پشت پرده حرفه مدلینگ؛ افسردگی، تحقیر و آزار جنسی / عکس
شاید همه به مدلها و مانکنها حسادت کنند ولی این حرفه هم دشواریها و مشقتهای خودش را دارد.
ایران آرت: حتماً تا به امروز برایتان پیش آمده که عکس مدلهای قدبلند، خوشاندام و زیبایی را دیده و در دل بگویید: «خوش به حالشان! کاش من جای آنها بودم». شاید اگر بدانید این مدلها با چه سختیهایی روبهرو هستند دیگر این آرزو را نکنید. میخواهیم از زاویهای دیگر به این موضوع نگاه کنیم.
به گزارش کوشالی، عکسهای زیر به ما ثابت میکند حرفه مدلینگ، فقط استراحت و خوشگذرانی نیست. برای بسیاری از افراد، برگزاری هفتههای مد، بسیار لذتبخش و هیجانانگیز است اما برای این دختران جوان همراه با استرس بسیاری است. پرو لباس، دوباره پوشیدن آن، آرایشکردن، پاککردن آرایش و … روز را برای آنها بیش از حد طولانی میکند. کافی است که به چشمان این دختران جوان نگاهی بیندازید: افسردگی را به وضوح در آنها خواهید دید. در طول رژههایی که در آن شرکت میکنند، گاهی درسترفتارکردن و حفظ خونسردی برایشان خیلی سخت میشود. چهره کوچک این دختران جوان توجه ما را به خود جلب میکند. نگاهی خسته و لبخندی محو: انگار قرار نیست اوضاع بهتر شود.
اولین مشکلی که سلامت مدلهای جوان را تهدید میکند، اختلالات غذایی است. شاید بزرگترین کابوس یک مانکن این باشد که رئیسش او را صدا بزند و بگوید: «تو چاق شدهای! اگر میخواهی به کارت ادامه بدهی، باید وزنت را پایین بیاوری!» ترس از دست دادن کار و عدم امنیت شغلی، این بیاشتهایی روانی را تشدید میکند.
بیاشتهایی، نخوردن غذا، ورزش زیاد و استفاده از قرصهای لاغری ممکن است باعث افسردگی و یا حتی مرگ این دختران جوان شود. این افسردگی تا حدی است که بسیاری در بین آنها به مواد مخدر و الکل روی میآورند.
از دیگر مشکلاتی که سلامتی روحی و جسمی این دختران جوان را تهدید میکند، اضطراب، نداشتن بیمه سلامتی، نبود یک فضای خصوصی هنگام تعویض لباس، اجبار به داشتن روابط نامشروع، دستمزد اندک و غیره است. بسیاری از این مانکنها قبل از آن که از بیماری بیاشتهایی بمیرند، خود به زندگیشان پایان میبخشند.
برای مثال میتوان به دائول کیم، سوپرمدل کرهای اشاره کرد که به گفته خودش به خاطر تنهایی، کار زیاد و تمایل به آسیبزدن به خود، به زندگیاش پایان داد. البته بیرحمی دنیای برندهای برتر، فقط دامنگیر مانکنهای زن نیست. گاهی در مورد مردان، شرایط تلختر است. آنها اغلب به این خاطر که حرفهای زنانه را دنبال میکنند، تحقیر میشوند و کمتر از مانکنهای زن کسی آنها را تحویل میگیرد! دستمزدشان نیز اغلب پایینتر از همکاران خانم خود است. علاوه براین، بیماری بیاشتهایی و مصرف قرصهای چربیسوز و بدنسازی در بین آنها نیز نگرانکننده به نظر میرسد. از یک طرف، این پسران جوان باید لاغر باشند و از طرف دیگر سیکس پک!
یکی دیگر از مسائلی که نگرانی بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان را برانگیخته، رده سنی این دختران و پسران است. گاهی حتی دیده میشود که مانکنهایی با سن پانزده سال وارد این کار میشوند. آنها به دلیل سن کمی که دارند ممکن است مورد آزار و اذیت جنسی قرار بگیرند، بر اثر گرسنگی آسیبهای جدی به سلامت روحی و جسمی خود بزنند و در آخر در بیستوپنج سالگی، دراثر اضطراب و افسردگی آنقدر خود را پیر احساس کنند که دست به پایان دادن به زندگی خود بزنند.
مدلها حتی زیباترین و خوشتیپترینشان نیزاغلب خود را زشت میبینند تا حدی که برخی از آنان حاضر نمیشوند به عکسهایی که از آنها گرفته میشود نگاهی بیندازند. آنها دائم در حال نقد خود هستند و به یک بیماریی وسواس گونه در مورد خود مبتلا میشوند.
همه مطالبی که در بالا به آن اشاره شد یک طرف و کابوسی دیگر که دست از سر آنها بر نمیدارد، یک طرف: کابوسی به نام زمین خوردن در وسط رژه.
تصورکنید که به یک میهمانی دعوت شده و کفشهایی با پاشنههای عجیب وغریب، خیلی بلند، یا سوزنی به پا کرده و همراه آن لباسی بلند و دست و پا گیر نیز به تن کردهاید. اگر من باشم، تا صبح پلک روی هم نمیگذارم که نکند فردا جلوی جمع بیفتم! مانکنها هر روز و هر شب با این نگرانی زندگی میکنند. یکی ازسختترین و شرمآورترین لحظات زندگی یک مانکن افتادن روی زمین، با لباسی چند میلیون دلاری، جلوی دیدگان هزاران تماشاچی و هزاران لنز دوربین است. فیلمهای زیادی هست که افتادن چندین و چند مانکن را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چطور آنها با خونسردی بلند میشوند و به رژه خود ادامه میدهند. اما فقط خدا میداند آنها درآن لحظه چه احساسی دارند! ما کمتر از نگرانیها، رقابتهای بعضاً ناجوانمردانه، تنهاییها و اشکهای این عروسکهای ربات مانند چیزی میدانیم. شاید دراین صورت کمترآرزو کنیم که جای آنها باشیم!