کد خبر: 3183 A

گفت‌وگویی مفصل و بی‌پرده با دختر ابراهیم گلستان، مترجم و گالری‌دار

لیلی گلستان: فروغ به پدرم چسبید!/پدرم فقط شعار می‌دهد/این‌که آن‌طرف دنیا غر بزنی نشد زندگی!/مادرم او را زنده کرد

لیلی گلستان: فروغ به پدرم چسبید!/پدرم فقط شعار می‌دهد/این‌که آن‌طرف دنیا غر بزنی نشد زندگی!/مادرم او را زنده کرد

لیلی گلستان، گالری دار و مترجم بنام معاصر در گفت و گویی مفصل از حواشی بسیاری از جمله شخصیت شناخته شده معاصر -فروغ فرخزاد- پرده برداشت.

ایران آرت: لیلی گلستان، گالری دار و مترجم بنام معاصر در گفت و گویی مفصل با سعید برآبادی که «نیلوفر آبی» منتشر شده، از حواشی بسیاری از جمله شخصیت شناخته شده معاصر -فروغ فرخزاد- پرده برداشت.

 

فخری گلستان چهره کمتر دیده شده داستان ابراهیم گلستان است؛ از دیدگاه شما او چطور آدمی بود؟

خب مادرم بود؛ یک مادر خیلی واقعی. یک زن با مقدار فراوانی ایثارگری و فداکاری. من گاهی اوقات عصبی می‌شدم از این که همه‌اش از خود می‌گذرد و به بچه و شوهرش می‌رسد. مادرم برعکس خیلی‌ها، به ظاهر آدم متجدد و متمدن بود ولی در درونش یک زن کاملا سنتی وجود داشت؛ یک همسر و یک مادر کاملا سنتی. به او ایراد داشتم و همیشه هم به خودش می‌گفتم خیلی به من خوش نمی‌گذشت که می‌دیدم این قدر نسبت به خودش بی‌تفاوت است. واقعیتش این است که به ما می‌رسید و ما خوشحال بودیم که به ما می‌رسد ولی اصلا به خودش نمی‌رسید. یک جاهایی خیلی کوتاه می‌آمد، مخصوصا در مقابل پدرم خیلی خیلی کوتاه می‌آمد. این اخلاق سنتی بیش از حد ایثارگرش را خیلی برنمی‌تابیدم در واقع. ولی این‌طور بود و تا آخر هم همین‌طور ماند.

فخری گلستان

شخصیت پدرتان را چطور تعریف می‌کنید؛‌ از کودکی تا امروز، او را چطور آدمی دیده‌اید؟

در حوزه تربیتی، یکجور خشونت و استبداد در ذاتش بود. دموکراسی در خانه ما اصلا وجود نداشت. اگر دمکراسی را خیلی ساده این طور تعریف کنیم «هر کاری هر کسی دلش می‌خواهد انجام بدهد اما در حدی که به کسی ضرر نزند.» این در خانواه ما نبود. و هنوز هم نظرم همین است. البته این رفتار پدرم،‌ روی من کمتر فشار آورد، چون به هر حال، هم بچه اول بودم و دختر بودم. انگار کمی رعایت می‌کرد اما روی کاوه خیلی فشار آورد... آرامش مستمر نداشتم، یعنی مدام نگران بودم که الان اتفاقی می‌افتد، پدرم چیزی به من می‌گوید یا حرکتی می‌کند که رنجیده خاطر شوم. این اتفاق‌ها هم می‌افتاد، به صورت دائم! یک وقت‌هایی با خودم فکر می‌کردم که می‌خواسته با این روش‌ها من را تربیت کند. ولی می‌توانست نرم‌تر و مهربانانه‌تر باشد. این گله‌مندی را از پدرم دارم.

 

چه شد که پدرتان برای همیشه از ایران رفت؟ آن هم در شرایطی که یکی از فیلمسازانی بود که پروژه‌های دولتی می‌گرفت و چند فیلم در این زمینه ساخته بود؟

دولت هویدا خیلی دولت باهوشی بود، مخصوصا شخص هویدا. مقصود فیلم‌های پدرم را فهمید، تا قبلش نمی‌فهمیدند. مثلا فیلم «گنجینه‌های گوهر» که جواهرات سلطنتی را نشان می‌داد. خیلی فیلم قشنگی است و نریشن فوق‌العاده‌ای هم دارد اما همه‌اش فحش می‌دهد. که شاهان برای چه این قدر جواهر داشتند! خب او این فیلم را ساخت و با پول دولت هم ساخت. کلک می‌زد، دایم کلک می‌زد تا بتواند حرفش را بزند. با پول دولت، به خود دولت،‌ به سلطنت فحش می‌داد. پدرم خیلی هم حواسش جمع بود که گیر نیفتاد تا این که سر فیلم «اسرار گنج دره جنی»، ساواک آمد و بردش. البته آن موقع‌ها آدم را جایی نمی‌بردند که کسی نداند کجاست. پارتی داشتیم و 4-5 روز بیشتر نماند و همان مدت کم بازداشت هم رویش اثر خیلی بدی گذاشت و رفت. استودیو را فروخت و «دیگر این جا نمی‌مانم!» و رفت. خیلی‌ها بعد از انقلاب رفتند اما پدرم قبل از انقلاب رفت. پدرم همیشه موافق انقلاب بود. خب انقلاب شد، چرا برنگشت؟

 

فکر می‌کنید چرا برنگشت؟

نمی‌دانم. پیر هم نبود که بگویم حوصله درگیری نداشت. آن موقع هنوز شصت سالش هم نشده بود. من فکر می‌کنم آدم‌هایی که رفتند، اشتباه کردند و آدم‌هایی که ماندند همه در حرفه خودشان زحمت کشیدند و کار کردند. مثلا گلشیری کار کرد، حتی با زجر. پدرش درآمد، پدر ما هم درآمد. کار آسانی بود؟ مگر ترجمه‌های من آسان چاپ می‌شود؟ هنوز هم سخت است این کار‍. مگر گالری داری کار آسانی است که می‌گویند این نباشد، این باشد. حرف چیز دیگری است؛ ما ماندیم و سختی کشیدیم و کار کردیم و به درد خوردیم. خودم که هیچ ولی، ولی گلشیری چند نویسنده تحویل این مملکت داده است؟‌ آیدین آغداشلو چند نقاش تحویل مملکت داده؟ اینها هم است. پدرم با رفتنش حتی زمینه حمایت از نسل بعد را هم از بین برد و این گله‌مندی من است نسبت به او و خیلی‌ها دیگر که رفتند. اگر مملکت خود را دوست دارید باید بمانید و زحمت بکشید و سازندگی کنید. باید بسازید و تولید کنید و کمک کنید که بسازند. این که بروید و بنشینید در خانه‌ای آن طرف دنیا و غر بزنید و حرص بخورید که نشد زندگی.

 

برخی ابراهیم گلستان را مردی بی‌توجه به خانواده می‌دانند و برخی او را متعهد. واقعا آقای گلستان به خانواده‌اش متعهد بود؟

به خانواده تعهد داشت و این اصلا انکارکردنی نیست. هر کاری از دستش برآمد، برای خانواده کرد. واقعا این طوری بود و در حد تواناییش هر کاری کرد برای ما. من فکر می‌کنم که اینها جزو لازمه‌های زندگی‌ست، جزو وظایف یک پدر است انجام این کارها. من هم به عنوان مادر هر کاری از دستم برآمده انجام داده‌ام و چیز عجیبی نیست. موضوع اصلی که من الان متوجه نمی‌شوم این است که چرا این ارتباط باید قطع شود. البته من از او دور شده‌ام و دیگر فکری درباره‌اش نمی‌کنم. تنها این که خیلی دلم برایش می‌سوزد، او خیلی چیزها را از دست داد، مادرم گفت ببین، من دارم از این لحظه کیف می‌کنم اما او این کیف را از دست داد. از دست دادن کیف دیدن فیلم‌ نوه‌اش را.

 

لحظه ورود فروغ فرخزاد به داستان زندگی شما کجا بود؟

به نظرم اصلا موضوع مهمی نیست. من در پاریس بودم که او آمد به این جا. دختر جوان بدبختی بود که محتاج همه چیز بود. محتاج پول، محتاج زندگی بهتر، محتاج کسی که بیاید و راه و چاه زندگی را نشانش بدهد و یکی را گیر آورده بود و چسبید به او! من به او حق می‌دهم، چون پدرم واقعا مرد جذابی بود و هنوز هم هست. خیلی زیبا بود، یعنی زیباترین مردی است که من در ایران دیدم. خب، وقتی یک دختر جوان که شعر هم بلد است می‌آید پیش همچین مرد جذابی برای کار منشی‌گری، باید هم عاشق شود. طبیعی است که مرد الواطی نبود، خوشگل بود. مشهور بود، قشنگ حرف می‌زد، لباس‌های معمولی می‌پوشید و دلش می‌خواست خوب زندگی کند. همه اینها قابل احترام هستند، اما خب، یک روز دلش خواست که از ایران برود و من این را متوجه نشدم که چرا چنین تصمیمی گرفت.

لیلی گلستان

 

درباره شعر فروع چه نظری دارید؟‌ به خاطر دارم که پیشتر او را جز شاعران زن تراز اول شعر معاصر نمی‌دانستید.

نه نگفته‌ام که شاعر خوبی نبوده است اما جزو سه چهار شاعر زن زن تراز اول کشور نبوده. فقط کتاب «تولدی دیگر»ش خوب است و بقیه‌اش را من دوست ندارم. همه کتاب‌هایش را خوانده‌ام چون شعر دوست دارم اما جز این کتاب از بقیه خوشم نیامده. هیچ وقت هم این مسائل را قاطی قضاوتم در مورد چیزی نکرده‌ام، یعنی کلا اهل حرف خاله زنک نیستم و نبوده‌ام. فروغ در دوره‌ای به زندگی ما آمد و از آن خارج شد؛ دوره خوبی نبود و یادم نمی‌آید که مادرم هیچ وقت درباره‌اش حرفی زده باشد. او هم فروغ را خیلی دوست داشت و پذیرفته بود که این اتفاق می‌تواند بیفتد... پدر من عاشق مادرم بود و همیشه فکر می‌کنم که او گیر فروغ افتاده بود و کاریش نمی‌توانست بکند، دلش برای او می‌سوخت. بارها دیدم که پدرم با او رفتارهای زشت می‌کند و از خودم می‌پرسیدم که چطور ممکن است آدم با کسی که این رفتارها را از او می‌بیند بماند.

 

درست است که بعد از یکی از همین بگومگوها، فروغ خودکشی کرده؟

دوبار فروغ خودکشی کرد و هر دو بار به مادر من زنگ زد و گفت که قرص خورده و مادر من هر دو بار او را برد بیمارستان و زنده‌اش کرد. اگر من بودم نمی‌کردم این کار را! البته وقتی که بزرگ شدم و شوهر کردم، مادرم درباره این موضوع‌ها با من صحبت می‌کرد اما آن موقع که بچه بودیم هیچ وقت راجع به فروغ با من صحبتی نکرد. بعدها که مادر شده بودم و حرف زدن درباره این مسائل برایش راحت‌تر شده بود اینها را به من گفت و من گفتم که تو دیوانه بودی چرا کسی که زندگیت را خراب کرده از مرگ نجات دادی و او از حرف‌های من تعجب می‌کرد و می‌گفت یعنی تو اگر بودی این کار را نمی‌کردی و من جواب دادم، نه!

 

ولی به نظر می‌رسد که مرگ فروغ برای پدرتان آن‌قدر دردناک بوده که مرگ او را می‌گذارد کنار مرگ کاوه.

برای فروغ گریه کرد. من خودم دیدم اما برای کاوه گریه نکرد. یعنی من کنارش نبودم که ببینم گریه کرده یا نه.

