هنرمندی که موسیقی پاپ ایران مدیون اوست
از ترانههای معروف "بوی گندم"، "همسفر"، "دریایی" و "پوست شیر" گرفته تا موسیقی فیلمهایی نظیر "کندو"، "ماه عسل" و "ممل آمریکایی" تنها بخشی از آثار ماندگار واروژان است.
ایران آرت: محمد صالح علا* در ایران نوشت: یکی از شورانگیزترین هنرهای روزگار ما، موسیقی مردموار (پاپ) است، آثاری با میدان عمل گسترده و نفوذ عمیق و ماندگار در حافظه مخاطبان انبوه که داستان موسیقی مردموار ما، داستان هنرمندان جوانی است که در یک دوره تاریخی به اتفاق ظهور میکنند و دسته جمعی به ترانه نوین و موسیقی مردموار یورش میبرند، شاید این همزمانی تاریخی به قول یاسپرس نوعی از تواتر باشد، زیرا در یک مقطع تاریخی ناگهان بهترین ترانهنویسان و مصنفین موسیقی با هم زلف گره میزنند و به اتفاق آثار زیباشناختی ماندگاری را تولید میکنند که در این سمت جدا از ارزشهای آشکار آثار، تحت تأثیر قرار دادن میلیونها مخاطب جوان ایرانی با این نحله موسیقایی است، نوعی از موسیقی که بزودی تبدیل به ذائقه عمومی شده، در حافظه نسلها جا میگیرد، ترانهنویسانی ظهور میکنند با ذهن و زبان شاعرانه و جهانبینی نو و آهنگسازانی خلاق و نواندیش که نه تنها در اعتلای موسیقی پاپ که به موسیقی سینما و هنرهای نمایشی هم تعین تازهای میدهند،
در بررسی این نحله از موسیقی، نامهایی در بالای فهرست آغاز کنندهها جادارند، از ترانهنویس، آهنگساز، تنظیم کننده و آوازخوان و دیگرها، اما بهانه نویساندن این یادداشت 26 شهریور، روز عزیمت واروژان به عالم ناز است، روز مرگ هنرمندی که در موسیقی مردموار ما رپ رپهای داشته و آثار آهان آهانداری را از خود بهجا گذاشته است. واروژان هاخباندیان موسیقی شناس و آهنگسازی که نامش در چکاد موسیقی مردموار ماست، زیرا که نواندیشی و نوآوری از ویژگیهای آثار اوست. با آنکه تحصیلکرده موسیقی غربی در غرب است، اما شناخت و علاقه عمیقی به موسیقی مقامی و محلی ایران دارد. سند این شناخت و توانایی، کارهای مشترک او با خانم پری زنگنه است، غیر از این واروژان شعر شنیداری را که از مواد اصلی موسیقی پاپ است بخوبی میشناسد و این شناخت هم در آثار و هم در لابهلای حرفهای او تبیین شده است.
واروژان، موسیقی درونی شده در شعر فارسی را بخوبی میشناخته، چنانکه از او شنیدهاند که گفته است برای موسیقی پاپ، آهنگسازی روی ترانه بهتر از آهنگسازی روی تصنیف است و با چنین عقیده است که او ترانه را نخست دراماتیزه میکرده. برای ترانه پیرنگ مینوشته و با این شیوه بوده که انات ترانه را تبدیل به احساسات موسیقایی میکرده است. برای شناخت این وجه از ویژگی او، دقیق شدن به سازبندی و بیان موسیقایی ترانه (بوی گندم) نمونه مناسبی است. از دیگر سو واروژان نه تنها به موسیقی که به سازهای ایرانی علاقه و نگاه منحصربهفردی دارد. با اینکه او نوازنده پیانو و هارپسیکورد است اما کوشش میکند تا سازهای ایرانی را با سازهای غربی ترکیب کند که در سازبندیهایش اغلب سازهای بادی ایرانی (محلی) را با بادیهای غربی تلفیق کرده، یا دستکم مایل به ترکیب آنها بوده است.
متأسفانه برای شناخت زیباشناسی و جهانبینی واروژان آثار مستندی در دسترس نیست که هم پژوهشگران کم کاری کردهاند و هم خود او اهل بیا و ببین و قالیچه تکاندن نبوده است. شاید تمام اسناد تاریخ موسیقی زمان او را که تصفح کنیم، بیشتر از دو سه قطعه عکس و چند نقل قول ضمنی از او پیدا نمیکنیم، تازه همان عکسها هم تصادفی و بهدور از اراده خود او بوده است. شاید هم فقدان چنین اسنادی تأثیر کمی در شناخت او داشته باشد، اما به ما مینمایاند که پیشقراولان این نحله موسیقی تنها هدفشان اعتلای این نحله موسیقی بوده و هم پیداست که آنها همواره خودشان را در سمت حقیقت، عدالت اجتماعی و مردمشان جا میدادهاند. درونمایه آثار ایشان سند این ادعاست.
امیدواریم آینده عاقلتر باشد و به شناخت ایشان و آثارشان کمک کند، زیرا احتمالاً عدم شناخت آنهاست که امروز موسیقی پاپ، تنها تبدیل به کدهای ارتباطی و برخی آثار، هم در حوزه ترانه و هم موسیقی دچار تنزل ضمنی شدهاند، پس شناخت این هنرمندان و آثارشان و حفظ مسیرشان، شاید وسیله آسیبشناسی موسیقی مردموار امروز ما باشد. بدون تردید، واروژان یکی از معماران موسیقی مردموارماست، مردی که در ارتفاع واقعی، هنرمند بوده و امروز خوب است که درباره او بگوییم، آنکه خاک دل خود، خانه کند، معمار است.
* شاعر، نویسنده و مجری