم
شیوه آموزش آواز از سوی استاد کریمی چگونه بود؟
کلاس آقای کریمی بهصورت جمعی بود و به شیوه سینهبهسینه برگزار میشد. چون استاد نوازنده سهتار هم بود، همراهی و جواب آوازش نیز فرصتی بود برای تربیت گوش شاگردان.
بعد از آن رهسپار کلاس روانشاد محمدرضا شجریان شدید؟
سال ۵۶ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمدم و در هنرستان موسیقی و تجسمی مسئول امور هنرجویان شدم. سال ۵۷ هنرجویان از من خواستند که برای امتحانات آخرین سال تحصیلیشان در قالب یک کنسرت بهعنوان خواننده با آنها همکاری کنم. کمی فکر کردم و جواب مثبت دادم. برای اجرای این برنامه از بزرگان هنرهای تجسمی و موسیقی دعوت شده بود و در میان مدعوین استادان کریمی، عبادی، بهاری، شجریان و بزرگان حوزه هنرهای تجسمی حضور داشتند. بعد از پایان اجرا بهرسم ادب اول خدمت استاد کریمی رسیدم و بابت کمی و کاست کار پوزش خواستم. پسازآن خدمت جناب شجریان رفتم تا اگر قصوری در کار بوده، عذر بخواهم. بعد از کمی گفتوگو آقای شجریان گفت خانم مهرعلی شما دوست داری به کلاس من بیایی؟ گفتم به اشتیاق و تمامروز. کنسرت پنجشنبه برگزار شد و آقای شجریان گفتند من یکشنبه به شما زنگ میزنم. استاد، یکشنبه به دفتر هنرستان تلفن کرد و گفت چهارشنبه به منزل ما به این آدرس بیا. روز موعود رفتم و این رفتن تا نزدیک به سه دهه ادامه پیدا کرد.
همه آنان که داستان شاگردی را فهمیدهاند، میدانند که همنشینی با استاد حتی در سکوت آموختن است، اما آغاز حضورم در محضر استاد شجریان به فراگیری شیوه استاد طاهرزاده در مکتب اصفهان اختصاص داشت. استاد شجریان بیشتر از تدریس مغروق در اجرا بود؛ آنهم ورود بیشک در دل، بیان واقعیت کلام شاعر، پیام اشعار و شنیدن نکات از زبان کسی که در کار خود موفق عمل کرده است. در کنار همه اینها، مواردی هست که ایجاد اندیشه میکند و وسعت نگاه میبخشد. همیشه همه آموختنها گفتنی نیست. هرگاه که اثری حتی به غیر موضوع اصلی در روش و منش شاگرد پیش آورد، میتوان گفت که این بودن و آموزش مؤثر در احوال او بوده است.
امروز زادروز شماست. میتوانید آرزویی که در حال حاضر در ذهن دارید با خوانندگان این نوشته در میان بگذارید؟
دو آرزوی که برای من هم ارزش هستند، داشتن جهان در آشتی و صلح و مردمی آسودهخاطر و بینیاز است و دریافتن خود حقیقیام. مخلص کلام سپاس از استادان سفرکردهام؛ استاد محمود کریمی، استاد نورالدین رضوی سروستانی و استاد محمدرضا شجریان که با گشادهرویی به من بخشیدند آنچه از پیشینیان آموخته بودند و آنچه خود میدانستند. من هم متعهد به واگذاری این امانتها به طالبانش هستم. امید که روح پاک این بزرگانم، محشور باروح قدسی داود نبی؛ پیامبر آوازخوان باشد؛ آمین!