 

_ ابراهیم گلستان جاسوس انگلیس بود/گلستان نه از درد هجران فروغ فرخزاد بلکه به جهت اخراج،ایران را ترک کرد

 

فکر نمی‌کنید که مرگ فروغ باعث شد که گلستان برای همیشه از ایران برود؟

در همین کتابی که تازگی از مصاحبه‌هایش منتشر شده، گفته است که «من جهان شمول هستم و هر جا که راحت باشم، آن جا وطن من است.» اینها همه شعار است. به نظرم چون آخرین باری که دیدمش ازم پرسید که «درخت‌های چناری که من کاشته‌ام در حیاط خانه، الان قطرشان و قطر تنه‌شان چقدر هست؟» خب پس تو رفته‌ای آنجا و در باغ بزرگی نشسته‌ای و اصلا برایت مهم نیست کجایی و به جایش داری به درخت‌های چناری که وسط حیاط این خانه کاشته‌ای، فکر می‌کنی. خیلی حرف سنگینی بود، اصلا گریه‌ام گرفت وقتی این را شنیدم، و رفتم بیرون از اتاق. آخر این چه سوالی است که تو داری از من می‌پرسی؟ یعنی تو نشسته‌ای آنجا و داری به جزئیات خانه خودت فکر می‌کنی؟ خب بلند شو بیا! نه قرار است این جا کسی تو را بگیرد و نه قرار است اموالت را مصادره کنند. کاری که نکردی بودی، اتفاقا با شاه هم جنگیده بودی و با تمام هنرها توانسته بودی این کار را بکنی. اما اینها سوال‌های بی‌جواب است. تنها چیزی که می‌دانم این است که او باخته است. چرا که آدم همیشه تصمیمی می‌گیرد که وضع بهتر شود، نه این که به باخت خودش کمک کند. اصلا برای چه آدم خودش را تخریب کند؟ به چه مناسبت؟ برای چه؟ وقتی می‌توانی بسازی برای چه تخریب کنی؟

 

شاید به خاطر عشق. به خاطر همان که گفتید درگیر شد. درگیر عشقش به فروغ.

آدمی با این شخصیت محکم، نباید گیر کند. من هم خیلی جاها گیر کردم. خیلی‌ها خیلی جاها گیر کردند اما آمده‌اند بیرون. چه کسی باور می‌کرد با آن سیمای یک زن خوشبخت و خوشحالی که من داشتم، با آن عشقی که به شوهرم داشتم از او جدا شوم؟ هیچ وقت اظهار نکرده بودم این ناراحتی را اما خوشبخت واقعی نبودم، خودم می‌دانستم که نیستم. به خودم که نباید دروغ بگویم. آمدم کنار. آدم باید با خودش صمیمی باشد رل بازی نکند.

لیلی گلستان فروغ فرخزاد ابراهیم گلستان
نظرات خوانندگان
  • نژلا
    پاسخ

    سلام. مصاحبه ی جالبی بود.اولین باره میخونم.تازه با خانم گلستان آشنا شدم.

    • ناشناس

      خیلی دوست دارم راجع به فروغ بیشتر بدونم چون من هم یک زنم و هم یک شاعر حس غریبانه ای به فروغ و زندگیش دارم اون پاک و بی پروا عاشق بوده

  • پروین
    پاسخ

    لی لی گلستان! عاشقشم.

  • بهار خواجه
    پاسخ

    خیلی مصاحبه ی خوبی بود. من نمیدونستم که فروغ هم خودکشی ناموفق داشته. ای زن. ای زن

  • مینو
    پاسخ

    چقدر نسبت به فروغ و پدرشون خشم دارن.بالاخره هیچ آدمی کامل نیست ولی اینطور تخریب چهره آدمهایی که بخشی از تاریخ معاصر ما هستن فقط ناشی از یک خشم و عدم بخشش بچگانست

    • سارا

      حق داره . پدرش و فروغ زندگی و خانواده اش رو ازش گرفتند. این خشم طبیعیه

    • سمیرا

      واقعا دوست دارم بدانم دوستانی که خیانت را با عشق توجیه می کنند، اگر خودشان جای لی لی خانم بودند، نظرشان درباره معشوقه پدرشان چه بود!؟ بله می توان بهتر رفتار کرد و بزرگوار بود ولی قرار نیست که فروغ را حلوا حلوا کند!

  • هادی
    پاسخ

    خشم کلمه ی درستش نیست.بهتره بگید از وضعیت پدرشون و فروغ و مادرشون آگاهی دارن.شما اگر ابراهیم گلستان و شخصیت ایشون که بسیار هم جذاب هست حتی در همین 97 سالگی ،رو بشناسید و کتابای فروغ رو هم خونده باشید متوجه درستی حرفهاشوون میشید.مردی در یک سزای بزرگ در انگلستان که جزو اثار ملی اون کشوره زندگی میکنه و ادعای جهان شمولی رو داره اما در ذهنش رویای دیدن چنارهای خونه ی خودش رو در کشورش داره ،کشوری که توش با هرکی کار داشته باشن با ابراهیم گلستان کسی هیچ کاری نداره.شما بیا خونوادتو ببین زندگیتو ببین وباز برگرد؟این تبعید خود خواسته ست نه جهان وطنی..البته اینها همه بخشی از زندگی خصصی ایشونه که به هیچ کس مربو نمیشه و اونچه برای ما بسه اینه که افتخار کنیم که در عصر گلستان و دخترشان زندگی میکنیم.هنرمندان بزرگ معاصر .

  • داود
    پاسخ

    ابراهیم گلستانه دیگه.بزرگه وازاهالی امروزه

  • رها
    پاسخ

    دقیقا مشخصه که به قول خانم لیلی ، رفتن و موندن ابراهیم گلستان به خاطر احساس باخت و شکسته
    درواقع نسبت به خودش شرم حضور داره

  • شایان
    پاسخ

    خوبه که کسی اینقدر رک باشه که واقعیات رو اونجور که میبینه بگه ، فارغ ازینکه دیگران به فروغ فرخزاد چقدر احترام میگذارند یا به ابراهیم گلستان..همه ما باید یاد بگیریم که سیاه یا سفید نبینیم..هر کسی از جمله فروغ ممکنه نقاط ضعفی داشته ..باید گفته بشه و راجع بهش صحبت بشه

  • ناشناس
    پاسخ

    واقعا میشه کسی رو "هنرمند بزرگ " نامید در حالیکه در زندگی خودش حتی یه پدر معمولی هم نبوده؟ قبول دارم که هر کس اشتباه می کنه و نقاط ضعفی داره ولی کسی که انقدر به خانواده خودش صدمه زده چطور می تونه به فرهنگ یه مملکت خدمت کنه؟

  • الهام
    پاسخ

    برای منی که ورای زندگی خصوصیش با فروغ و بیت بیت شعرهایش گریستم چه مصاحبه ی دردآوری بود خواندنش...تا جایی خوب پیشرفت که لیلی حرفی از فروغ نزده بود مگر جز این میشود انتظار داشت که دختر گلستانی بهتر از این درباره ی فروغ بگوید او به پدرم چسبید!!!!!دختر بدبخت و محتاج محبت!!!!!!چرا باید مصاحبه به اینجا کشیده میشد .فروغ خبط کرد که وارد زندگی فخری گرامی شد ولی فروغ برای من فقط شاعر شعرهای از عمق جان درامده است .بی انصافی است اگر نگذاشت روح فروغ جوانمرگ آرام نگیرد .باید چشم را بست و گمان کرد ابراهیم گلستانی مثلا جهان وطنی فکر میکند و این مهاجرت از سر دلتنگی برای آغوش فروغ نبود .باید گذاشت لیلی از پدر گلایه کندو مانی حقیقی فیلم بسازد ولی از گلستانی ها حرفی و نظری از فروغ نخواست.

    • سارا

      خب حقیقت همیشه دردناکه. بپذیریم کسی که خوب شعر می گه و قشنگ حرف می زنه لزوما درست رفتار نمی کنه. این هم یه نمونه بارزش.

    • پانته‌آ

      خشم از طرز حرف زدن ایشون مشخصه کاملا. زمان رو در نظر بگیری، میبینی فروغ کار اشتباهی نکرده. تعهدی نداشته! این پدر ایشون بوده که رفته یه خونه نزدیک خونه خودشون برا فروغ گرفته. این‌پدر ایشون بوده که به فروغ گفته اگر ازدواج کنیم آتش عشقمون از بین میره و حرفهامون راجع به سیب زمینی پیاز میشه! توی زمان فروغ، خیلی مرد ها دوتا زن داشتن. درسته کار قشنگی نیست ولی نا متعارف هم نیست. فروغ خیانتی نکرد این پدر ایشون بوده که خیانت کرده، ایشونم‌چون باباشه طبیعیه بگه فروغ به بابام‌چسبید. تاحالا کسیو دیدین باباش خیانت کنه، باباشو مقصر بدونه؟ همه‌میگن زنه گولش زد

  • ويدا
    پاسخ

    مگه قراره شاعر و نويسنده و دانشمند ووووو از خطا مصون باشند ،بالاخره فروغ وارد زندگى مرد متأهل شده ، و زندگى فخرى رو خراب كرد و ابراهيم هم تا آخر عمر درگير كرد .شايد زندگى كاوه و ليلى هم متاثر شده

  • مریم
    پاسخ

    به نظر من صحبت کردن در مورد شخصیتهایی مثل خانوم فروغ فرخزاد بااین لحن تند و تحقیر آمیز از خانم با کمالات و صاحب ادب بعیده.
    من برای خانم فروغ خیلی احترام قائلم.روحشون شاد باشه ان شاءالله.

  • عباسی
    پاسخ

    فروغ به پدرم چسبید...
    پدرتان مرد متاهل و متعهد بود، بچه هم داشت، عقل در سرش نبوده؟ خیانت کرده آقای جهان شمول، بعد تقصیر فروغه؟ عجببببببببب

  • سیاوش
    پاسخ

    به نظر من ایشون کمی خصمانه و تند در مورد خانم فروغ اظهار نظر کردند .

  • محمد
    پاسخ

    سلام بر عزیزانی که نظر دادند. در همه این نظرات رگه هایی از واقعیت وجود داشت. فروغ بدون شک شاعر بزرگی است و من به شخصه تمام شعرهایش را دوست دارم. گلستان هم نویسنده و کارگردان بزرگی است. نثرش بی نظیر است. اگر تاثیر گلستان بر او را به لحاظ بالندگی در شعر با تاثیر شمس بر مولانا مشابه می دانند، تشبیه درستی است؛ اما اینها مانع از آن نمی شود که بر عمکرد فروغ صحه گذاشت. او یک زندگی خانوادگی را ویران کرد، همچنانکه زندگی شوهرش، پرویز داریوش، بهترین کاریکلماتوریست این مرز و بوم را. ارتباط او با شاعرانی همچون نادر نادرپور، فریدون مشیری و ده ها نفر دیگر نشان می دهد که در این خصوص پروایی ندارد و بی تقوا است. خانم لیلی گلستان باید هم خشمگین باشد. تازه خشم خود را فرو خورده و بسیار متمدنانه سخن گفته، هم راجع به فروغ و هم راجع به پدرش. پدرش در قصری که 84 اتاق دارد لمیده است و به قول خودش ویسکی می نوشد و در کتابهایش دغدغه انسان متعالی دارد. آیا چنین رفتاری با آرمانهای مارکسیستی اش هم خوانی دارد.عزیزان من اسطوره سازی نکنید. حقیقت چند لایه است و ما انسانها نقابهای زیادی بر چهره داریم.نقابها را باید پس زد.

  • مونیکا
    پاسخ

    <b>بااقای محمد موافقم‌ . بابا من نمیدونم چارتا بچه میان نظر میدن فروغ خوب بوده عاشق واقعی بوده‌ حتی شعراشم من بجز دفتر اخرشو بقیه رو شعر نمیدونم . بابا فروغ وابسته همه ام بوده شخصیت مریضی داشت شخصیت مرزی افسردگی شیدایی خودکشی زیاد الان اگه بود هیچکی ادم حسابش نمیکرد هیچ جای دنیا بادوتا شعر من عاشقتم. ی دفتر اخرش خوبه. با یه شخصیت مریص ک ازیه خانواده مریص اومده بیرون‌ برید حسابی درموردش مطالعه کنید بابا اسطوره نسازید از ادمای عادی. هیچی نیس توو خالیه منم عاشقش بودم منتها وقتی بچه بودم هیچی حالیم نبود ‌ نامه هاسو زندگیشو مث کنه چسبیدنش به هزاران مردو بخونید وای این دیگه کی بود هیچ سخصیت مستقلی نداشت هیچیش از خودش نبود همش محتاج مردا هر سال با یه مرد همه ام سن بالا متاهل .</b>

  • مونیکا
    پاسخ

    <b>دیگه خود فروغم‌میگه دفترای قبلیمو شعر نمیدونم خجالت زده میشم کاش چاپ نمیشد. در کل فروغ وقتی متاهل بود به همسرش پرویز شاپور خیانت میکنه باوجود یه فرزند. و میره باناصر خدایار‌ شعر گنه کردم گناهی پر ز لذت مربوط به رابطه اش با ناصر هست. خودناصر همون موقع رسواش کرد گف دست خطشو دارم شایعه نگردم. همون سد فروغ بستری شد توو بینارستان روانی چون ابروش رفت. شوهرشم ولش کرد . شخصیت متاصل و ضعیفی داشت بکل‌ من بطور کل فکرم نسبت بهش عوض شد‌ بنظرتون براش مهمه گلستان زن داشت یانه !اصلا اینچیزا حالیش نیس. خودش ب همسرش ب بچش خیانت کرد و ... بزرگش نکنیدو هی نگید فروع زن تنها بود گلستان زن داشت بنظر من لیلی گلستان خودسو خیلی جمع کرد اینطو گفت واقعا من کل نامه ها و زندگی شخصی فروغو خوندم متوجه شدن فروغ دقیقا خودسو میچسبوند شدید، از موضع ضعف وارد میشد و بیپولیو اندوهو ... و واقعاهم بنتیجه میرسید. الان زن همسایتون اینطوری باشه میشه چییی خب درمورد این خانومم همینه.</b>

    • افسر

      <b>مونیکا یا از قبیله گلستان ها: بهتره وقتی عددی نیستی راجع به بزرگان پرت نگی؛ مشخصه قبیله مغرضانه گلستان ریختن این جا و واسه هم نوشابه باز می کنن، انگار توی گروهای تلگرام هنو خبر کردن!!!؛ فروغ پیش ملتی بزرگ و عزیزه، با کسانی مثل شما هم خراب نمی شه پس کم خودتون رو ضایع کنین</b>

  • مونیکا
    پاسخ

    بعدشم ابراهیم گلستان بیاد چی بگه ازفروغ اصن کی بوده زنه وابسته پولی و جسمی بهش ک یه دفتر شعر داره ک خوبه . یکی دوتا فیلمم هس ک باز پای گلستان درمیونه میتونم ب جرات بگم فروغ هیچی نیس گلستان چون نیس نتونس چیزی بگه اخه. تازه خیلی ام بد نگف ازش تمجید الکی ام یکمی بود توو مصاحبه . واقعا حس کردم انقد فروغ اویزونش بود دقیق گلستان بهش ترحم میکرد و خب لذتشم‌میبرد خب . لیلی گف پدرم خیلی بهش بی احترامی میکرد موندم چطو نمیرف این ینی شخصیت خورد شده داغونی داشت ...

    • لیلا

      در پاسخ خانم مونیکا
      سهراب سپهری یکی از دوستان فروغ بود و شعر معروف سهراب«بزرگ بود و از اهالی امروز بود» در توصیف فروغ نوشته، من نه متخصص نقد ادبی هستم و نه روانپزشک...از آشنایی با متخصص بزرگی مثل شما خوشحالم، البته جسارتا من جای شما بودم وقت گرانبهای خودمو صرف اشعار و نامه های خصوصی این به اصطلاح شاعر درجه چندم رو نمی کردم. حیف شما نیست.

  • سوفیا
    پاسخ

    بنظرم اونقدرا هم فروغ بزرگ نیست. یه دفتر شعر اخرش خوبه. خودشم متعهد نبود به شوهرش بهش خیانت کرد و... درموردش مطالعه کنید تمام نامه هاش ب شوهرش ب پدرش به ابراهیم گلستان‌ . کلی عشق ک داشته قبل همسرش شوهرش درحین زندگی متاهلی و بعدش تا رسید ب گلستان‌ کلا به ی نفر پایبند نبود هی شاخه میپریده شخصیت ثابتی نداشت . بخونید دیگه مفصل‌ و ب این نتیجه میرسید فروع ی ادم عادی بوده ک بخاطر سرکشی هاش از قواعد روزگار خاص شده . قواعدی ک الان جاری شده بین زنان‌ مثل مردان خیانت بکنند و فرقی بینشون نباشه منظور فروغ ازبرابری این بود . توو نامه هاش کاملا پیداس همش مینویسه چرا محدودن کردین چرا مردا میتونن همسرو درکنارش عشق داشته باشند زنان نه و..‌‌‌

  • مهشید
    پاسخ

    بعضی از اشعار فروع رو دوست داشتم .
    اما الان کلا نظرم در مورد فروع عوض شد.مقصر فروع هست که وارد زندگی یک مرد متاهل شده .بعدشم ابراهیم گلستان میتونست فروع را بعنوان همسر قانونی و رسمی خودش قبول کند و با فخری عزیز هم زندگی خوبی داشته باشن .اون زمان که بیشتر مردها دو زنه و حتی سه زنه بودن .هیچ عیب و ایرادی هم نداشت.

    • ازی

      کی گفته بخاطر خیانت به شوهرش باید مورد بررسی قراربگیره ، دفترهای قبل تولدی دیگر خیلی خوب نیستن مگه در چند سالگی فروغ سروده شدن ، فروغ تازه در استانه دهه چهل از دنیا رفته ، فروغ نابغه زمان خودش بود ، اون هم یک ادم بود میتونست قصور و کوتاهی داشته باشه ، یهرحال هرکس با شعر فروغ اشنایی داشته باشه میتونه بفهمه دنیای فروغ دنیای سیاهیه

  • ناشناس
    پاسخ

    بنظرم همه ی حرفا راجع به فروغ فقط قضاوت کردنشه.
    من نه تحسینش میکنم نه رد
    چون جای اون نبودم

  • شقایق
    پاسخ

    ...ناگهان خاموشی خانه شکست
    دیو شب بانگ براورد که آه
    بس کن ای زن که نترسم از تو
    دامنت رنگ گناه است گناه...

  • ف
    پاسخ

    مصاحبه ی جالبی بود.ممنون از صراحت بیان خانم لیلی گلستان عزیز

  • ط
    پاسخ

    در ارتباط فروغ با گلستان،هر دو مقصرند،اما جامعه همیشه زن ستیز ایران فقط فروغ مقصر میدونه،گلستان و نجفی و محمد خانی بعد مرگ زنانی که باهاشون در ارتباط بودن راحت زندگی کردن اون زن ها پر پر شدن و هزاران انگ ریز و درشت بهشون زده شد اما مردهای ماجرا حتی خدشه هم بهشون وارد نشد

  • ناشناس
    پاسخ

    من واقعا دلم برای فروغ سوخت.
    فروغ فقط یه زنه ای که تو خانواده ای آشفته بزرگ شده بود و از همون نوجون دربه در دنبال هویت خودش بوده اما تا آخر عمرش اون گمشده اش رو که خود واقعیش رو پیدا نکرده.
    اون یه انسان با تمایلات فطریِ کشف محبت واقعی برای همین که تمام زندگیش دنبال اون همراه و مردی می گشت که کاسه ی محبت قلبش رو پر کنه و ناکام موند.
    توی زندگی فروغ اون چیزی که واقعا کم بود و خلا خودش رو نشون می داد چسبیدن به عشق های زمینی و غفلت از محبت حقیقی و الهی بوده.

  • شکیبا
    پاسخ

    با اینکه بعضی شعرهای فروغ رو دوست دارم ولی ورود به زندگی یک مرد متاهل بچه دار اصلا کار لطیف و قشنگی نیست

  • ویدا
    پاسخ

    نه لحظاتی جای فروغ بوده ام ، نه جای ابراهیم گلستان، نه جای لیلی و نه جای فخری! پس چرا راحت بنشینم قضاوت کنم و با خشنودی هر چه تمامتر بیانش هم بکنم؟!

  • ناشناس
    پاسخ

    تا کسی این درد رو نکشه نمیفهمه که نبایدزندگی واشیانه کسی دیگرروخراب کرداین نامردیه. دست روزگار بهتریندجواب رو میده خانم فخری خانم گلی بوده

  • پریسا
    پاسخ

    از نظر من رابطه زن ومردبایدچارچوب داشته باشه

    • علی

      هر طور نگاه میکنم.نمیتونم با شخصیت ابراهیم گلستان خودم رو نزدیک کنم.یک سری اخلاقیات خاص خودش رو داره.هیچ وقت ندیدم در تبادل نظر اولیه با هیچ کس.نظر طرف مقابل رو قبول کنه.همیشه خودش رو در هر مورد وبا هر کس یک سرو گردن بالاتر میگیره..هنرش بزرگه جای خودش ولی انگار خدا برای درست کردن او جدا گانه وقت گذاشته.یک تکبر ونخوت خاصی تو حرفاش واظهار نظر هاش هست..قول میدم در مورد رابطش با فروغ هم بادست پس میزدا باپا پیش میکشیده.ازاین که یک دختر با اون طبع لطیف رو که تو زندگی مشترک اولش هم اسیر یک مرد بی احساس شده بوده.وحالا احساسش رو حس میکرده گلستان درک کنه.ولی با بازی دادن این زن سراپا احساس.یک جورایی.از بازی دادنش اون حس خود بزرگ بینیش خوب موقعیتیرو پیدا کرده بوده.البته اینهانظرم در مورد رفتار شخصیش بود.درمورد هنرش جایی برای حرف نداره

  • هیچ کس نمی تونه قضاوت کنه فروغ وابراهیم گلستان رو،چون هیچ کس جای اونها نبوده

  • <b>قضاوت درباره پدر و دختری اینچنین که به مرده و زنده رحم نمی کنند؛ مثل قضاوت بیهقی درباره بوسهل زوزنی باید به روزگاری و جهانی و شرایطی دیگر سپرد</b>

  • مرجان
    پاسخ

    اشعار فروغ از لحاظ تاریخی و هنری از مجموع کار های خاندان گلستان ارزش بیشتری دارد.کمی دیگر صبر کنید تا ببینید چه چیز خواهد ماند و ادا و اطوار ها فراموش خواهند شد.

  • مینا
    پاسخ

    عزیزان من در گذشته اتفاقاتی برای زن ومردی افتاده از لحاظ عشق واحساس ک از لحاظ عقلی پرداختن بهش در حال حاضر ب دور از عقل وشعوره...حیف افکارو احساستون نیست ک درگیر روابط دیگران وبدتر روابط دیگران ک مربوط ب سالها پیش میشه کنید

  • سهیلا
    پاسخ

    انسان یک موجود اجتماعی است وتا وقتی در یک جامعه زندگی می کند باید به قوانین جامعه احترام بگذارد. اگر کسی پا روی خط قرمز ها قانون و مدنیت نگذارد مورد قضاوت بد قرار نمیگیرد. دوستان ما در یک جامعه مدنی زندگی می کنیم و تا جایی می توانیم آزاد باشیم و لذت ببریم که به افراد جامعه آسیب نرسانیم و حقوق آنها را محترم بشماریم. هر شخصی چه من چه فروغ فرخزاد چه ابراهیم گلستانه اگر به قیمت لذت خودمان به یک خانواده آسیب برسانیم چون در یک اجتماع زندگی میکنیم مطمئنا مورد قضاوت قرار خواهیم گرفت. مطمئنا کار بد ضد اجتماعی و ضد تمدن فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستانه و هر انسان مدعی، بیشتر از کار ضد اجتماعی یک انسان معمولی افکار عمومی را جریحه دار می کند و مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. و بطور کلی کسانی که شعارشان اینست که افراد را نباید قضاوت کرد و یا اینکه من هر کار دلم خواست می کنم وکسی نباید قضاوت کند بهتر است به کوه پناه ببرند و از اجتماع دوری کنند. مواظب رفتارمان باشیم تا به کسی آسیب نرسانیم.

