کد خبر: 21073 A

روزنامه ای که رقص حرفه ای و آماتوری را تشخیص می دهد

روزنامه ای که رقص حرفه ای و آماتوری را تشخیص می دهد

"فتنه برپا می کنی، چرا نمی رقصی" عصر دیروز ایران آرت در واکنش به مطلب روزنامه کیهان، امروز در رسانه های دیگر با قلم های طناز دیگری و به شکل های متفاوتی بازتاب یافته است که برخی شان بسیار بامزه و جالب توجه اند؛ پیداست مطلب کیهان حسابی بازار طنزنویسان را سکه کرده است.

ایران آرت : "فتنه برپا می کنی، چرا نمی رقصی " عصر دیروز ایران آرت در واکنش به مطلب روزنامه کیهان، امروز در رسانه های دیگر به شکل های متفاوتی بازتاب یافته است که برخی شان بسیار بامزه و جالب توجه اند. 

پیداست مطلب کیهان حسابی بازار طنزنویسان را سکه کرده است. یکی از آنها را تقدیم تان می کنیم:

فرزین پورمحبی در خبرآنلاین زیر تیتر : "ناکام شدید برقصید" نوشت:

چرا دولت آبادی نتوانست حرفه ای برقصد؟

در هر کشوری محکی برای سنجش و تمایز سره از ناسره هست. خوشبختانه در کشور ما هم منابعی هست که می شود با خیال راحت به آنها مراجعه کرد و خوب و بد را از هم تشخیص داد. این مراجع؛ تریبون ها ؛ رسانه ملی و روزنامه‌هایی هستند که وقتی با دلواپسی شروع می کنند به زدن پنبه کسی؛ دست مان می آید که جنس طرف باید فاستونی باشد آنهم از نوع اعلا! 

دست شان درد نکند اینطوری کار ما را هم راحت می کنند؛ چون بجای تحقیق و تفحص، می توانیم بفهمیم طرف در چنته چه دارد و چند مرده حلاج است. فقط یک چیز را باید رعایت نمود و آن اینکه نظرات شان را مهندسی معکوس کرد!

البته کارشان هم پیچیده نیست هر کس با آنها نباشد خاک بر سر است و هر کس که سرش به تنش بیارزد و یا اهل هنر و ادب و ورزش و علم و نقد و انتقاد باشد و مدح و مداحی و تسخیر سفارت و اسیدپاشی و اختلاس و... بلد نباشد مذموم است و بالعکس؛ اما به هر حال این دلیل نمی شود که ما به این مراجع مراجعه ننماییم و ادب را از...! بگذریم.

البته پیشنهاد می‌کنیم دلائل‌شان را برای کوبیدن یک شخص و یا یک طیف و جریان خاص نخوانید چون به قدری آبدوغ خیاری است که به قول یکی از تئوریسین های خودشان، بعد از شنیدن باید برویم، دوغ‌مان را بخوریم!

شما فقط ببینید این حضرات چه کسی را دوست ندارند؛ بعد بدون هیچ اما و اگر و برو و برگرد و بحث و گفتگویی عاشقش شوید.
بعنوان مثال اخیرا در مورد رقص کاندیدای جایزه ادبیات نوبل مطرح کردند که...

چون ایشان در ادبیات ناکام مانده ؛ شروع کرده به رقصیدن!

البته بلافاصله این سوال در ذهن نقش می گیرد که پس چرا خودتان که در ادبیات توفیری نداشتید نمی‌رقصید. که آنها هم با پاسخی که در ذیل می خوانید دهان ما را بشدت بستند:

ما نگفتیم چرا رقصیده... بلکه گفتیم چرا «ناشیانه» رقصیده! این مسئله نشان می دهد که ما آنقدر ناکام مانده‌ایم و رقصیده ایم که هم اکنون به درجه ای رسیده ایم که می توانیم رقص آماتوری را از یک رقص حرفه ای آنهم از 7 فرسخی تشخیص دهیم!

در پایان، ما هم آرزو می کنیم که این فرهیخته؛ همچنان مانا باشند و بقدری سالم و تندرست بمانند که بتوانند تا سالهای زیادی؛ حتی شده لزگی هم برقصند.

 

روزنامه کیهان محمود دولت آبادی گروه لیان
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین