پیشنهادهای فرهنگی گوته و تعریف جالب مولانا از علم
الهی قمشهای گفت: فرهنگ یعنی دانایی، زیبایی و نیکویی؛ کشوری با فرهنگ است که در آن زیبایی حرف اول را بزند نه زدوبند و مافیابازی.
ایران آرت: حسین الهی قمشهای، شامگاه گذشته در مراسم گرامیداشت مقام معلم که با حضور اعضای هیأت علمی دانشگاه فردوسی در دانشکده علوم این دانشگاه برگزار شد، اظهار کرد: گنجهایی در عالم هست که هم هویداست، هم آشکار و هم در دسترس و هم مردم از کنارشان میگذرند و میروند. امروز میخواهم از گنج دانایی و توانایی صحبت کنم.
وی با اشاره به اینکه "معلم کسی است که پیرو مکتب انبیاست»، ادامه داد: خیلی حیرتآور است که مهمترین دعایی که خداوند در قرآن به پیامبر (ص) گفته انجام دهد، این است که خدایا علم مرا زیاد کن. فیلسوفان یونان همچون سقراط گفتهاند که علم اصل همه فضیلتهاست. اگر علم پیدا کردید فضیلت میآید. برخی گفتهاند فضیلت در ترک فلان چیز است، اما سقراط گفته فضیلت در خود علم است.
به گزارش ایسنا، این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که "علم چیست؟»، عنوان کرد: علم یا تصور است یا تصدیق. تصور یعنی چیزی را فارغ از چیزهای دیگر در ذهن مجسم کنیم، اما قضاوت بین دو چیز انجام نمیدهیم. تصدیق یعنی دو تصور را مطرح میکنیم و بین آن دو یک حکم میگذاریم.
الهی قمشهای یادآور شد: در قرآن آمده همه اسمها به آدم آموخته شده است. الان هم دارد میآموزد و روز به روز بیشتر میشود. آدمیزاد بر تخت پادشاهی علم نشسته است. مولانا در مورد علم یکی از بهترین تعریفها را کرده که "خاتم ملک سلیمان است علم / جمله عالم، صورت و جان است علم."سلیمان وقتی خاتم خود را نشان میداده تمام نیروهای عالم صف میکشیدند. علم چنین مقامی دارد.
وی افزود: ما باید به آدمیزاد بودن خود افتخار کنیم، باید جشن آدمیزاد بگیریم؛ یعنی ببینید آدمیزاد چقدر رشد کرده، فهم و آگاهی او افزایش یافته و چقدر تسهیلات فراهم کرده است. من توصیه میکنم ما قدر خود را بدانیم.
این پژوهشگر تشریح کرد: گوته گفته هر روز چهار کار را انجام دهید. یکی از این کارها آن است که هر روز یک شعر خوب بخوانیم. دوم اینکه هر روز یک قطعه موسیقی خوب گوش کنیم. انجام این کارها در حال حاضر نسبت به زمان گوته بسیار راحتتر شده، زیرا ما زیر انگشتانمان آهنگهای تراز اول و شعرهای خوب را به راحتی میتوانیم در اختیار داشته باشیم.
الهی قمشهای با بیان اینکه "ما وارث همه ارزشهای دانایی، زیبایی و نیکویی هستیم»، بیان کرد: این سه مورد مهمترین ارزشهاست. در آلمان بالاسر ساختمان میدان گوته نوشته شده بود "حقیقت، زیبایی، دانایی."این سه کلمه است که آمریکا را آمریکا و اروپا را اروپا و ایران را ایران میکند. فرهنگ یعنی همین سه کلمه. کشوری با فرهنگ است که در آن زیبایی حرف اول را بزند نه زدوبند و مافیا بازی. این سه مورد با هم ارتباط دارند، یعنی هرچه زیباست، نیکوست. هرچه نیکوست، زیباست و هرچه حقیقت دارد هم زیباست. قرآن مظهر زیبایی و حقیقت است.
وی تصریح کرد: به دخترها و پسرهای جوان میگویم چهار زبان را باید خوب یاد بگیرید. اولین زبان فارسی است، زیرا زبان مادری است. دومین زبان عربی است، زیرا مکمل و متمم فارسی است. برای پیوندهای جهانی باید زبان انگلیسی و برای زیبایی و شیک بودن هم باید زبان فرانسه را یاد بگیریم.
این مترجم گفت: مردم همه دنبال شادی میگردند. اما از کجا میشود این شادی را بهدست آورد؟ شادی چیزی نیست که شکارمان شود. ما باید کاری کنیم که شادی سراغمان بیاید. شادی، پاداش انجام وظیفه است. پاداش فضیلت است. وقتی کار خوب کردید، شادی سراغتان میآید. اگر خطِ زیبایی و نیکویی را دنبال کنیم پیر نمیشویم.
الهی قمشهای اظهار کرد: اگر بخواهیم از تمام برکات استفاده کنیم، یک راهش این است که هفت روز هفته را به یکی از اینها یعنی دانایی، زیبایی و نیکویی اختصاص دهیم. هفت هنر داریم و میتوانیم هر روز را به یکی از آنها اختصاص دهیم؛ مثلاً شنبه را به هنر معماری اختصاص دهیم. معماری در سرنوشت ما تأثیر دارد. در تهران که اجازه دادند هر کسی هر چیزی بسازد. اینجا هم احتمالاً جاهایی وجود دارد که نظام و هارمونی ندارد. این معماریها روی انسان تأثیر میگذارند.
وی با اشاره به اینکه "وقتی مصاحبِ زیبایی بودیم تأثیرات را آهسته آهسته میبینیم»، توضیح داد: یکی از چیزهایی که زن و مرد از خوبی برخوردار میشوند این است که خوبی، باعث زیبایی میشود. اکر کار بد انجام دهیم آرام آرام چهرهمان زشت میشود و مردم میفهمند. هرچه انسان پاکتر و شفافتر باشد زیباتر است. تا سن ۹۵ سالگی میتوانید زیباییتان را حفظ کنید و خوبی میتواند مارک ثابتی از زیبایی و دانایی برای شما بگذارد.
الهی قمشهای ادامه داد: پدر مرحومم میگفت فردوسی یک سروگردن از همه شعرا بالاتر است و در هر زمینهای یک بیت ساخته و اشرف معانی را در آن آورده است. فردوسی در همان ابتدا و بدون معطلی با لفظ ما را وارد معنی میکند. خلاصه شاهنامه جنگ آدمی با دیو است.
وی ادامه داد: خواجه طوسی که اخلاق ناصری را نوشته و شاید جزو معدود افرادی است که به اخلاق به چشم پزشکی نگاه کرده است. او هر صفت اخلاقی را به عنوان بیماری تلقی کرده و راه معالجه را داده است.