  • پریسا
    پاسخ

    کاش دست از قضاوت در مورد زندگی و شرایط دیگران برداریم هیچکس نمیتونه بگه اگر جای فروغ و اقای گلستان بود در اون لحظه چه تصمیمی میگرفت حتی دخترشون و این قضاوتها کارهای نا درستی هست که ما به خودمون اجازه میدیم در مورد دیگران بکنیم کاش بعضی بغض ها و حرفها رو همیشه مخفی نگه داریم قاضی فقط خداست کاش میتونستیم از کلمات بهتری در توصیف دیگران استفاده کنیم و این بزرگی یک انسان رو میرسونه هر چقدر زخم خورده باشیم هیچ انسانی کامل نیست و هیچکس بی گناه نیست

  • احمد
    پاسخ

    <b>این مصاحبه خیلی حرفها توشه وکاش میشد چند نفره باشه پناهم بودیم سوالاتی میکردیم ولی به نظر من ابراهیم گلستان مثل خیلی ازروشنفکرهای دیگه ایرانی درعین حال که خودشون دیکتاتور واقعی بودند و البته احمق ...خاک برسرما که نمیفهمیدیم ۰روشنفکرهای حراف وبی مسئولیت</b>

  • فرزانه
    پاسخ

    من فکر کنم این متن های بالا را همه دوستان و فامیل های لیلی گلستان نوشته اند علت نیامدن ابراهیم گلستان من فکر کنم بیشتر بخاطر این است که زیاد شناخته نشود اخه خیلی های در زمان محمد رضا شاه خیلی بیخودی بزرگ شده بودند ابراهیم گلستان هم یکی از انها بود همان در اتاق 84 تایی اتفاقا بهترین جا برایش است

  • لیلا
    پاسخ

    جالب بود

  • بی نام
    پاسخ

    مهم تر از مصاحبه و فروغ و گلستان و... نطراتی هست که ما مردم و به اصطلاح اهل مطالعه دادیم،ما همه جا باید خودمون رو نشون بدیم که ایرانی هستیم، شما که میگین فقط دفتر آخرش..!آیا اگه توی مصاحبه حرفی از دفتر آخر نبود میدونستین دفتر آخری وجود داره؟
    کاش ما اهل مطالعه بودیم،کاش ما اهل فکر بودیم.همین

  • افسر
    پاسخ

    <b>خانوم لیلی گلستان، جاهایی خیلی مغرضانه حرف زدن و قبول دارم شاید به حضورِ فروغ در زندگی شخصیشان حساس بودن!، اما فروغ نه بدبخت و بی چیز بود و نه محتاج کسی و این پدرش بود که به معروفیت خودش قانع نشد و زیر شهرت فروغ خوابید؛ پدرش زیبا هم باشه اندازه فروغ نه زیبا بود و نه جذاب و نه نابغه و هر جایزه جهانی هم کسب کرد بیشترش به خاطر فروغ بوده؛ ایشون عنوان کردن منشی پدرش بوده!!!؛ اون بهش می گه منشی، چون منشی نمی ره فیلم بسازه و یا فلان، هر چند نام منشی رو هم روش بذارن!؛ اون کارمند استودیو گلستان بوده؛ پدرش بهشون خیانت کرده چرا به گردن فروغ چسبیده؟!؛ خانواده فرخ زاد ها آدمای نابغه و معروفی بودن و گلستان کی باشه که دخترش تا این حد از پدرش خدا بسازه؟!؛ ایشون تا به خودشون می رسه یک ریز از پدرش بد گفته و تا به فروغ می رسه، درست وارونه این عمل می کنه! و مشخصه خیلی کینه فروغ رو به دل داره!؛ پس برو خود شکن که آینه شکستن خطاست</b>

    • Saeed

      فروغ رو دوست دارم و خواهم داشت زنی شجاع پرمهر پرتلاش و ظهورش درجامعه ای بود ک داشت سنت گرایی کم میشد و بسمت مدرنیته میرفت و این گسیختگی خیلی تضادهای اجتماعی بوجود اورده بود دلدادگی دست دل وهرچی عقل میگه نرو پیش ولی متاسفانه اتفاق میوفتد از لحاظ کاری فروغ و گلستان خوب همپوشانی داشتن و این موفقیت باعث پیشرفت صنعت سینمایی و هنری ایران بود درمورد رابطه احساسی ک بین این دوشخصیت روی داده دیدگاه خودمو میگم کاش گلستان اگر عشقش واقعی بود ب فروغ ترسو نبود و خانم گلستان رو طلاق میداد کمااینکه خیلیا اینکارو کردن ودوما خانم گلستان کاش ایقد خودشو خرد نمیکرد در زندگی بمونه ک مطمعنا قبل اومدن فروغ پاشیده بود مگه ن ی ک مرد با زندگی کامل هیچگاه ب سمت بهمریزی زندگیش نمیره پس مطعمنا یجای کار میلنگیده یعنی بد میلنگیده و میمونه حرفای لیلی گلستان شاید منم بودم بدتر میگفتم در مورد فروغ با توجه ب طلاق خانم لیلی گلستان متوجه شدم این مادر و دختر اصلا واسه زندگی زناشوویی تربیت نشده بودن متاسفانه ..

  • افسر
    پاسخ

    <b>جایی گفته پدرش مرد کلکی بوده و همش در حال کلک زدن بوده(حتا مدعی بوده دولت رو هم کلک زده!، بابا مشخصه چه استاد بوده!!!)و بعد به فروغ می رسه مدعی شده که فروغ پدرشو اغفال کرده!!!؛
    کم حافظه هس و یادش رفته راجع به فروغ هم بگه مثلِ دولت به فروغم کلک زده!؛ کم'تر پشت یک مرده و یک شخصیت برتر حرف بزنه، به ویژه وقتی خودش نیس تا از خودش دفاع کنه و با این نوع حرف زدن فقط و بیشتر خودش رو ضایع می کنه؛ پدرش مورد داشته، گردن فروغ انداخته، طبیعی هس که فروغ اون لحظه از همسرش جدا شده بود و بی گمان اون وقتا بیشتر به همدم نیاز داشته؛ خب گیرم تقصیر فروغ هم بوده باشه!، بانو دانشور چی و باقی؟!...</b>

  • سیمین
    پاسخ

    فروغ خودش را در شعر دیو شب قضاوت کرده ازش ایراد بگیرید که حق قضاوت نداشتی

  • ناشناس
    پاسخ

    بدون شک مادر لیلی.. فخری گلستان انسان فوق العاده ای هست که درسهایی رو باید ازش آموخت.. انسانیت..
    فروغ هم در مسیر پیشرفت معنوی بوده.. کسی که میره با جزامیها زندگی میکنه..
    و ابراهیم عاشق این دو زن بوده

  • فلاحی
    پاسخ

    ب نظرم خانم گلستان با بی احتیاطی تمام در مورد فروغ صحبت کردن ... فروغ هر چه باشد زنی است از میان میلیونها زن ک حرفی برای گفتن دارد ... من نبودم و ندیدم اما عشق رو در کلمات فروغ ب وضوح دیدم ... همیشه اگر مردی با آن ابهت ک خانم گلستان از پدر بزرگوارش تعریف کرده میره سراغ کسی دیگه حتما گمشده ای در وجود لایه های پنهان روح فروغ پیدا کرده ... خانم گلستان شما خودتون همسرت رو رها کردی و چسبیدی به اونچه ک دلت میگه شاید پدر تو هم همینطوری بوده پی دلش رفته چجوری برای شما خوشاینده و برای دیگران زشته ... جای تاسفه ک هم پدرت اشتباه کرده و هم شوهرت .... شما خوبید ولی گاهی اوقات انسانها در کنار هم مانند یک نصفه سیب زمینی با یک نصفه سیب درختی است ب همان زشتی ... من با کمال احترام برای شما بسیار متاسفم از حرفهای ک زدید و آبروی انسانها رو در معرض قضاوت دیگران قرار دادید ....

  • پگاه
    پاسخ

    در جوامع مردسالارِ زن ستیز مانند کشور ما هیچ کس به مرد متاهل ایراد نمیگیره که چرا با وجود زن و فرزند به دنبال هوسش (و یا حتا عشق واقعیش) رفته؟! بلکه زن رو مقصر می دونن. خانوم فرخزاد که مجرد بوده و به کسی تعهدی نداشته، جناب گلستانِ بزرگوار چرا در باغ سبز نشون دادن؟!؟
    خانوم گلستان عزیز!
    گیریم پدر شما خوش تیپ ترین و پولدارترین مرد روی کره زمین! بهترین کارگردان دنیا ! ایا این دلیل میشه که خانوم فرخزاد «بچسبه» بهش؟! چرا ما زنان ایرانی فکر می کنیم پدرمون و پسرمون جذاب ترین و منخصربفرد ترین و ساده ترین مردان هستند (در واقع معصومند و مبری از گناه!) و این زن های عفریته و خونه خراب کن هستند که وارد زندگی اونا میشن؟!؟
    به فرموده حضرت حافظ: «شهری ست پر کرشمه و خوبان ز شش طرف» فروغ هم نه، یه زن دلفریب و مستقل دیگه در نهایت قاپ پدر شمارو می دزدید. چون ایشون مشخصن اماده این موضوع بودن (با بی تفاوتی و بی مهری به زن خودش و بچه هاش)
    افرادی مانند جناب گلستان که شخصیتی سست عنصر دارن و البته بی تعهد به زندگی متاهلی، باید مورد شماتت قرار بگیرن، نه خانواده فرخزاد که افرادی به شدت خیرخواه، صادق و عجیب بودن، انقدر خودشون بودن که گویی اصلن به این دنیا تعلق نداشتند. از خانوم گلستان که شخصیت فرهیخته ای هستند اصلا انتظار نمیرفت چنین سطحی نگرانه همراه با خشمی کودکانه و الفاظ رکیک درباره فروغ صحبت کنند ...

  • به نظرم ابراهیم گلستان با آن سیمای فریبنده و ویژگی های جذابی که داشته، هر زنی عاشقش می شده

  • نیما بختیار
    پاسخ

    من وفاداری راچیزی شبیه اگزتانسیالیسم میبینم ازاینوعش که اگ چیزی رقتنی روحس کنیم خودمون رومقیدبه نگه داشتنش میبینیم، چیزی درون مافرومیریزدوماسعی میکنیم با انحصارخودمون دراون وضعیت برای شریک مون این رابطه رو منحل نکنیم
    ک اگرعشق باشه وقاداری وجودنداره قبل نیازبه بودنش خودجاریست

  • ناشناس
    پاسخ

    وای! ببین ما مردم جامعه با آدمهای پیشروتر از خودمون چه می‌کنیم! زندگینامه فروغ و اطرافیانش رو که می‌خونم افسرده می‌شم. این آدمها نابغه بودن، فقط در زمان اشتباه به دنیا اومده بودن... حتی یک نفر رو ندیدم که زندگیش نسوخته باشه... خیلی غم انگیز بود.

  • به نظر من عشق و دلدادگی فروغ به گلستان، واقعی و راستین بود (نمی گویم پاک). ولی گلستان تنها جسم او را می خواست و یک سرگرمی جذاب. نگاه کنید به مصاحبه اش با خبرنگار گاردین.

  • مجید
    پاسخ

    حیف از فروغ. عشق او راستین بود ولی گلستانٰ هوس باز بود.

  • زری
    پاسخ

    به نظرم دونستن واقعیات درباره هر کسی باشه خالی از لطف نیست. خانم گلستان حق داره و هیچکس به جای او نبوده.

  • آرام
    پاسخ

    گلستان دلش برا درخت تنگ شده نه آدمهایی که خواسته ازشون فاصله بگیره ...به نظرم هرچه بکاری درو میکنی و اینکه هر انسانی از اشتباهش برمیگرده مگر اینکه تمام تقصیرها مال اون نباشه ....
    دنیا عمل و عکس العمل هستش این ماجرا فقط فروغ و گلستان نیستن که بازیگرای دیگه ساکتن و ما از عملکردشون خبر نداریم پس نمیشه قضاوت کرد .
    به نظرم خانم گلستان فقط باید جاشو تو قلب پدرش طبق جایگاهش بدونه اون نمیتونه همه نقشها رو بازی کنه تو زندگی پدرش.

  • ناشناس
    پاسخ

    به فروغ ظلم شد

  • ناشناس
    پاسخ

    حالا مگه هرکی شعر بگه یا تو شغلی معروف باشه زندگی شخصی خوبی داشته شهریار با اون عظمت زندگی خصوصی خوبی نداشته

  • ناشناس
    پاسخ

    اگر میخواست خودش رو بکشه چرا خبر میداد این شعر میگفت ولی روحی مریض بود معروفیت بیشتر بخاطر افکار انحرافی هست

  • عارفه
    پاسخ

    بیاید درمورد خصوصی ترین لحظه زندگی آدمهای سال ها پیش قضاوت نکنیم ...هرکسی باهر سلیقه ایی و هر دیدی اجازه قضاوت نداره...مطمءن باشید اگر فروغ اون مردی که قدر عشق رو میدونست پیدا میکرد اینقدر به دنبال عشقهای مختلف نبود.

