محمود دولت آبادی| هوشنگ ابتهاج| سایه
روایت محمود دولتآبادی از عادت همیشگی سایه
محمود دولتآبادی در دیدار با تاجیکیها درباره مسائل مختلفی از جمله خواندن حافظ و فردوسی یا آثار عباس معروفی و البته عادت سیگار کشیدن هوشنگ ابتهاج سخن گفت.
ایران آرت: محمود دولتآبادی در دیدار با تاجیکها میگوید: «اینجا هنوز کشور حافظ و فردوسی است. اینجا قبول عام شدن بسیار دشوار است. دشوار است که شما با خوانندگانت رابطه برقرار کنی و صبوری به خرج بدهی.»
به گزارش ایسنا، تاجیکیها از عباس معروفی میگویند؛ اینکه به گفته آنها «سمفونی مردگان»ش در تاجیکستان خوانندهها را راضی نکرده اما «سال بلوا»ی او خواننده داشته است. با اینکه آن هم سیال ذهن بوده است دولتآبادی میگوید: «من سال بلوا را نخواندهام. اما اثر ادبی تا با قلب و روح شما ارتباط نگیرد، صنعتگری فایدهای ندارد. نمیشود شما به طور صنعتی این کار را انجام بدهید.»
مرادی فندک دولتآبادی را برمیدارد و میگوید ما یک شاعر معروف داریم که همیشه میگوید: «سیگارم را با سیگار سایه روشن میکردم. این هم برای ما افتخاری است که با فندک شما سیگارمان را روشن کنیم.» دولتآبادی میخندد و میگوید «آره، سایه سیگارش را با سیگار روشن میکرد، البته اواخر دیگر نمیکشید.»
اینبار دولتآبای از زندان میگوید: «یادم میآید که یک روز ملاقاتی داشتم و همسرم و سیاوش که سهساله بود به دیدنم آمدند و بازجویم رسولی بود، سیاوش را بغل کرد و گفت تو میدانستی پسر بزرگترین نویسنده ایران هستی؟ این برای سال ۵۵ است. آنها هم میدانستند ولی خب...»
از انزوا میپرسند که میگوید: «انزوا برای هر نویسندهای تا حدودی لازم است. اما اگر انسان استخوانش بسته نباشد این انزوا ممکن است افسردهاش کند. ولی من افسرده نمیشوم. تاثیرش هم در آثار بستگی به خود نویسنده دارد. ما نویسندگانی داریم که در این انزوا تباه شدند.» بعد دولتآبادی دستش را نشان میدهد و میگوید: «این انگشتم در دوران کرونا ورم کرده بود و میگفتند باید جراحی شود. کمی درگیر این موضوع شدم. بعد مدتی بستم و امتحان کردم دیدم میتوانم بنویسم. دیگر جراحی هم نکردم. بستگی به روح و روان انسان دارد. زندگی بالاخره دشوار است.»
از دوران کرونا میپرسند و اینکه به چه چیزی فکر میکرده است و آیا نترسیده؟ دولتآبادی میخندد و میگوید: «زن و بچهام بیشتر من را ترساندند تا کرونا.»