  • زهرا
    پاسخ

    شغل وکار و فعالیت اجتماعی و موفقیت آدما یه چیزه .زندگی خصوصی یه چیز دیگه
    یکی شعرش خوبه و در این زمینه قابل تحسینه ولی زندگی شخصیش افتضاحه
    یکی دیگه کارگردان و نویسنده موفقه و بنامه و زندگی خانوادگی شکست خورده ای داره
    اگه میخوایم نظر بدیم فقط باید در مورد شغل و کارشون باشه نه شخصیتشون

  • مریم یاوریان
    پاسخ

    فروغ عزیز روحت شاد

  • داریوش مهاجر
    پاسخ

    لی لی گلستان تربیت شده مادرش هست
    من ۶۰ سال عمر کردم تو زندگیم ۵ زن برتر دیدم که باید بگم فخری گلستان مادر لی لی بهترین بود
    او زنی فداکار و خیر بود من ۵ سال از زندگیم رو که بچه بودم زیر دست ایشمن بزرگ شدم الان دیگه وجود نداره و فوت کرده ولی در قلب خیلی از آدما مثل من زنده است روحش شاد یادش گرامی

    • ویدا

      خیانت به هر شکل آن بد است. چه از طرف یک نابغه باشد، چه از طرف یک بی سواد. هرچند که اشعار فروغ فرخزاد را بسیار دوست دارم.

  • سیاوش
    پاسخ

    درود اصولاً بزرگترین نقطه ظعف ما ایرانی ها اینه که دنبال انسان کامل و بی نقص میگردیم و بدون توجه به ناقص بودن اطلاعات تمان راجع به موضوع به خودمان اجازه میدهیم دیگران را قضاوت کنیم اول به خودم میگم انسان کامل وجود نداره و کامل و بدون نقص فقط خداست .

  • سعید
    پاسخ

    بزرگان رابشناسیم محترم بدانیم نقدکنیم ولی قضاوت غایی نکنیم که اینکاره نیستیم

  • نادیا
    پاسخ

    چقدر در مورد پدرش و فروغ با خشم و حقارت حرف میزنه .تخریب کردن کار درستی نیست کیه که رازی تو زندگیش نداشته باشه .آیا همه ی انسان ها پاک و بی الایش اند؟

  • به نظر من فروغ آدم سالمی نبوده. با ناصر خدایار به شوهرش خیانت کرد و بعد از اون هم عاشقانه‌ای بی‌سرانجام پشت سر هم.
    به‌ دلیل رفتار خشونت باری که از پدرش دیده رود، وجه مردانه وجودش آسیب دیده بود و هرگز هم شفا پیدا نکرد.
    شعرهایش آن هم دفتر تولدی دیگر زیباست ولی شخصیت خودش را دوست ندارم.

  • پرنیان
    پاسخ

    عزیزان، فروغ درزمینه شعرو شاعری نابغه بود و اینو هیچکس نمیتونه منکر بشه.فروغ شاعر خیلی خوبی بود؛ کما اینکه زود از دنیا رفت و فرصت پیدانکرد تا همه استعداد و نبوغشو باشعرهای زیباش به نمایش بگذاره‌. اما خب آدمها خاکستری اند. هیچکس خوبِ مطلق نیست...کارهایی که فروغ کرده خیلی کارهای عجیب و غریبی نیست‌. اون هم آدم بود، جوان بود، خطا میکرد، زمین میخورد، تجربه میکرد، شکست میخورد، پیروز میشد و.... همه اینها بخشی از زندگی همه آدمهاست‌. من بابت کارهاش تاییدش نمیکنم اما به نظرم یه کم زیادی درموردش خصمانه صحبت شد.فراموش نکنید فروغ خیلی جوان بود که از دنیا رفت. شاید اگر زنده بود؛ خودش راه درست و پیدا میکرد. یه کم منصف باشیم؛ خصوصا درمورد کسی که نیست تا از خودش دفاع کنه

  • طناز
    پاسخ

    دو نفر عاشق هم بودن زندگی کردن مدتی و از بد روزگار جدا شدن مرد هم در عمل نشون داده عاشق کی بوده متاسفانه بعضی اوقات آدما به خصوص تو ایران مجبور هستن تو زندگی بمونن به خاطر حالا بچه ابرو شرایط ولی دلیل نیس متاهل واقعی هستن اینم همینطور بوده خیلی بده بله ولی تو ایران زیاده بدلیل فرهنگ غلط ایرانیا که با زور میخوان خانواده رو حفظ کنن حتی به قیمت خیانت . ولی مهم زنه بوده که ظاهرا مشگل حادی نداشته پذیرفته چون اگر براش این مسئله غیر قابل تحمل بود که قطعا میرفت . و اینکه حرفای دختر ابراهیم گلستان بسیا ر جانبداری مادرس چون حرفای برادرش میانه رویه و از فروغ خوبم گفته . دختر دیده مادر پذیرفته این شاکی شده همیشه برعکسه مادر آسون گیر دختر سختگیر و برعکس . ولی بهرحال . هر کس زندگی خودشه ریز و بمشم خودش بهتر میدونه .

  • نانا
    پاسخ

    از نظر من، مقصر اصلی آقای گلستان بوده، نمونه ی بارز اغلب روشنفکران ایرانی که در حقیقت ذهن تاریکی دارند و حتی با خودشون رو راست نیستند و در ذاتشون سنتی و گاهی حتی متحجر هستند، اما ظاهر و ژست های روشنفکرانه، پوشش همه ی این واقعیت ها میشه. اگر دقت کنید کل مملکت ما از خودخواهی و ادعاهای بی پایان این روشنفکر نماها همیشه و همیشه ضربه خورده.
    در این مصاحبه، صراحت لهجه ی خانم گلستان قابل تحسینه.

  • عباس
    پاسخ

    الان گلستان زنده س؟
    اگه نه، دست از سر هر سه تاشون برداریم

  • یاسمن
    پاسخ

    به نظرمن خانم گلستان حق داشتندنظرخودشون بیان کنند
    به نظرمن فروغ فرخزاد شاعربزرگی بوده وهست چون اشعارش به دل میشینه و کسی نیست شعرفروغ نخونده باشه درمورد شخصیتش هم فروغ ادم خودفروش واهل چسبیدن به مردها وسواستفاده نبوده اگربود انقدبی پول نبود ..فروغ مثل یه کودک بود.. مهربان واشتباهش این بود که اهل تزویر وریا نبود ..من بااین شعر جوانی گذرانده ام...ای دوچشمانت چمنزاران من ...ازاین زیباتر وغم انگیز ترم میشه..فروغ روحت شاد فخری گلستان درود برقلب بزرگ وبخشندت

  • نسی
    پاسخ

    همیشه ته قلبم یه حس بد عجیب نسبت به خانوم فرخزاد داشتم و دلیلش رو نمیدونستم. حالا متوجه شدم...من این قصه رو نمیدونستم.

    • گندم

      فروغ زنی با استعداد خاص و شگفت انگیز در شعر و ادبیات و متاسفانه تهی از ارزشهای اخلاقی...به قول خانم مری یک روز برای فرار از خلا عاطفی پدر می چسبد به پرویز شاپوری محترم و بعد از مدتی دلش را میزند چون نمیخواهد سنت دست و پایش را ببندد و کامیار را هم فراموش می کندو می پسبد به مردی جذاب با همسر و دو فرزند...شاید اگر در زندگی اش و شعرهایش بی پروایی و هنجارشکنی نبوداو هم امروز بر تارک تاریخ ادبیات ایران می درخشید مثل پروین ...خدا او را رحمت کند و از سر تقصیراتش بگذرد. زنی که هنوز شعرهایش اغواکننده ی برخی هاست...

  • آمنه
    پاسخ

    اونچه که همیشه درباره فروغ حس میکنم ،ضعف شخصیتی و روح پریشانشه .با حرف خانم لی لی گلستان درباره چسبیدن فروغ به گلستان کاملا موافقم .زنی پریشان.بی پول .بی پناه و شکست خورده .که طبعا جز مساله عشق ،حسادت عمیق به خانواده خوشبخت گلستان بوده که باعث این چسبیدن شده .استعداد هنری فروغ ربطی به شخصیت سراپا عقده و چندش آورش نداره .اون یه هنرمند بی نظیر و تکرار نشدنیه .

  • نسیم
    پاسخ

    از فروغ بدم اومد بنظر من این دختر حق داره و تا همینجاشم خیلی مودب درموردش حرف زده
    فروغ بدترین خیانت رو به این خانواده و مادر مظلومشون کرده و کارش نه اخلاقی بوده نه مطلقا انسانی خیلی هم بی وجدان بوده

  • مریم
    پاسخ

    عالی بود درمورد فروغ تا این حد نمیدونستم. گناهش فقط عاشق شدن بود همین.تقصیر ما آدمها نیست که دیر سر راه هم قرار میگیریم .و سوخته حصار زمان میشیم.شاید اگه فروغ تو 16 سالگی به جای شاپور ابراهیم گلستان را میدهد اوضاع اینقدر تلخ نمیشد.

  • سنا
    پاسخ

    <b>سلام خانم لیلی گلستانی خیلی تند رفتی خوشم نیومد ادم حسودی بنظرم میای پدرت کلا تخریب کردی کاملا مشخص بود ک از رو حسادت. حالم بد کردی</b>

  • ناشناس
    پاسخ

    خانم فرخزاد تو خیلی از شعرهاش خودش اعتراف میکنه که قلبش ممکنه واسه هر مردی بتپه یعنی خودش از خدا خواسته بود این حس رو ازش بگیره یجور درگیری درونی که خودشم خسته شده یود

  • فروغ رو دوست دارم
    جسور بودنشو
    عاشقِ عشق بودنشو
    زندگی همینه دیگه

  • ریحان
    پاسخ

    کاش یاد میگرفتیم کار آدمها رو فقط از جنبه ای که درش تخصص داریم بررسی کنیم اون خانمی که فروغ رو ندیده و هزار انگ بهش چسبونده در چی تخصص داره در شعر،روانشناسی،هنجار شناسی.... فروغ چند کتاب به یادگار گذاشته و ما میتونیم بخونیم لذت ببریم کاش یادمی گرفتیم اینقدر تو مسائل شخصی هم دخالت نکنیم

  • مارال
    پاسخ

    هردومقصر بودند،دراین شکی نیست.لیلی هم حق داره از مادرش دفاع کنه.شمابودین نمیکردین.به به و چه چه میگفتین به فروغ.بفرما خوش اومدی زندگی ما رو خراب کردی

  • الهام
    پاسخ

    فقط یه چیز می تونم بگم! اونم این که دیگه هیچ کدام از این آدمها تکرار نمی شن! نه فروغ، نه ابراهیم، نه لیلی، نه کاوه، نه شاپور و نه ...... هیچ کدام! هرکدام برای خود شجاعانی بودند و هستند .... . و افسوس ....

  • زن ایرانی
    پاسخ

    من
    یک زن هستم و برابری با مرد را در خیانت نمی‌دونم
    اصلا زیبایی زن به این هست که وفادار، متعهد
    من مادر لیلی گلستان را قهرمان بزرگ و یک زن می‌دانم که علاوه بر فرزندان خودش کودکان سرزمینش هم برایش مهم هستند، ما برای اینکه آینده‌ای باشکوه داشته باشیم به زنانی این چنین نیاز داریم نه فروغ، چون مثل فروغ بودن راحت‌تر تا مثل فخری بودن

  • زهرا
    پاسخ

    <b>بنظرم گلستان اش دهن سوزی نبوده اگه اینقدر که لیلی تعریف میکنه خوشتیپ وفلان بود ...
    اقای فردین عزیز حتی تو پیری آدم حظ می‌کرد نگاش کنه خیلی هم کشته مرده داشت کسی رو هم اغفال نکرد
    تنها چیزی که میتونم بگم اینه ابراهیم گلستان تو تنهایی فروغ وارد زندگیش شده وفروغ تنها عاشق اوشده</b>

  • ناشناس
    پاسخ

    دست از قضاوت بانوي سرشار از عشق و احساس برداريد،فروغ بانوي عشق اسير سرنوشت شد...فخري با ازدواج به عشق رسيد و فروغ بر عكس سرخودره شد و به دنبال عشق گشت ...به گفته ليلي گلستان فروغ به دنبال محبت بود ،زني سرشار از احساس كه سرنوشت او را سر جاي خودش نگذاشته بود...شايد فخري غره به پيوند ازدواج با مردي برجسته حضور فروغ را قبول كرده بود ...اما روح بزرگ فروغ چه معصومانه به اين عشق پايان داد...شايد رفت تا ابراهيم گلستان عاشقانه با همسر و فرزندانش زندگي كند ....درود به فروغ بانوي سرشار از عشق و احساس

  • فاطمه
    پاسخ

    ب ما چه ک چه کاره بوده ماشعراشو دوست داریم یه عاشق میتونه خوب شعر بگه حقیقتا

  • آرزو
    پاسخ

    باشه فروغ ب پدر شما چسبید ولی پدر شما چرا چسب دوقلو شد فروغو ول نکرد
    بیچاره فخری بخاطر همچین شوهر و همچین سرنوشتی

  • سارا
    پاسخ

    بی وفایی گلستان که همین امروزم میگه من عاشق فخری بودم و هستم و... قابل اغماض نیست ولی فروغم خیلی در این ماجرا مقصر بود. با ژست فمنیستی ماله نکشید که عشق اسطوره‌ای فروغ و گلستان روی قلب له شده فخری بنا شد. دردی که این زن بزرگ کشید هیچ کمتر از مصائب فروغ نبود. هنوزم نمیتونم تصور کنم یه زن بتونه معشوقه شوهرش رو از مرگ نجات بده. خیلی بزرگواری میخواد. خیلی.
    لی لی جان هم که بانویی فرهیخته‌ست. هرگز از ابراز نظرش نهراسیده. دوستانی که مخالفند کافیه یه لحظه خودشونو جای لی لی بذارن و بعد حسشونو به معشوقه پدرشون بگن! خیلی دلم میخواد بدونم اگر پدرتون همچین کاری کرده بود، همینقدر اپن مایند با قضیه برخورد میکردید و عشقشونو تحسین میکردید یا نه! :))))))))

  • مژگان
    پاسخ

    بنظر من اصلا چیزی بنام عشق بین فروغ و گلستان وجود نداشته . پس بهتره برای کلمه ی عشق حرمت قایل باشیم و هر نوع رابطه ای را بهش نگیم عشق . کجای دنیا نفر سومی وارد یه رابطه میشه که طرف متاهل و خانواده داره و با کلمه ی عشق توجیه میکنند ؟!!!! واقعا مسخره ست .
    درضمن گذشته از چند بیت شعر زیبایی که فروغ گفته دلیل نمیشه شخصیت درستی داشته . ممکنه در شعر توانا بوده ولی در رفتار و شخصیت ادم جالبی نبوده . و بسیار ضعیف و خانه خراب کن و حسود هم بوده . دختر گلستانی واقعا حق داره . انصاف باید داشت . یه خانه و خانواده ویران شده چیز کمی نیست . فروغ اگر شاعر بوده برا خودش شاعر بوده ، این دلیل نمیشه که بخواهیم کهر زشتش را توجیه کنیم . در هر صورت فروغ شخصیت خوبی نداشته

  • زهرا
    پاسخ

    آدمها، خیلی وقتهادر زندگی اجتماعی موفقند اما در زندگی شخصی و خصوصی کاملاً برعکس. و این ریشه در نا هماهنگی و عدم تعادل آنها دارد. متاسفانه گاهی همین موفقیتهای اجتماعی نوعی خودشیفتگی و احساس قدرت به آنها میدهد که اگر خودساختگی و کنترل نداشته باشند در عرصه زندگی خصوصی باعث سقوط و تخریب آنها می‌شود.

  • ل
    پاسخ

    دوستان اجازه بدهید آدم های بزرگ در مورد آدم های بزرگ قضاوت کنند .
    کوچک ها لطفا فقط تماشا کنند . در حد شعور و فهم خودشون .
    چون فروغ بزرگ بود ، به قول سهراب

    • ناشناس

      لیلی گلستان لحظات سخت رو زندگی کرده و تجربه زیسته او درباره پدر و معشوقه پدرش صائب تر از همه ماست. پس خود او برای قضاوت سزاوارتره. حتی قضاوتش درباره مادرش هم درسته. و حتی درباره خودش هم صادقانه میگه که اگر جای مادرش بود فروغ رو از مرگ نجات نمیداد.

  • الهه
    پاسخ

    خیلی عجیبه اون فروغی که معروفه بخاطر داشتن شناخت عمیق از لطافت و زن بودن و داشتن جسارت مطرح کردن این موارد در شعر خودش باعث رنجش یک زن میشه هر چقدر هم که فخری گلستان به روش نیاره یه زنه مادره چطوری میتونسته تحمل کنه ورود یه زن دیگه ای رو به زندگیش معلومه در درونش چه اتفاقی افتاده چه غم بزرگی داشته من موندم فروغ چطوری حاضر شده وارد این زندگی بشه عاشق باشه و ارتباط عاشقانه داشته باشه مگه خودش زن نبوده یعنی نمیفهمیده داره با فخری گلستان چی کار میکنه اون هیچی نگه و به رو نیاره و مثلا بپذیره که اصلا به نظرم بحث پذیرفتن نیست تو که دم از عواطف و احساسات لطیف زن میزنی چرا حاضر شدی با ورودت به زندگی یه زن دیگه حال دختر و خود اون زن و خراب کنی ...تویی که شاعر بودی و با احساس چطوری احساس فخری و لیلی رو درک نکردی چطوری تا این حد رفتی که ۸ سال ارتباط عاشقانه داشته باشی بدون در نظر گرفتن حال این دو زن واقعا عجیبه حتی عاشقیت و مخفی میکردی و بخاطر احترام به احساس یک زن هرگز وارد این زندگی نمیشدی هر چقدر هم که برات سخت بود حالا اون قداستی که فروغ برایم داشت و دیکه نداره یه زن با احساس و لطیف هیچ وقت نمیتونه احساس یه زن دیگه رو نادیده بگیره این چه تضاد عجیبیه!!!!

  • آذر
    پاسخ

    خشم یک دختر در برابر معشوقه پدرش طبیعی هست، اما شخصیت فروغ چیزی نبوده که لیلی گلستان به تصویر کشیده
    بعد هم عشق و خطا و خیانت و هر چیزی که نامش را بگداریم یک امر دو طرفست، نه زن نقش یک اغفالگر را بازی میکنه و مرد یک انسان ساده و نه متقابلا مرد. حتما که ابراهیم گلستان هم عاشق فروغ بوده و این رو پسرش هم میگه، درسته که برای هیچ دختری این موضوع خوشایند نیست اما وقتی این دختر خودش یک زن هنرمند هست و جایگاه فروغ رو کاملا میشناسه باید بدونه با چنین ادبیاتی حتی اگر حق به جانبش باشه مورد سرزنش خیلی ها قرار میگیره، راحت میتونه بگه دوست ندارم در موردش حرف بزنم، یا فروغ اشتباه بزرگی کرد با اینکه میدونست پدرم خانواده داره... و خیلی الفاظ دیگه اینکه گدا بود و رسوا بود و ... واقعا جای تاسف داره

  • ملاحت
    پاسخ

    به نظرم تا کسی جای دخترشون قرار نگیرن نمیتونه درک کنه من این نمونه از زندگی رو دیدم از نزدیکامون یک مرد متشخص و آراسته و تحصیل کرده و جذاب و خوش برخورد و کسی که موقعیت اجتماعی بالایی داشت و باسختی وزحمت و تحصیلاتشون هردو هم خودش و هم خانم نازنینش خودشون رو بالا کشیده بودند وباهم یک موسسه ای رو۱۶سال بود که اداره می‌کردند دو فرزند داشتند که اون موقع که همچین اتفاقی براشون افتاد دخترشون هفده ساله و پسرشون پانزده ساله بوداینها که سالیان سال باهم کار می کردند برای کمک یک دختر خانم مطلقه رو برای اینکه همسایه شون بود وبا مادر بزرگش زندگی می کرد و تو هایپر قبلاً کار می کرد و کارش رو از دست داده بود (ولی مادربزرگش حقوق بازنشستگی می گرفت )دعوت به کار کردند خانم وآقا دو شیفت کار میکردند . سه ماهی بود که بعد ازبیست سال زندگی مشترک یک منزلی خریده بودند و خیلی خانمش خوشحال بود که خدارو شکر تونستیم از مستأجری دربیاییم یادمه اول که منو اون رفته بودیم عیادت برادرش بیمارستان تو راه بهم گفت وانصافا خیلی خانم با محبت و مهربانی و مدیر ی بود وزن و مرد هم خیلی باهم خوب بودند ولی شش ماه بعد از اینکه از آمدن اون منشی گذشت خانم فهمید بهش خیانت شده خیلی ماجرا ها پیش اومد و آقاخانه را فروخت و خانم رو از محل کار اخراج کرد که تو چرا اعتراض کردی و بعد گفت مهریهرو ببخش میام و خانم مهریه رو بخشید ولی نیومد خانمش اصلا عادی دوستش نداشت واقعا عاشق شوهرش و زندگیشان بودولی آقا با وسوسه اون دختر خانه رو فروخت و برای خانواده اش یک خانه ای اجاره کرد و رفت با اون زن که بیست و پنج سال باهم تفاوت سنی داشتند زندگی کرد و خانم افسردگی گرفت و دو سال باور کنید خونه نشین بود و الان چهار سال از اون زمان می گذرد و هنوز که گهگاهی می بینمش بازم حالش خوب نیست و دیگه اون آدم قبل نشد که نشد.. اون دختر یک دخترباعقده های روانی و از خانواده ترد شده بود به خاطر طلاقش واز دبیرستان با مادر بزرگش زندگی می کرد چون پدر بزرگش فوت شده بود و پدرش هم دو تا زن داشت و هم مجروح جنگی اعصاب و روان بود و همه اینها یک آدم مریض رو دوستم تحقیق نکرده از سر دلسوزی آورد محل کارش و دلسوزی بیجا کار دستش داد تا حدی که نتونست خوشبختی اون دو نفره بببینه ونقشه برای تصاحب پدر اون بچه ها و همسر اون خانم کشید باور کنید بچه هم افسردگی دارند و گوشه گیرشدن..چون پدر خوبشون رو از دست دادن.. منزل شون رو از دست دادن مادری که برای صدها نفر کار و کمک انجام می داد کنج خونه و افسرده می بینن ..یعنی یک رابطه اشتباه و غلط تا کجا می تونه زندگی رو خراب کنه ...این بچه ها هرجور باشه بزرگ میشن ولی کانون خانواده شون خراب شده و دیدشون به زندگی کلا عوض شده و این موضوع اثرش شابد تا سن خانم گلستانی هم رو فکر و ذهن و حتی زندگی خانوادگی بچه ها باقی بمونه چون خیانت دست محبت پدرشون و عشقی که باید تا سن پیری از پدر و مادرشان می دیدن رو یک رابطه ممنوعه و غلط ازبین برد و چنین آدم های هرچقدر هم تو کاری که دارن خبره و ماهر باشند ولی از نظری انسانی و اخلاقی و شخصیتی فقط به فکر آن ن ن ..خودشون هستند و زندگی چند نفر دیگر و بخاطر خواهش نفسانی خودشون نابود می کنند ...واین ارزشمند نیست ...اون منشی هم فقط یک زیبایی ظاهری داشت اصلا به خاک پای همسراون آقا هم از لحاظ شخصیتی هم اجتماعی و هم اینکه یک مادر بود نمی رسید ولی فقط خواست از دیوار محبت اون آقا بالا بره و سوار یه ماشین و تو یه آپارتمان لوکس و سفرهای خارجی بره .....و خبر نداره دنیا براش تو زندگی چی رقم می‌زند و تومرگ و یا آبرو و حیثیتی رقم خواهد زد بعدها...امیدوارم همه ما عاقبتمون تو دنیا و زندگی ختم به سلامت و پاک زندگی کردن شود .ببخشید یاددوستم افتادم میخواستم بگم که بعضی ورود های نادرست به زندگی شاید تا چند نسل رو درگیر کند پس خوبه توی جاهاییذکه انسان احساس لغزش میکند پا رو دلش بگذاره و فاصله بگیره از وسوسه ها تا باعث و بانی هلاکت زندگی هانشود ..ولی خیلی جاها افراد می‌دونن دارند چه کاری انجام میدن و از عواقبش هم باخبرند جون هم قبلاً دیدن هم شنیدن و هم خواندند ولی فقط به فکر خواسته های خودشون هستند و روی همه ی اررزش های انسانی لگد میزنند و رد میشن ....موفق و سلامت و شاد باشید و امیدوارم همه انسانهای بهتری هم برای خود و هم تو دنیا باشیم .

  • میترا
    پاسخ

    بهرحال رابطه ای عاشقانه شکل گرفته یک رابطه احساسی که قبل از شعله ور شدن و در آغاز کار قابل کنترلی و اون فقط با جدایی امکان‌پذیری که ظاهراً زندگی کاریشون در هم تنیده شده بود و کار را سخت کرده بود.طلاق گلستان با وجود دو بچه ای که داشتند کار معقولی نیست مخصوصا که با خانومشون مشکلی نداشتند و ایشون بسیار فهیم بودند.خانم فرخزاد دوبار خواستگاری گلستان را رد کردند و دوبار خودکشی....یعنی چیزی جز عذاب وجدان نیست که ایشون جواب رد دادند.ای کاش وقتی نمیتونستند دل خودشونو برا پاسخ مثبت راضی کنند....رابطه را قطع میکردند ولو به کار لطمه می‌خورد...از دل برود هر آنچه از دیده برفت.....البته گفتنش آسونه ولی نه خانم گلستان طلاق گرفتند نه فروغ پاسخ مثبت میداد ادامه روابط فقط جنگ با دل بوده و واقعا کار بسییییییار مشکل و زجرآور که چندین نفر دیگر هم در عذاب بودند.

  • Ali
    پاسخ

    یک پای ماجرا اخوان ثالث است که همه از آن بی خبر هستند.شعر و ادبیات جدید یعنی فساد . همینگوی داغان را ببینید که چگونه می نویسد. بی نظیر..

  • آرویش
    پاسخ

    فروغ هنجار شکن بوده هم تو شهرتش هم تو زندگی...دوبار خودکشی نشونه ی یک زندگی احساسی و یک وجود ضعیفه....شعراش ربطی به زندگی واقعیش نداره...بنظرم لیلی خیلی بی پرده و بی ملاحظه گفته ولی هر چه گفته نزدیک بواقعیت بوده...نباید از آدما بت ساخت فروغ ابراهیم گلستان هیچکدوم تو زندگی عملی قابل استناد و الگو نیستند

  • آرویش
    پاسخ

    وارد زندگی یکی شدن زندگیشو بهم ریختن که یعنی من عاشقم پس حق دارم پس حقوق اون زن و دو فرزندش چی میشه...اگر گلستان و فروغ بزرگ و در بی‌کرانه های ادب و فرهنگ بودند اجازه نمی‌دادند به دوستی آسان معاشقه راه پیدا کند...هوسی در کار بود و رسوایی این دو تن این دو غول تاریخ ادب ایران...نباید تن به رذالت هوس می دادند ...می‌توانستند از محضر هم از همکاری هنری هم از هم سخنی هم لذت ببرند عشق که هم‌آغوشی نیست اصلا با همتنی آبروی عشق را بردند حجم عظیم بغض فخری و کودکی سرد و تباه شده ی کاوه و لیلی...این دو را هر کس تایید کند اخلاق و انصاف را نفی کرده

  • فرشته
    پاسخ

    بابا ول کنید تو رو خدا، هر کسی رو از دریچه ای که مطرحه نگاه کنید، به زندگی خصوصی شون چکار دارید! مگه ادعای اسطوره زهدکرده اند؟! این بحثها خاله زنکیه ،به شعر فارسی فروغ نگاه کنید نه زندگی خصوصیش! یا شعرش رو تایید میکنید یا نه، همین! هر انسان مطرحی بالاخره یه زندگی خصوصی داره که بخودش مربوطه،مگه شماها مشاور خانواده هستید؟! فقط در مقوله تخصص فرد بهش نگاه کنید. خسته نشدیداینقدر دادگاه غیابی تشکیل دادید؟! عجبا !!!

  • فرشته
    پاسخ

    شماهایی که اینهمه چرت و پرت گفتین خودتون با کیا تا حال رابطه داشتین تو مجردی و تاهل؟خودتون چقد متعهدین؟خودتون چقد گناه کردین که کسی خبر نداره؟کاسه داغتر از آش شدین واسه کسی که زیر خاکه.برین زندگی خودتونو قضاوت کنید ببینید کجاها گند زدین

  • سورنا
    پاسخ

    <b>خودت چی فرشته جان که اینقدر آسان از کنار رابطه ی ممنوع میگذری... جسارت میکنی و به روابط احتمالی و تجرد و تاهل دیگران ورود میکنی؟ مگه کسی هم هست که کارهای فروغ در عرصه ی ادبیات و شعر و تاثیر ابراهیم گلستان را بر سینمای ایران زیر سوال ببره؟ این جا لیلی گلستان دارد از رنجی که برده میگوید و بر پدر بی قید و پرگوی خود و زنی که زندگیشان را تباه کرد می‌تازد کسی درباره ی شعر فروغ نقد ننوشت شما هم بهتره خودتو قاطی این داستان نکنی چون ادبیات کوچه بازاری و هتاکت قماشت را خوب نشان میدهد</b>

  • ناشناس
    پاسخ

    در جامعه زن ستیز متاسفانه همیشه باخت با زنان است !
    در دوران او زندگی نکرده ایم که بخواهیم قضاوت کنیم
    و در جایگاه و فضای روحی و زندگی شخصی و اجتماع آن دوران نبودیم و درکش بسیار مشکل است !
    شاید او در درون خود به دنبال گمشده‌اش بود
    که جسورانه دل به دریا میزد !
    آنجا که او را خیانت کار مینامیم شاید که اصلاً این طور نبوده باشد !,
    فروغ زنی با هوش و فراست بود ، اهل دل و احساس، اما در جامعه آن دوران نیافت !
    فروغ را سرزنش نباید کرد
    هنگامی که در کنار مرد متاهل می‌ایستد کجای آن مرد متأهل و متعهد دانایی و خرد ورزی می‌بینید
    که بی پروا در را بر روی وی میگشاید ؟
    چطور هنگامی که مرد اجازه عشق ورزی دارد بد نیست اما برای یک زن خوب نیست ؟
    فروغ یک زن با احساسات بسیار زیبا و بلندی است ، او هنرمندی است ستودنی در جایگاه و زمانی که
    زن کمتر به دنبال نوشتن و شاعری بود !
    درود به روان پاکش !
    و شجاعتی که در ابراز عشق داشت !
    زمان ، مکان ، فرهنگ وشرایط و فضای حاکم بر جامعه ریز فاکتورهای مهمی هستند در بروز اتفاقات بسیار نقش است ،
    و ادب و نزاکت برای بروز احساسات و نقد و نظر از سوی خانم گلستانی
    عجیب و قابل تامل !

  • آناهیتا
    پاسخ

    فروغ بی نظیر بود ...

  • هستی
    پاسخ

    کاش وقتی درباره شخصی قضاوت می کنید درست درباره ان کاملن اگاه باشید. شما نمی توانید براساس مستندات و گفته های خانم لیلی و اقای گلستان نظرتان را اعمال کنید .. چون خانم فروغ در قید حیات نیست که از خودش بگوید ….

  • سیما
    پاسخ

    چه راحت بعضی از دوستان میتونن صحبت کنن ... زندگی شخصی همه آدمها پر است از خطاهایی که از دید دیگران فاجعه است ... فروغ جدای از شاعر بودنش یک زن تنها بوده... تعجبم از لی لی گلستان هست که در مورد خیلی آدمها قضاوت بی پروایی ارائه میده

  • امیر
    پاسخ

    <b>فروغ فروغه هر کسی هرچیزی میتونه بگه </b>

  • ناشناس
    پاسخ

    مهر خیانت را گلستان زده ، من در ماجراهای اینچنینی مرد را ۷۰ درصد مقصر می دانم بخصوص مردان بدذاتی که عصاره وجود زن را می کشند و صاحب مال و منال و و مقام و موقعیت می شوند وخودشان را گم می کنند و تکبر مجال تفکر به آنان نمی دهد ، فخری خانم بزرگواری کرده اصولا" قبل از اینکه به خودش فکر کند به دیگران می اندیشد این خصوصیت روح های بزرگ است ساده تر یک فرشته است

  • Saeid
    پاسخ

    اگر فروغ نبود آقای گلستان هم شاید اصلا اینقدر مطرح و مورد توجه نمی‌بود. چقدر حسادت در صحبتهای خانم گلستان احساس میشه!

  • شاهین
    پاسخ

    من آدم کارشناسی نیستم و به شعرهای فروغ هم آشنا نیستم ولی یک مقدار اطلاعات عمومی در حد آدم ها و شخصیت ها شون از این و آن می شنوم و تا اندازه ای متوجه شدم جناب ابراهیم گلستان نسبت به مفاهیم ادبی واقف بوده و در دوره ای با فروغ آشنا میشه و به اون کمک می‌کنه که اشعارش دارای مفاهیم بهتری بشود و فروغ این را متوجه و عملی می کند و آثاری که بعد از آشنایی با ابراهیم گلستان دارد خیلی بهتر از آثار قبلی اوست و تنها راه برای نزدیکی و استفاده بردن از مفاهیمی که گلستان برای او به عنوان یک استاد می تواند داشته باشد ازدواج و نزدیکی بدون حرف و حدیث های بعدی باشد و مطمئنا همسر اول جناب گلستان خانم فخری گلستان با فهم و شعور و پاکیزگی با این مسئله کنار می آید و کاملأ رفتار زیبایی از یک بانوی ایرانی ارائه می دهد و همه چیز به خوبی نمایان به این صورت ابراهیم گلستان و خانواده هنری و فرهنگی او برجسته می شود و فروغ فرخزادی به این درجه از کمالات میرسد و همه از مفاخر ایران زمین می شوند و شرایط ایرانی بودن آنها هم برای ما ایرانیان حفظ می شود .

  • شیرین
    پاسخ

    زندگی هر کسی به خودش مربوطه،چه معروف باشه یا انسان عادی ،نمیشه هیچ وقت راجع به کسی قضاوت کرد چون نمیدونید اگه جای اون شخص بودید چه رفتاری داشتید،نمیدونید بگید رفتار خودتون درسته یا نه،پس لطفا قضاوت نکنید،فقط اثری که به جا گذاشته مهمه نه زندگینامش،پس مسائل شخصی هر کسی به خودش مربوطه،سعی کنیم در این دنیا که یکبار فقط زندگی میکنیم انسان باشیم و از زندگی لذت ببریم...

  • شهناز
    پاسخ

    فروغ عشق رو تجربه کرد و با عشق خودش باعث شد ابراهیم گلستان هم عشق رو تجربه کنه او زنی آزاد بود و گناهی نکرد فقط عاشقی کرد چیزی که هر آدمی باید اون رو تجربه کنه و خب ابراهیم گلستان هم گناهی نکرد او با خودش صادق بود و میدونست که عشقش نسبت به فروغ با علاقه و تعهدی که به خانواده‌اش داره متفاوته. همون طور که دخترش هم میگه آدم باید با خودش صادق باشه و اتفاقا ابراهیم هم صادق بود با خودش. در شرایط بدی گیر کرد که یک طرفش عزیزانش بودند که شاید خیلی هم درکش نمی کردند و یک طرفش زنی عاشق و شیدا بود که مسیر عشق رو بهش نشون داد. چه انتظاری میشه داشت از یه آدم که فرصت عاشقی یک بار بهش رو میکنه و ازش نمیتونه بهره ببره! البته لیلی خانم از دید یک دختر سرخورده داره به پدرش نگاه میکنه و حق هم داره گلستان برای ما گلستان است اما برای لیلی پدره پس بیایید فقط همدیگه رو درک کنیم و با کفشای هم راه بریم.

  • فروغ
    پاسخ

    عشق واقعی تو هر سنی هم که باشی خودشو نشون میده .

  • بینام
    پاسخ

    اخی فروغ که خیلی زشت بود زن بی نام و نشانی بود از نظر شما یک زن فاسد بو اصلا شاعر نبود پدر شما هم مهد ادب وشهرتو زیبایی و پول . اصلا فروغ هیچ نبود پدر شما از روز اول بهش نان داد تا بزرگ شود.خانم این چه وضع صحبت کردن هست خوب هست خودتان یک زن هستید فروغ زن بزرگی بود که متاسفانه فرد مذهبی در اطرافش نبود و رسانه های غربی به نوعی این زن ادیب را تحت تاثیر قرار داده بود. دوری از فرزندش و حتی شکست اولش در ازدواج. حتی نامه هایش به شوهر اولش بعد از جدایی حاکی از این بود که میخواهد برگردد ولی متاسفانه شرایط برایش مهیا نشد.بعد هم ... ولی این طور حرف زن صحیح نیست . متاسفانه ما در ایران نه مسلمانیم نه کافر .نه شتریم نه مرغ. بارها و بارها اقای گلستان اقدام به ازدواج با فروغ کرد ولی فروغ به خاطر شرایط اقای گلستان رد کرد. اگر ما ازدواج دوم یک مرد را قبول نداریم پس قران را قبول نداریم فروغ هم از کره مریخ نیامده بود یک زن بود با تمام شرایط زن بودن .اگر فروغ برای نانش به یک مرد چسبید ملیاردها زن هم این کار را کرده اند و میکنند تا قیامت. این گونه صحبت کردند از یک ادیب واقعا اسفناک هست. رهبری فرمودند فروغ عاقبت به خیر شد

  • مری
    پاسخ

    <b>هیچ وقت در مورد آدم ها این جور قضاوت نکنید کسی که قضاوت بیجا کند خودش یا بچه اش در چرخه ی قضاوت نابجا قرار نی گیرد فروغ انسان بزرگی بود</b>

  • سارا
    پاسخ

    نمی تونم نظری بدم فقط می تونم بگم فک میکنم اختلال های شخصیتی در این رابطه وجود داشته کماکان ک در بسیاری از روابط امروز ۶م هست و با عشق اشتباهرقته میشه

  • ناشناس
    پاسخ

    ابراهیم گلستان جواب همه رو داده با اون جمله در زندگی هیچ چیزی در زندگی پایدار نیست نه ازدواج نه رابطه نه عشق نه مال نه اندوه نه زیبایی و نه حتی خود زندگی که هر لحظه با مرگ فرو میریزه

  • فریبرز
    پاسخ

    دیدگاههاهمگی قابل احترام بودند بجز جاهایی که تندروی شده بود و بوی بی حرمتی داشت !
    من دیدگاه خانم فرشته رو کاملا تایید میکنم ...
    یادحکایت حضرت عیسی بیفتید که زنی به ظاهر بدکاره رو خواستن سنگسارش کنن . اومدن ازش اجازه بگیرند بهشون گفت هرکس ازشما که تاحالا گناهی نکرده اولین سنگ رو بزنه .
    دوستان بیایید قضاوت اشتباه نکنیم درمورد هیچکس که دنیا دوروز است و قیامت در پیش .
    روح فروغ و همه هنرمندان سفرکرده شادباشه ...

  • مجید
    پاسخ

    من متاسفم برای دوستانیکه باخون نظرات لیلی گلستان فورابهش دل بستن و نسبت به فروغ بدبین شدن....این سطحی نگری و دهن بین بودن نشانه تاسف برانگیزیه

  • من
    پاسخ

    <b>هیچ وقت از فروغ خوشم نیومده . </b>

  • Uranusbaniasadi
    پاسخ

    اندک آدم هایی هستند که از قضاوت مردم عادی خارجند فروغ از آنهاست نه لیلی گلستان و نه هیچ معمولی دیگر فروغ د. دسترس قضاوت آنها نیست ولی می‌تواند پدر را قضاوت و نقد کند و گلایه کند چرا فیلم فرزندش را ندیده

  • مری رضوی
    پاسخ

    سلام دوستان این نظرات ۴ ساله رو خوندم
    ابراهیم گلستان ۵۷ سال پیش فروغ رو از دست داد و حالا یک هفته ای میشود که به آسمانها رفته و همه چیز را میداند اما او همان ۵۷ سال پیش یکباره فرو ریخت و رفت و من فکر میکنم دلیل رفتنش از ایران این بود : تا از مرگ ، مکان مرگ، خاطره ی تلخ مرگ، از آن چهار راه ، از آن خیابانها ، از آن بی انصافی پذیرش بیمارستان هدایت و از بیمارستانی که فروغ در آن جان داد ، دور باشد به نظر من سید ابراهیم رفت تا خیال نکند فروغ مرده ! او رفت تا با روش خودش که ریشه در آشفتگی روحی اش داشت فروغ را در خود زنده نگه دارد با این کار موتور زندگیش را به زور کمی روشن نگه داشت.
    بله قضاوت کردن بقول خیلی از دوستان نا زیباست ! و‌من در اینجا فقط نظر میدهم . فروغ شاید مجموعه ای از خواص مردانه را که مورد تاییدش بود در سید ابراهیم یافته بود ! شنیده ام پدرش مردی خشن بوده و مستبد ! و‌ همسرش پرویز مردی آرام و البته بسیار بزرگتر از فروغ ! شاید فروغ بدنبال آنچه از پدر ندیده عاشق پرویز شد و ۴ سال بعد فهمیده چنین عشقی با این استدلال محتوم به شکست است ! ضمن اینکه فروغ فهمیده بود که باورهای دست و‌ پا گیر سنتی را دوست ندارد و نمیخواهد پاسوز سنت شود ! با چنین نگرشی بعداز طلاق راهی اروپا شد و چه بستر مناسب و به موقعی تا آن ذهنیت بیشتر تقویت شود و از سنتها دور تر و دورتر! شاید اگر امکانات مالی هم داشت اصلا بر نمیگشت شاید اگر فرزندی نداشت و عشق مادرانه در او‌نبود اصلا بر نمیگشت ! پس شاید این دو‌عامل باعث شدند از فرنگ بازگردد . یک زن که با زنان هم روزگار خود متفاوت است و متفاوت هم فکر میکند . پر از انرژیست سرشار از لطافت و عاطفه و احساس است و از طرفی نگذاشته اند عشقش را نثار فرزندش کند حالا به هر دلیلی ! دو باره به یک جو کاملا سنتی و مرد سالار بازگشته ! محیطی که زن را در سایه یک مرد تحمل میکند و خدا نکند مطلقه هم باشد سیگار هم بکشد لباسهای باز هم بپوشد بلند هم بخندد تقریبا زیبا باشد شعر بگوید سرشار از حس و احساس هم باشد و واقعا دنبال پویایی و حرکت و ایده آل و یادگیری و در جا نماندن باشد ! حالا اگر میتوانی بیا جلوی حرف درست کردن مردم را بگیر ! بیا جلوی نگاههای سنگین همراه با خواهش و تمنای مردان و یا سرزنش مردان و زنان را بگیر ! به نظر من فروغ با این مشخصاتی که دربالا گفتم و با توجه به جو جامعه دهه ی چهل پذیرفت باید سایه مردی بالای سرش باشد مردی قدرتمند و‌مستبد مثل پدرش ! و از طرفی مردی که از آن نظرهای دیگر هم برایش گر بگیرد و‌احساس خرجش کند مردی قوی اما همراه با عاطفه و فروغ رو به جلو‌ براند و برایش نردبانی شود و روزگار سید ابراهیم را جلوی مسیرش قرار داد او هم چسبید پس لیلی گلستان از این نظر درست میگوید ! چرا ؟ چون فروغ با توجه به خصوصیاتی که داشت این حساب کتابها و نهاد خانواده و از این قبیل دیگر برایش جایی نداشت اگر داشت که به همان زندگی قبلش میچسبید . به کامیار میچسبید اما اینها رو دست و پاگیر میدانست او در ابراهیم گلستان ذوب شده بود در هر آنچه مربوط به ابراهیم‌گلستان بود ذوب شده بود حتی در زن و فرزند او چرا چون در هر دوبار خودکشی اش با فخری خانم تماس گرفته بود ! همه آنها از دید فروغ ابراهیم بودند اصلا برایش مهم نبود و اصلا ذهنیتی شاید نداشته که با آن خانواده چه میکند چون همه را شاید یکی و یکجا میدیده .
    از طرفی نوع تربیت خانوادگی فروغ و پرورش او بایدها و نبایدها در خانواده ، رفتار نظامی و خشن پدر را نباید به فرعیات برد اصل قضیه اونجاست
    بچه ها مثل موم هستند هر طور بخواهی و بتوانی شکل میگیرند در نهاد خانواده است که تقوی و پرهیزکاری از درست و نادرست شکل میگیرد
    در هر حال به نظر من گلستان و فروغ در هم ذوب شده بودند و جدا کردنشان در این دنیا حتی کار حضرت فیل هم نبود اما یکی اون بالا هست که همه ما را نظاره گر است در یک دایره محیطی به ما اختیار میدهد و خودش میاورد و هر وقت خواست از هرانچه به آن دل بسته ایم جدایمان میکند کار حضرت حق بی حکمت نیست. فروغ باید ۳۲ سال زندگی میکرد و گلستان هم حدود ۱۰۲ سال . فروغ اما زودتر حقایق عالم را دید و این آخرین حس کنجکاویش هم به ثمر نشست
    روح هر دوی آنها شاد . برای فروغ در دنیای جاودانه ، زندگی سرشار از عشقی که در جستجویش بود خواستارم. و برای سید ابراهیم و فخری خانم هم زندگی ابدی توام با عاشقانه های نخستینشان و‌حتی آتشین تر آرزو دارم و برای لیلی خانم عزیز عمری با برکت و سلامتی و استواری.
    بروم حواسم به کارم خودم باشد کلاهم را باد نبرد

    • حسین

      عرض ادب واحترام
      به نظر من هم فروغ و هم گلستان در زندگی شخصی خود دارای خلا هایی بودند که می خواستند با يکديگر این خلا هارو پر کنند و نگاه و قضاوت دیگران هم برایشان اهمیتی نداشت و هیچ گاه دست تقدیر اجازه نداد که که این دو به مطلوب خود برسند به هر حال ارتباط دو نفر اون هم در اون شرایط به مسائل گوناگونی وابسته هست و هر انسانی در هر زمانی از زندگی سعی میکنه بهترین تصمیم رو بگیره ولو اینکه این تصمیم به مذاق خیلی ها خوشایند نباشه ، به هر حال هر کسی به میزان درک و دانش و تجربه شخصی میتونه از این گزاره ها پند و عبرت بیاموزه و دچار لغزش نشه

  • Narnia
    پاسخ

    به نظرم بعضی ها زیادی فروغ رو‌ در ذهن خودشون بزرگ کردن .کتاب تولدی دیگر شاید کناب خوبی باشه از نظر شعر و قوی باشه اما این خانم در زندگی فردی و از لحاظ شخصیتی واقعا داغونه و جای دفاع هم نداره .

  • فریبرز
    پاسخ

    سلام ودرودبه همه عزیزانی که دیدگاه خودشون رو بیان کردند . به نظر من هیچ انسانی نمیتونه کامل باشه و گاهی توزندگی آدمها چیزایی هست که خوداون آدم شاید نقشی نداشته تو شرایط پیش آمده ش . بیاییم بجای عیب و ایراد از انسانهای هنر آفرینی که دستشون از دنیا کوتاه شده از زیبایی های کلامشون و اثرات مثبت اونا بهره ببریم و احترام بذاریم به لطافت روح و طبعشون . خیلی از نویسنده ها حتی غیرایرانی چقدر جملات زیبا دارند که واقعا لذت بخش هستند و آموزنده . شاید اونام توزندگی شخصیشون اشتباهاتی داشتند که عرض کردم هیچ انسانی کامل وبی اشتباه نیست . ماباید نکات مثبت و زیبایی هارو ازشون استفاده کنیم . مثلا من خودم عاشق جملات زیبای چارلی چاپلین و فیلمهای قشنگش هستم که همشون اوج هنر هست و روح لطیف ایشون ... در مورد خدابیامرز خانم فرخزادم همینه باید به هنرشون و اشعار و جملاتشون که حاصل رنج وفکر و زحمتشون هست احترام گذاشت و استفاده کرد و لذت برد . حتی شما همراهان عزیز هم هنر دارید و قابل احترامید حالا هرکسی تو یه زمینه ای مستعد هست و شکوفا میشه . در کنارش و مکمل همه هنرها بنظرم هنر خوب زیستن ، خوب دیدن و خوب اندیشیدن رو باید قراربدیم . منم شاگرد تک تک شما خوبان .
    باآرزوی بهترین ها برای همه شما خوبان ...

  • ناشناس
    پاسخ

    قضاوت شرایط آن دو فرد بسیار سخته ،اما لیلی خانم هم بنوعی حق دارند.

  • صبا
    پاسخ

    گلستان وفروغ هردو از یک آبشخور آب می خوردند ،بیچاره همسر گلستان ،فخری که بازیچه آنها بود.عشق زیبا وفریبنده است ،اما عقل وخرد راه گشاست.در واقع گلستان بازنده است که به هر دو زن خیانت می کند ،به هر کدام به نوعی.بزرگی افراد را اول باید در زندگی شخصی و واقعی آنها دید ،نه در شعارشان.

  • سارای
    پاسخ

    <b>لیلی گلستان دوست داشتنی و زجر کشیده.</b>

ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین